3

بررسی حقوقی-اقتصادی اشتغال زنان و تاثیر آن بر خانواده

  • کد خبر : 378971
  • ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۳

نویسنده: امیریاسان قندی شاه آباد

پیش از ورود به بحث اشتغال زنان، باید به این قول مشهور جمعیت شناسان، اشاره کرد که ” جامعه، حاصل پیوند و مجموعه ای از خانواده هاست”. به عبارت دیگر، آنچه که با نگاه به تاریخ بشر، و همچنین بسیاری از فلاسفه نظراتی داده اند روشن میشود، مدنی بالطبع بودن انسان هاست. انسان ها، برای گذراندن زیست خود، به دیگران نیازمندند و این نیازمندی، به مرور زمان و با گسترش یافتن زیست آنها، افزایش پیدا کرده است. پیش فرض اصلی علوم اجتماعی، مانند اقتصاد، حقوق، جامعه شناسی و…، وجود یک جامعه است. همبستگی اعضای این جامعه، طبق تقسیم مشهور دورکیم، جامعه شناس نامی فرانسوی، در جوامع ابتدایی مبتنی بر تشابه است و با حرفه ای تر شدن و صنعتی تر شدن، به مرحله ی همبستگی مبتنی بر تقسیم کار میرسد که این همبستگی، به علت قرار گرفتن افراد در حلقه ی جامعه است و این همبستگی ها، ایجاد کننده حقوق، تکالیف و وظایف میان آن جمع می باشد.

بر همگان، نقش مهم و تعیین کننده خانواده، به عنوان خشت اول و زیربنای جامعه، روشن است. اگر قرار به ایجاد تغییری در اقتصاد مانند تغییر در الگوی مصرف، یا تغییری در جامعه مانند کم کردن بزهکاران است، واژه ی خانواده، دارای مفهوم و نقش درخشانی است. به عباره اخری، تغییر جامعه از دل تغییر در خانواده بیرون می آید.

اشتغال یا کار؟

کار به معنی اعم، به معنای هرگونه فعالیت اطلاق میشود. اما به معنی اخص کلمه، که ما آن را شغل می نامیم، به معنی فعالیتست که در ازای آن، مزدی دریافت میشود. یعنی فعالیت در بخش رسمی اقتصاد. هرچند امروزه، اندیشمندان بر آننند که بر فعالیت های بخش غیر رسمی اقتصاد نیز ارزش بگذارند.

زنان، در کنار مردان، از گونه های جنسیتی بشری هستند و این تفاوت در جنسیت، منشاء تفاوت در نوع نگاه، نوع رفتار ها و برخورد ها، نوع سلایق و علایق و… میشود. چنان که مواجهه آنان با مسائل، شاید هیچ گاه نتواند یکسان باشد و از اینروست که آنها میتوانند با هم تعامل داشته باشند، یک دیگر را بشناسند، و مکمل یکدیگر باشند، در عین حالی که از یک دیگر خسته نشوند. فلاسفه ی الهی، زن را به مظهر جمال الهی، و مرد را به مظهر جلال بودن تعبیر میکنند. این حرف، فارغ از بعد معنوی و صرف دید این جهانی و اجتماعی ، شاید درست باشد. چنان که زنان، بیشتر به فعالیت هایی که ظرافت و لطافت میطلبد مشغولند، اما مردان، فعالیت هایی که جنبه سرسختی داشته باشد، مشتاق ترند. این، ابدا به معنی سلب این ویژگی ها به طور مطلق از این دو جنس نیست، بلکه به معنی غالب بودن این ویژگی ها در این جنس هاست.

این ویژگی ها، در تاریخ زیست بشر هم مشهود است. چنان که در اوایل زیست بشری یا دوره گردآوری خوراک، مردان بیشتر به شکار( فردی و سپس گروهی) و زنان بیشتر به کشاورزی و حفاظت از کودکان مشغول بودند و در دوره تولید خوراک هم، که انسان توانست حیوانات را اهلی کند، شاید بتوان گفت مردان بودند و از سوی دیگر، مشهور است که اولین کشاورزان، ریسندگان و خیاطان، زنان بوده اند که نقش جنسیت، در این فعالیت ها، مشهود و بارز است.

اشتغال در دوران مدرن و حقوق زنان

اشتغال زنان، از دیرباز، در مشاغلی که طبع زنانه را میطلبید، چه به علت فضای عمومی حاکم بر آن جامعه و یا چه طبع زنانه بودن آن شغل، مانند مامایی، پرستاری، ریسندگی، آرایش و…رایج بود و زنان به اینگونه مشاغل، اشتغال داشتند؛ اما آنچه آتش آن شعله ور شده و تا زمان ما ادامه دارد و در آینده هم ادامه خواهد یافت، اشتغال زنان در بخشیست که طبع آن، تنها زنانه نیست، بلکه مردانه هم نیست و شاید بتوان گفت هردو جنس، این شغل را دارند. فعالیت زنان در این عرصه، با انقلاب صنعتی، که ظرفیت تولیدی را بالاتر برد و نیاز به نیروی کار را بیشتر کرد، آغاز شد و رفته رفته با رونق اقتصادی، عرصه ها گسترش یافتند و مشاغل جدیدی ایجاد شدند.

با پیشرفت بیشتر و افزایش حضور زنان در جامعه، عدم تعادل میان زنان و مردان در محیط کار، دیده میشد. زنان، با توجه به ویژگی های طبیعی خود مانند بارداری، روحیات لطیف تر و… نیازمند ملاحظاتی بودند و این ویژگی ها، باید مورد توجه قرار میگرفت. گاها، که در عصر فعلی و در جامعه ما هم اینطور است، در مشاغلی که میتوان هم زن و هم مرد استخدام کرد، اقبال کارفرمایان به زنان بیشتر است؛ این را با مثالی مانند منشی گری، توضیح میدهیم: کارفرما، اگر زنی را استخدام کند، این زن، چون برای استقلال و عزت نفس خود به اینکار، نیاز شدیدی دارد و فضای عمومی نابرابری را بر علیه جنس خود میبیند، حاضر به تلاش حداکثری برای حفظ آن شغل خواهد کرد و حالا، علاوه بر منشی گری، نظافت، خوش برخوردی و افزایش ارتباطات با ارباب رجوع محل کار منشی گری، سر وقت حاضر شدن و همچنین، تاب آوری بیشتری در برابر خشم کارفرما خواهد کرد و احتمال بازخورد یک رفتار در صورتی که منشی مرد بود را نمیدهد، زن را به این شغل انتخاب میکند. این اهداف و تحلیل بیشتر علل روی آوردن زنان به کار را پیش رو، بیشتر خواهیم پرداخت، اما همین رفتار نابرابرگونه جنسیتی، که از نگاه سوءاستفاده گرایانه کارفرما به زن است، محل انتقاد جدی و به جای فعالان اجتماعیست. منشی گری، مثال سَبُکی بود. گاها، شاید کارفرمایان معدن و یا کارهایی بار سنگین باید در آن ها جا به جا شود، این فکر شوم را اجرایی میکنند و از لطافت روحی و لطافت جسمی، بدترین سوءاستفاده ممکن را میکنند.

رسالت حقوق، تنها این نیست که قواعد نرم جامعه را لباس قانون بپوشاند، بلکه حقوق، باید موجب سعادت جامعه خود شود و هرجا جامعه را دچار کژروی دید، با شمشیر قاطع قانون، جلوی آن کژروی را بگیرد؛ در حقوق، به طور کلی، جاهایی دخالت قانونگذار، ضروریست؛ حتی اگر ماهیت کار، خصوصی باشد. حوزه کار، از این حوزه هاست. قانونگذار ایران، در جاهایی، برای زدودن نابرابری، قواعدی وضع کرده است. مانند مرخصی زایمان، طبق اصلاحیه‌ی قانون تنظیم جمعیت خانواده مصوب ۲۰ خرداد ۹۲ مجلس، ۹ ماه است. مرخصی زایمان در میان انواع مرخصی به شمار می‌آید که طول آن در مدت زمان سابقه کاری محاسبه می‌شود و با این حساب هم شامل دریافت حقوق و هم شامل دریافت مزایا مانند حق سنوات، عیدی و پاداش می‌شود. همچنین به مادران پس از اتمام مرخصی زایمان، ۱ ساعت مرخصی شیردهی داده شده است که می‌توانند فرزند خود را در مهد کودک‌های نزدیک محل کار خود بگذارند و در طول روز سه نوبت برای شیردهی اقدام کنند. این زمان یک ساعت در روز است و مادران باید زمان را طوری تنظیم کنند تا از این میزان بیشتر نشود.

همچنین،بر اساس ماده ۳۸ قانون کار، درباره پرداخت حقوق و دستمزد به خانم‌ها اینگونه صحبت شده است: «برای انجام کار مساوی و در شرایط مساوی در یک کارگاه باید مزد زن و مرد به طور مساوی پرداخت شود و تبعیض در تعیین میزان مزد بر اساس سن، جنس، نژاد و قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.» جدای این، در حین کار در قانون کار، خانم‌ها از انجام کارهای سخت که در آنها نیاز به جابجایی وسایل سنگین و یا کارهای پرخطر است، منع شده‌اند. حداکثر میزان حمل بار برای خانم‌ها در هر کاری ۲۰ کیلو است. اما در مورد خانم‌های باردار و طبق ماده ۷۵ قانون کار، حمل و جابجایی بار در طول مدت بارداری و همچنین ده هفته پس از زایمان ممنوع می‌باشد. درباب پایان کار و بازنشتگی نیز، بر اساس بند ۱ ماده ۷۶ قانون تامین اجتماعی، سن بازنشستگی زنان ۵۵ سال است که خانم‌ها در صورت داشتن ۲۰ سال سابقه کاری می‌توانند در ۵۵ سالگی بازنشسته شوند. همچنین این امکان برای خانم‌ها فراهم است که در صورت داشتن ده سال سابقه کار و در ۵۵ سالگی نیز بازنشسته شوند. در این حالت حداقل حقوق به خانم‌ها تعلق نمی‌گیرد و متناسب با سنوات پرداخت حق بیمه می‌توانند بازنشسته شوند.

همانگونه که در بالا گفته شد، گام های مناسبی در جهت حمایت از زنان شاغل، در جامعه ایران برداشته شده است. با این حال، میتوان گفت شاغل شدن زنان، ساختار خانواده را در ابعاد گوناگون، دگرگون میکند و همچنین، پیامد های خانوادگی، اقتصادی، فرهنگی اخلاقی، و همچنین تغییر در الگوی ساختار قدرت دارد و آثاری را متوجه رابطه زوجین با یکدیگر، با کودک و نهایتاَ، متوجه جامعه میکند. اینک، اول به به بررسی عوامل اشتغال زنان و سپس به آثار اشتغال زنان از ابعاد گوناگون میپردازیم.

عوامل اشتغال زنان

اشتغال زنان، متاثر از علل بیرونی و درونی زیادی است. برای مثال، این علت، میان زنان فقیر و ثروتمند، با سواد و بی سواد، سرپرست خانواده یا غیر سرپرست، متفاوت است و متاثر از اسباب و علل بسیاری است. از این عوامل، طی تحقیقی که دکتر باقر ساروخانی، جمعیت شناس ایرانی در سال ۵۴ انجام داد، حدودا ۵۷% از زنان، علت کار کردن خود را کمک به اقتصاد خانواده میدانند و حدود ۴۰% هم کسب استقلال اقتصادی میدانند

این نسبت، مسلما در سالیان اخیر و در وضع کنونی جامعه ایرانی، بیشتر شده است. در مسئله اشتغال زنان، طبق پژوهش های میدانی انجام شده، جایگاه اجتماعی، تاثیری به مراتب پررنگ تر از میزان حقوق برای زنان دارد و کسب منزلت نزد اجتماع، استقلال اقتصادی و…، موجب افزایش اعتماد به نفس در زنان شاغل میشود. به طور کل، محققان عللی به شرح زیر را مهم ترین علل اشتغال زنان میدانند:

۱-گریز از یکنواختی و روزمرگی محیط خانه

۲-بهبود وضع اقصادی خانواده

۳-کسب استقلال اقتصادی، جایگاه اجتماعی و قطع وابستگی و به تبع آن، شرکت در تصمیم گیری خانواده

۴- عامل کسب هویت اجتماعی جدید

آثار اشتغال

اگر بخواهیم از بعد اقتصادی صرف به اشتغال زنان بنگریم، اشتغال زنان یعنی افزایش سرمایه انسانی. همانطور که از مسائل روشن اقتصاد کلان است، هیچ چیز جای سرمایه انسانی را در اقتصاد نخواهد گرفت و سرمایه طبیعی و سرمایه مادی، تا انسان نباشد، هیچ ارزشی پیدا نخواهند کرد. حال، اگر نیروی انسانی در اقتصاد افزایش پیدا کند، احتمال رشد اقتصادی ، چندین برابر خواهد شد.

اما از نظر من، این دید، نمیتواند حتما دستیابی ما به توسعه را تضمین کند. چراکه توسعه، بیشتر از مفاهیم کیفی وام میگیرد. از این رو، با این مسئله باید با احتیاط برخورد کرد. زن به ما هو بشر، دارای حقوقی است که آن حقوق، نباید پایمال شود. اما برای مثال، اگر زن، نقش های دیگری را پذیرا شود، مانند مادر، یا همسر، آنگاه باید این وضع را هم تبیین کرد. اشتغال زنان در ازدواج و همچنین هنگام مادر شدن، منع قانونی ندارد، اما این اشتغال از حیث کلیت، میتواند مسلما در دنباله تاثیرات فراوان و مثبتی که بر سلامت خود زن دارد، از حیث رشد جامعه، و سایر تاثیرات مثبتی که مجال طرح آن اینجا نیست، آثاری شاید منفی هم در رابطه با خود زوج داشته باشد.

اصولا، در خانواده هایی که زن هم نیز از منابع درآمدی آن محسوب میشود، ساختار قدرت عمودی، به یک ساختار عرضی قدرت مبدل میشود و از این حیث بود که گفته شد، اشتغال زنان، عامل تغییر بنیادین در ساختار خانواده است. این هم عرضی، یک گام رو به جلوست. اما مدیریت خانواده، نقشیست که مرد آنرا ایفا میکند و این هم عرضی در همه جا، شاید مثبت نباشد. چنان که در برخی کشور های غربی، آمار طلاق در خانواده هایی با زنان شاغل، ۴ برابر خانواده هایی بود که زنان در آنها شاغل نبود. و همچنین، در اینگونه خانواده ها، مرد رغبت بیشتری بر طلاق دارد، چراکه میداند زن از توان کافی برای خرج خود برخوردار است.

همچنین، در باب مادر شدن زن، میتوان گفت بنیادی ترین حق کودک، برخوردار شدن از مهر مادری و تربیت شدن باشد. چنان که در بند ۳ ماده ۱۸ کنوانسیون حقوق کودک سال ۱۹۸۱، بعدی بین المللی پیدا کرده است. اگر کودک، از این مهر مادری محروم شود یا درست تربیت نشود، به راستی، اثر منفی آن مشخص است و نسل جوان آینده، که تربیت آنان کاریست بسیار مهم و حیاتی، شاید به خوبی تامین نشود و همین امر، موجب بسیاری از بحران های اجتماعی، مانند افزایش بزهکاری، خواهد شد.

بنابراین، آنچه که واضح است، شاید بتوان گفت، ازدواج، مادر شدن و…، هر یک ایثار است و اشتغال زنان، مانند تیغی دولبه عمل میکند، از سویی، اشتغال زنان، تاثیری مثبت در سلامت روان آنان و همچنین رشد اقتصادی دارد، اما از سوی دیگر، میتواند اگر به طور افراطی باشد، موجب ازهم گسیختگی خانواده، یا عدم تربیت درست کودک شود.(البته، از نظر من، جایی اشتغال میتواند موجب از هم گسیختگی باشد، که مبنای شکل گیری آن خانواده، چیزی غیر از محبت و علاقه باشد. اگر، این کسب درآمد، منجر به رقابت اقتصادی شود و زمینه ای شود بر خودخواهی و تک روی، به جای ایثار گذشت، که ماهیت زندگی مشترک است، شاید اثری منفی باشد)

به عنوان کلام پایانی، شاید بتوان گفت در این راستا، اگر دوگانه عمل شود، به طوری که زنان، آرامش خاطر و اعتماد به نفسی نزد خود پیدا کنند و به این باور برسند که حضور آنان، مفید است و از سوی دیگر، ارزش نهادن بر بنیان خانواده، تربیت فرزند و…، میتواند علاوه بر دستیابی به رشد، کیفیت هایی از دستیابی به توسعه را نیز برای جامعه، به ارمغان بیاورد

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=378971

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]