باشگاه خبرنگاران، وجود تفکرات التقاطی در گروهک تروریستی منافقین خط مشی بسیاری از اقدامات این گروهک تروریستی بود.
گروهک تروریستی منافقین در سال ۱۳۴۵ توسط ۶ تن از اعضای پیشین نهضت آزادی به نامهای محمد حنیف نژاد، سعید محسن، علی اصغر بدیع زادگان، احمد رضایی، محمود عسگری زاده و رسول مشکین فام تشکیل شد.
*ورود زنان و نقش وقیحانه آنان در گروهک تروریستی منافقین
تا سال ۱۳۴۸، هیچ زنی به عضویت گروهک تروریستی منافقین پذیرفته نشده بود تا اینکه حنیف نژاد، یکی از سرکردگان گروهک تروریستی منافقین که با ازدواج مخالف و آن را موجب وابستگی و سد راه مبارزه میدانست، اهمیت حضور زنان و استفاده پوششی از آنان برای هم پاله های خود را به طور رسمی اعلام کرد.
این عنصر گروهک تروریستی منافقین که به مثابه منبع تغذیه فکری در این گروهک تروریستی فعالیت میکرد با بیان اینکه حضور زنان در بدنه اصلی گروهک تروریستی منافقین برای پیشبرد اهداف تشکیلاتی ضروری است راه هر گونه ارتباطی میان زنان و مردان را در خانه های تیمی آزاد گذاشت و سرکردگان این گروهک تروریستی حضور زنان و استفاده ابزاری از آنها در کنار فساد اخلاقی را عاملی برای فعالیتهای تروریستی و جذب اعضا جدید میدانستند.
ابتدا پوران بازرگان، خواهر منصور بازرگان که در مدرسه دخترانه رفاه کار میکرد، وارد این گروهک تروریستی شد.
به قول بهمن بازرگان، عضو مرکزیت گروهک تروریستی منافقین، «هر کس خواهری داشت که به درد این کار میخورد، می آورد». این زنان، طبق دستور این گروهک تروریستی، با اعضای مرد گروهک تروریستی منافقین «ازدواج تشکیلاتی» میکردند.
پوران بازرگان نیز به همسری تشکیلاتی محمد حنیف نژاد درآمد، لیلا زمردیان و فاطمه امینی و گروه دیگری از زنان و دختران نیز بعدها به همین شکل در گروهک تروریستی منافقین عضویت یافتند.
بسیاری از این زنان و دختران، بعدها با انواع ترفندهای تشکیلاتی مورد انواع سو استفاده ها قرار گرفتند و در نتیجه همین روند انحراف آمیز و غیر اخلاقی خانوادههای زیادی از هم پاشید.
سرنوشت لیلا زمردیان، فاطمه فرتوک زاده، منیژه اشرف زاده، سیمین صالحی ، طاهره میرزا جعفر علاف و بسیاری دیگر، که کارشان یا به خودکشی و یا تصفیه درونی یا به بی انگیزگی و افسردگی و همکاری با ساواک کشید، از تبعات همین دیدگاه « استفاده ابزاری از زن » بود.
آنچه که در این بین قابل توجه بوده این است که زنان و دخترانی که از این طریق جذب گروهک تروریستی منافقین میشدند، پایبندی به خانواده و تمامی ارزشهایشان را از دست میدادند.
علاوه بر آنچه که گفته شد، مردانی که خواهر، مادر و همسر خود را به این گروهک تروریستی معرفی میکردند کاملا بر شرایط موجود و فساد اخلاقی در راستای ازدواجهای تشکیلاتی واقف بوده بنابراین با وقاحت تمام نوامیس خود را به سرکردگان گروهک تروریستی منافقین تقدیم میکردند.
در هر کدام از این خانه ها، به طور معمول دو یا سه نفر مرد همراه یک دختر زندگی میکردند.
این دخترها گذشته از تن دادن به وضعیت فساد آلود خانه های تیمی، در بیرون نیز برای این که شناسایی نشوند، با ظاهری زننده رفت و آمد میکردند.
بر اساس این گزارش؛ در داخل خانههای تیمی هم بر طبق اعترافات خود اعضا گروهک تروریستی منافقین، روابط نامشروع و غیر اخلاقی با سایر اعضای تیم وجود داشت.
*ازدواج های تشکیلاتی در گروهک تروریستی منافقین
برای اولین بار در اسفند ۱۳۶۳ بود که گروهک تروریستی منافقین به طور علنی از طلاق و جدایی مریم قجر عضدانلو و مهدی ابریشمچی و سپس ازدواج فوری مریم عضدانلو با مسعود رجوی تحت عنوان به اصلاح انقلاب ایدئولوژیک یاد کرد.
البته پروسه شکل گیری آن چند ماه قبل از این تاریخ با انتصاب مریم عضدانلو به عنوان هم ردیف سر کرده اول گروهک تروریستی منافقین از سوی مسعود رجوی آغاز شد.
دفتر سیاسی گروهک تروریستی منافقین در توجیه این بهانه و ضرورت طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشچمی و ازدواج وی با سرکرده گروهک تروریستی منافقین در اطلاعیه ۱۹ اسفند ۱۳۶۳ آورده است:” ما در راس رهبری (سرکردگی) خود و صرفا در همین نقطه خواستار یگانگی هر چه بیشتر و نامشروط بودن طرفین و منجمله یگانگی خانواده آنها بودیم و به هیچ وجه نمیتوانستیم و نمی باید کمترین دو گانگی یا مشروط بودن این رهبری (سرکردگی) را به غیر آن (یعنی مشروط بودن مریم عضدانلو به مهدی ابریشمچی) پذیرا شویم”
در پروسه ازدواج تشکیلاتی افراد در صورت متاهل بودن بنابر دستورات سرکرده گروهک تروریستی منافقین از همسر خود جدا میشدند و در راستای اهداف مضحک این گروهک تروریستی با فرد دیگری ازدواج میکردند که مریم رجوی آغاز گر این روند بود.
درباره موقعیت خانههای تیمی باید گفت که گروهک تروریستی منافقین این خانهها را معمولا در نقاط شمالی و دیگر نقاط شهر تهران با قیمتهای گزافی اجاره میکردند و در اختیار اعضا قرار میدادند.
هر چند گاهی با عناوینی مانند ازدواج تاکتیکی این مفاسد را توجیه کرده و بر آن سرپوش میگذاشتند و علاوه بر این اعضای گروهک تروریستی منافقین به صیغه عقد محرمیت و مانند آن ملتزم و پایبند نبودند.
این روابط برای اعضای گروهک تروریستی منافقین امری عادی تلقی میشد و در جواب این سوال که چرا این وضعیت را پذیرفته بودند و اجازه میدادند که مورد سو استفاده قرار بگیرند، به راحتی و با صراحت جواب میدادند که چون ما شرایط گروهک را قبول کرده بودیم، این نوع زندگی و روابط نیز به صورت تاکتیک های مبارزاتی خود جزو شرایط به شمار میآمد و اصولا آنچه برای ما مهم بود، رسیدن به هدف و آرمان هایمان بود که هر وسیله ای را تجویز و توجیه می کرد.
از سوی دیگر ارتباط این افراد به اقتضای زندگی مخفی در خانه تیمی با خانواده و بستگان شان قطع شده بود ولی گاهی که دخترها به صورت تلفنی یا از طریق دیگر با خانواده هایشان تماس میگرفتند، ارتباط غیر اخلاقی و نامشروعشان را توجیه میکردند و به دروغ می گفتند که ما ازدواج کرده ایم.
آنچه که گفته شد نشانگر این است که در خانههای تیمی منافقین علاوه بر طراحی نقشه برای جنایت و کشتار انسانهای بیگناه ، فساد اخلاقی که نتیجه ایدئولوژی مضحک این گروهک تروریستی بوده و در حال حاضر سرکردگان گروهک تروریستی منافقین سعی دارند بر فساد موجود در تشکیلات جنایتکارانه شان سرپوش بگذارند و تمامی این موارد لکه ننگی بر پیشانی گروهک تروریستی منافقین است.