محسن جلیلوند تحلیلگر روابط بینالملل میگوید:
*به گزارش آرمان ملی، واقعیت این است کـــه طرفین در مذاکرات با هــم نمیجنگند، بلکه هر دو طرف با زمان میجنگند. زمان برای کشورهای غربی و بهخصوص آمـریکا به این دلیل میگذرد که ایــران در حال نزدیــک شدن به نقطه گریز است. به همین دلیل تلاش میکنند زمان مذاکرات را کوتــاه کنند و تأکیدی که روی به نتیجه رسیدن مذاکــرات دارند به این دلیل است.
*من فکر میکنم طرفین درنهایت به توافق موقتی دست پیدا میکنند که زماندار است. در این زمینه آمریکا چراغ سبزهایی نیز به ایران نشان داده است.
*بهعنوانمثال آمریکا چشم خود را روی فروش نفت ایران به چین بسته و یا زمینههایی را برای آزاد کردن پولهای بلوکهشده ایران در کره جنوبی به وجود آورده است. ایران نیز سیگنالهای مثبتی را ارسال و عنوان کرده حاضر است غنیسازی۶۰ درصد را متوقف کند یا اینکه بخشهایی از اورانیوم غنیشده را به روسیه ارسال کند تا در روسیه نگهداری شود.
*محتملترین گزینه برای شرایط موجود یک توافق موقت است و این توافق نیز قریبالوقوع است. تنها در شرایطی که اتفاق خاصی رخ بدهد که در سرنوشت مذاکرات تأثیر بگذارد و آینده توافق را مخدوش کند میتوان شرایط آینده را پیچیده ارزیابی کرد.
*برجام نه ارتباطی به آینده سیاسی بایدن دارد و نه رئیسی. برنامه مذاکرات با توجه به سیاستهای استراتژیک دو کشور پیگیری میشود. تنها اتفاقی که در این زمینه رخ میدهد تغییر رویکردهاست. تصمیم درباره آینده برجام یک تصمیـــم استراتژیک خواهد بود کـــه توسط ساختارهای سیاسی در ایران و آمریکا گرفتــه میشــود. روسای جمهــور تنها مجری این سیاست و استراتژیها هستند. در ایران حتی تاکتیکها نیز در اختیار رئیسجمهور نیست که وی بخواهــد با تــاکتیکهای موردنظر خودش مذاکرات را مدیریت کند.
*تیمی کــه آقای ظریـــف مدیریـــت آن را بر عهـــده داشت از تجربــه و تخصص بیشتری نسبــت به تیم فعلی برخوردار بودند و بهخوبی فضای مذاکـــرات بینالمللی را میشناختنـــد. آقـــای باقری به دلیــــل نداشتــن تجربه کافی مجبور است مرتب به تهـــران سفر کند و با مشورتهایی کـــه در تهـــران صـــورت میدهــد تصمیمگیری کند.
*ظریف به بسیاری از مسائل مسلط بــود و نیـــاز به مشــورت نداشت. به همیـــن دلیــل نیز در صــورت لزوم راسأ تصمیمگیری میکرد. نکتــه مهم در این زمینــه این بود که ظریف و تیمـــی که وی را همراهی میکرد بـهصورت مستقیم با آمریکا مذاکـــره مــیکردند.
*هنگامـــیکه دو کشور بــهصورت مستقیـــم و بـــدون واسطه بـــا هــم مذاکره میکنند شـــرایـــط برای تصمیمگیری بهتـــر از شرایطــی است کــــه واسطههایی وجود دارند که پیشنهادهای طـــرف مقابل را با دیگری مطــرح میکند. به نظر میرسد آقـای باقری اجازه مذاکره مستقیـــم بـــا آمریکا را ندارد و به همیــن دلیل نیز در هر زمانکه نیاز به تصمیمگیریهای مهم باشد مذاکرات را قطع میکند و به تهران میآید تا کسب تکلیف کند.
*واقعیت این است که نقش روسیه در مذاکرات مانند نقش بنگاه املاکی است. اگر آمریکا را فروشنده و ایران را خریدار یا بهعکس در نظر بگیریم دراین بین روسیه در حال دلالی از این خرید و فروش است تا به سود بیشتری برسد. تلاشهایـــی که این کشور انجام میدهد نیز در همیـــن راستا اســت.
*روسیه تلاش میکند معـــامله را به شکلی برگزار کنـــد که در مرحله نخست حق دلالی وی محفوظ باشد و سپس این معامله بین طرفیــن انجام شود. نقش روسیـــه نسبت به گذشته در مذاکرات پررنگتر شده است. درگذشتـــه ایران بهصورت مستقیم با آمریـــکا مذاکره میکرد و به همین دلیل روسیه نمیتوانست در ایـــن میانه منافع خود را جســـتوجو کنــد. این در حالی است کــه در شرایط کنونی مذاکــرات باواسطه صورت میگیـــرد و به همین دلیل نیز روسیـــه تلاش میکند از این وضعیت به سود منافع خود استفـــاده کند.
*جان کری در کتـــاب خاطرات خود مینویســد: «در حین مذاکرات روزی من و ظریف در اتاقی نشسته بودیم درحالیکه پای من شکسته بود. لاوروف وارد اتاق شد و خطاب به ظریف گفت: تو اصلا اختیارات داری که برای مذاکرات آمدهای.» این موضوع نشان میدهد که روسیه درگذشته به چه میزان از تصمیمگیریهای برجام فاصله داشته درحالیکه در شرایط کنونی به هماهنگکننده مذاکرات تبدیل شده است. امروز موضعگیریهایی که اولیانوف درباره مذاکرات میکند آقای باقری نمیکند. خبرهایی که اولیانوف از مذاکرات منتشر میکند نه توسط رابرت مالی داده میشود و نه باقری و این نماینده روسیه است که عنوان میکند در مذاکرات چه اتفاقی در حال رخ دادن است. واقعیت این است که روسیه با کارت ایران در مقابل غرب بازی میکند.