به گزارش خبرنگار ایرنا، مستند «زِد، نگاهی به مطالبات نسل نو» گفت و گوی جنجالی دانشجویان با مسعود پزشکیان، یکی از شش نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است.
مستند از لحظه ورود مسعود پزشکیان در جمع تعدادی دانشجو از پسر و دختر که عمدتا جوان هستند آغاز میشود. مسائلی مطرح میشود؛ از فیلترینگ و مساله برجام تا مجلس و برنامههایش برای ریاست جمهوری. آیا شما میتوانید با این مجلس کنار بیایید؟ سوالاتی که درادامه مستند کاملش را میبینیم.
آیا خودتان را یک اصلاحطلب میدانید؟ و اصلاح طلبی را چه معنا میکنید؟ نخستین سوالی که پس از ورود اصلی به بحثها پرسیده میشود و پاسخ مسعود پزشکیان این بود: «من اصولگرا هستم. این را در جلسه جبهه اصلاحات هم گفتم» … اصولی که معتقد هستم حق است و عدالت. حق فردی و اجتماعی و عدالت هم مفهوم روشنی دارد، البته زیاد هم روشن نیست، بین نگاههای مختلف، عدالت را میکشانند به اینجایی که هست. برای عدالت باید اصلاحات صورت بگیرد.
وزیر بهداشت دولتِ اصلاحات جملاتی به انگلیسی میگوید که گویی نقل یکی از شخصیتهاست. Doing the same thing …. و معنایش میکند همانگونه که فکر میکنی، همانگونه عمل کنی، تصور کنی که می خواهی تغییر ایجاد کنی مساوی دیوانگی است. این را هم به جملاتی که معنایشان را گفت اضافه میکند: اگر میشد که در این ۵۰ سال میشد.
و سوال مهم دیگر درباره چرایی حضورش در عرصه انتخابات و پاسخی که پزشکیان میدهد: برای ایران، کشورم و آینده جوانان و نوههایمان. آن چیزی که به عنوان یک دانشگاهی میبینم، کارهایی انجام میشود که زمین سوخته برای آینده نگذاریم.
او ادامه میدهد: شعار گفتن خیلی ساده است. قدم اول این است که برای کشور کاری کنیم. اختلافات و دعواهای داخلی را کاهش دهیم. بپذیریم که سلایق و نگاهها مختلف است و قومیتهای مختلف وجود دارد که هر کدام حق خود را دارند. توان پذیرفتن سلایق مختلف را داشته باشیم.
مسعود پزشکیان تاکید میکند: پرهیز میکنم حرفی نزنم که فردا در قبال پاسخش مطالبه کنند.
سوالی در خصوص «برخورد سختی که با نبویان داشت، پرسیده میشود و پاسخ میدهد: ما مجموعهای از عوامل تاثیرگذار در سیاست داریم اگر دعوا کنیم مملکت به این جایی میرسد که رسیده است؛ باید به زبان و نگاه مشترک برسیم، اگر نرسیم با هم دعوا می کنیم. کار سادهای نیست.
او در بخشی از این مستند و در گفتوگو و به نوعی گپ و گفت با دانشجویان به برخی اقدامهای خود در دوران وزارت بهداشت و درمان از جمله پزشک خانواده هم اشاره میکند و این گونه ادامه میدهد که خیلی راحت میشود مدیریت کرد. زمانی که نایب رئیس مجلس بودم گفتیم می توانیم قوانین را بیاوریم، چون به زبان مشترک نرسیدیم کناره گرفتیم.
مهاجرت جوانان یکی از دغدغههایی است که از سوی یک خانم فعال استارت آپی مطرح میشود. پزشکیان میگوید: دور هم جمع شوید و مانیفستی تشکیل دهید و از طرف خود تقاضا داشته باشید و مدیر شما با دولت صحبت کند.
تضاد منافع میان آموزش و پرورش و آموزش عالی و کاهش منزلت معلمان از جمله مسائل دیگری اسن که دانشجویان مطرح میکنند.
یکی از دانشجویان هم که سوالش را پرسید و جوابش را هم گرفت، به زبان کرمانشاهی میگوید «کردستان و کرمانشاه یک صدا، دکتر پزشکیان.»
عدم ثبات اقتصادی مشکل اساسی کشور، مسالهای که یک دانشجو مطرح کرد. بحث تجارت آزاد دیگر مساله طرح شده از جمع بود. پزشکیان پاسخ داد: اصراری که روی سیاستهای کلی داشتیم. چون پذیرفته شده و کارشناسان و مقام رهبری امضا کردهاند. اگر آن را ثبات بگیریم هر قانونی که در آن خللی ایجاد میکند نباید بپذیریم.
در باب سرمایهگذاری خارجی هم میگوید: قدم اول این است که در را باز کنیم به روی دنیا تا سرمایه گذاری کنند. اگر نکردیم، یا برنامه مشترک مینویسند یا از میدان خارج میشوند.
یکی از دانشجویان میگوید: شعارهایی میدهید که دولتهای قبل هم دادهاند. پزشکیان پاسخ میدهد: من شعار نمی دهم. شعاری که دادم این است؛ سیستمهایی که دراختیار ماست به سمت کیفیت و اثربخشی میرود.
پس از طرح مسائلی چون بحث خودرو و ریسک سرمایهگذاری دوباره به دانشجویی که میگوید «یک جا گفتهاید که اصولگرا هستید… » و بار دیگر پزشکیان تاکید میکند: یک جا نگفتهام … صد جا گفتهام اصولگرا هستم.»
جوان دانشجویی هم مدعی اصلاحات است و از جریان حزبی به نام اصلاحات سخن میگوید که پزشکیان این گونه او را غافلگیر کرد: «شما که می گویید اصلاحاتی هستید، چه هستید که میگویید، من نیستم؟ «اصلاحی که میخواهید انجام دهید کدام طرف است؟ من می گویم، این، اصول است. اگر با اصول می شود به هدف رسید چرا اصلاح انجام شود؟ من از همه اصلاحاتیها محکمتر و قاطعانهتر حرف زدم. من شانه خالی میکنم؟ حتی من را محاکمه کردهاند.
بحث با آمریکا و مذاکره با دنیا مساله مهم دیگری است که دانشجویان درباره اش از پزشکیان میپرسند. پزشکیان میگوید: با همین سیاستی که هست با حفظ عزت کشور آنچه به نفع مملکت است بپذیریم، اگر نیست نپذیریم. بحثهای خارجی، خدا وکیلی کار من نیست. دیدگاه من این است که باید گفتوگو کنیم. چین و آمریکا یک عالمه دعوا دارند اما مینشینند و با هم گفتوگو می کنند.»
یکی از آزادی بیان پرسید و گفت: آیا تضمینی میدهید؟ چانه زنی، این موضوعات را میکنید؟ و «قطعا». پاسخی که وزیر دولت اصلاحات میدهد.
و این جملاتی است که در پاسخ به دانشجویی که از مهاجرت جوانان گفت، بیان کرد. «کسی که میخواهد برود نمیتوانم جلویش را بگیرم، اما کسی که دلش برای ایران میسوزد، به راحتی رها نمیکند که برود. میخواهید ایران بدتر شود، تیکه تیکه شدن و تجزیه شدن کشور، … این را می خواهید به عنوان جوانانی که برای این مملکت هستید؟
پزشکیان این را هم گفت که ما بین خودمان در نسل خودمان زبان مشترک نداشتیم. وقتی سیل میآید همه چیز را با خود می برد. ما با سیلی آمدیم، اما برنامهای برای اداره کشور نداشتیم.
و این جملات پایانی مسعود پزشکیان است که «باید در صحنه بود و هیچ وقت صحنه را خالی نکرد اما آنهایی که میخواهند بروند درکشان میکنم و اعتراضی هم نمیکنم. اما تصور میکنم اگر در صحنه باشیم میتوانیم حقوق خود را مطالبه کنیم و ایران را به جایگاه خود برسانیم.
و در پایان ضربالمثلی ترکی میزند. معنایش این است: «غربت اگر بهشت باشد، وطن بهتر از آن بهشتی است که میسازند.»