قانون اول زندگی اینه: عمل کردن!
نه! اشتباه نکنید، منظورم عمل جراحی نیست. منظورم کار کردنه. آخ نه، منظورم شغل و کسب درآمد هم نیست؛ یه جورایی میشه گفت انجام دادن.
انجام دادن! بله.البته قانون اول زندگی رو باید انجام بدیم که بشه قانون اول زندگی! یعنی انجام دادن قانون انجام دادن. وقتی که انجام نشه قانون نیست. یکی از مصوباتیه که مجلس عقاید و افکارمون تاییدش کردن که اجرا نمیشه.
انجام دادن، خیلی خیلی مهمه! مثلا ما تو زندگیهامون، وقت هایی که از مشغله هامون فارغ میشیم، یا زمانی که خیلی سختی میکشیم، افکار و رویا هایی به سرمون میزنه.سراغ دفترچه یادداشتمون میریم، البته شایدم اون دفترچه، تو ذهنمون باشه. میریم و برش میداریم و شروع میکنیم ورق زدن، نوشتن یا مرور کردن. شایدم فکر کردن. فکرایی که وقتی شب میشه، یا هوا بارونیه، شایدم وقتایی که تحت تاثیر افراد موفق قرار میگیریم، به ذهنمون میرسه. اما بعد دوباره این افکار برمیگردن توی اتاقک تاریک و دلگیر خودشون. تقریبا شبیه یک زندانی که بعد ساعت ملاقت، برمیگرده. اما چشمش به ملاقات بعدیه که ممکنه انجام بشه یا نشه، به آزادی.
آرزو های ما، رویا های ما، خودشون آرزوی رها شدن از این اتاقک تنگ و دلگیر رو دارن. اتاقکی خود ساخته با حرف هایی مثل بعدا بهش فکر میکنم، یه روز میخوام فلان، دیگه وقتش گذشت، حوصله ندارم و چه و چه.
اما همونطور که این قفس رو خودمون ساختیم، خودمونم میتونیم بازش کنیم و افکارمون رو رها کنیم! با عمل کردن و کار کردن بهشون، یا درجهت رسیدن بهشون!