یک دقیقه سکوت میکنیم به احترام همه آنهایی که سکوت نمیکنند.چرا که آنها،سکوت کردن را بلد نیستند و مدام،در تکاپو و تلاش هستند و اصلا سکوت کردن جز درموارد خستگی،در مرامشان نیست. دائم با خود میگویند:«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم!»
آنها،با یک لیوان چهارتخمه، اگر هم نبود با یک لیوان آبجوش کار را شروع میکنند و مابین آن،صدایشان را با ارتعاشات گلو صاف میکنند و ادامه میدهند.نه!آنها منبری نیستند.شاید سخنران نباشند و یا اصلا فنون سخنوری در جمع را هم ندانند.آنها،آنها هستند!سخن میگویند،درباره همه چیز!
اقتصاد و میز اقنصادی ای در محل به سرپرستی پیر بزرگ راه میاندازند،سپس پیر نیمه بزرگ، گزارشات را میخواند و آنگاه، پیر نه کوچک و نه بزرگ(یک چیزی شبیه به متوسط) درباره سیاست حرف میزند.آنگاه،پیر کوچک طبق معمول،هرجا که حس کند لازم است، میآید و میگوید:«ای پیران! بحث سیاسی ممنوع است! بیایید روزنامه هایی را که خریده ایم را با هم به اشتراک بگزاریم.» مثلا امروز گفتند:« چرا روزنامه پیر نه کوچک و نه بزرگ،حوادثش کمتر از روزنامه پیر بزرگ است؟» آنگاه درباره جنایات اتفاق افتاده در هفته اخیر و چگونگی روزنامه نگاری،صحبت میکنند.خدا نکند مابین این مباحثات،توپ دولایه هندوانه ای ما وسط بیافتد که اگر بیافتد،سخنگوی پیر ها توپ را پاره میکند و شاید هم درباره مضرات پاره کردن توپ بر روح ما را تحلیل کند.
آنها،همیشه موضوعی برای صحبت کردن دارند! از خمیر شدن نان های لواشی تازه وارد تا سیاست بانک مرکزی ساحل عاج و تیم فوتبال ساحلی روسیه.اما خب چه کنیم که سکوت کردن ما،نه مانع جلوگیری خمیرشدن نان میشود،نه مانع باختن فوتبال ساحلی روسیه! سکوت کردن ما؛برای آن هاست.
امیریاسان قندی