به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، طی سالهای اخیر موجهای اقتصادی متعددی در کشور فراگیر شده و نفرات زیادی را با خود همراه کرده است. موجهایی همچون جریان گلدکوئست و شرکتهای هرمی که فقط سر شبکههای خود را ثروتمند کرد و هیچ پول بادآوردهای در کار نبود. بعد از آن هم با جریان بورسی و سودهای عجیب و غریبش برای کوتاه مدت مواجه بودیم که موجب شده عده زیادی از افراد به سمت این بازار کشیده شوند و حتی سقف بالای سر و ماشین زیر پایشان را بفروشند تا در بورس به سود بالاتر برسند. این جریان هم مانند گلدکوئست برای همه سودآور نبود و فقط آنهایی توانستند از این هیجان بازار بورس سود خوبی ببرند که به دانش آن مسلط بودند. این ماجرا هر از چندگاه به شکلهای مختلف تکرار شده است. ماجرایی که ریشههایش را باید در عدالت اجتماعی و فضای فرهنگی جامعه جستوجو کرد. فضایی که در کنار نمایش همگانی زندگیهای لاکچری برخی گروههای اجتماعی، بسترهای اقتصادی مناسب برای دستیابی به این فضا را هم در اختیار همه قرار نمیدهد به همین خاطر است که یک روز بازار بورس سکه میشود و روزی دیگر با هجوم برای بهدست آوردن سکههای مجازی از یک بازی آنلاین مواجهیم. ماجرایی که البته بخشهای مثبتی هم دارد؛ اینکه نسل جدید جرئت و جسارت بیشتری برای ورود به عرصههای تازه و حتی ناشناخته دارد و اگر این میل به درستی هدایت شود، میتواند موتور محرک اقتصاد کشور باشد. اینها موضوعاتی است که در گفتگو با دکترسمیه سرافراز، جامعهشناس و فعال اجتماعی به واکاوی آن پرداختهایم.
خانم دکتر سرافراز! از نگاه شما دلایل گرایش عجیب و غریب مردم ما به بازیهایی مثل همستر چیست؟ آیا این گرایش افراطی و هجوم همه افراد جامعه به این بازی میتواند نگران کننده باشد و آیا این مسئله به معنای آن است که فضای اجتماعی جامعه ما به سمت فرهنگ به دست آوردن پولهای بادآورده به جای فرهنگ کار و تلاش پیش میرود؟
ببینید یک بخشی از جامعه ممکن است نگاهش این باشد که بخواهد یک شبه به یک موفقیتی برسد، اما حتی این نگاه هم به خاطر جریان مقایسهای است که از طریق فضای مجازی یا رسانهها در جامعه پیش آمده است. در واقع میتوانیم بگوییم آن عدالت اجتماعی که از جامعه اسلامی متوقع بودیم هنوز محقق نشده است. بیشتر امکانات در شهرهای بزرگ به خصوص تهران تمرکز یافته و در شهرهای کوچک از این مزایا خبری نیست. در حالی که جوانان و افرادی که در سایر مناطق کشور زندگی میکنند از طریق رسانهها از این امکانات و مزایا باخبرند و از خیلی چیزها آگاه میشوند و احساس میکنند از این مزایا و خدمات جا ماندهاند. بنابراین بحث اصلی ما موضوع عدالت اجتماعی است. بعد از این در مرحله بعدی این فرد خودش را با دیگران مقایسه میکند و پیش خودش فکر میکند چرا من که در بوشهر، فارس، زاهدان یا بابل زندگی میکنم نمیتوانم شبیه کسی که در تهران حضور دارد، زندگی کنم؟! ازسوی دیگر حضور افراد در اپلیکیشنها مبتنی بر مدیا مانند اینستاگرام موجب شده تا زندگی دیگر افراد را ببینند و متوجه شوند خیلی از افراد مهارتهایی دارند که از طریق آنها میتوانند به سادگی کسب درآمد کنند. بنابراین مخاطبان این شبکهها با خود میگویند چرا من این کسب درآمد را ندارم و نمیتوانم نیازهای زندگی خودم را مدیریت کنم؟! بنابراین در چنین فضایی که درآمدها با هزینههای زندگی همخوانی ندارد برخی از موجهای اجتماعی- اقتصادی با اقبال زیادی روبهرو میشود.
همچنان که در یک دورانی با موضوع شرکتهای هرمی و گلدکوئست مواجه بودیم و پس از آن جریانهای خرید، فروش، دلالی دلار و سکه روی بورس آمد و بعد هم جریان بورس رونق گرفت و به یکباره افراد زیادی متخصص و بدون تخصص به این بازار کشیده شدند.
بله دقیقاً؛ بعد از آن فضای ترید بسیار مورد توجه قرار گرفت و حالا هم بازی همستر با اقبال مخاطبان روبهرو شده است. یک بخش از ماجرا این است که شاید نگاه برخی افرادی این باشد که بخواهند یک شب پولدار شوند، اما مهمترین بخش ماجرا این است که درآمد افراد پایین است و فضای اشتغالی که فرد بتواند درآمد کافی داشته باشد؛ بتواند استراحت کند وهزینههای درمان، مسکن و تفریحش و به طور خلاصه هزینههای یک زندگی اولیه را مدیریت کند به شکل کافی و مناسب فراهمنیست. به همین خاطر وقتی فضایی فراهم میشود که افراد و به خصوص جوانان احساس کنند در این فضا میتوانند برای خودشان و خانوادهشان درآمدی داشته باشند، بدون تأمل به آن ورود میکنند.
همانطور که اشاره داشتید مخاطبان اصلی چنین فضاهایی جوانان هستند و این گروه از جامعه بیشتر به سمت چنین جریانسازیهایی کشیده میشوند. چرا؟
ما باید بدانیم نسل جدید با نسل قدیم متفاوت هستند و برای ورود به موضوعات تازه و تجربههای جدید جسارتی دارند که البته این جسارت برای ورود به تجربهها و کسب و کارهای تازه جنبه مثبتی است که در جوانان ما وجود دارد و اگر مدیران ما زمینهها و بسترهای این جسارتها را برای کسب مهارت و اشتغال جوانان فراهم کنند، مطمئناً جوانان ما در چنین فضاهایی ورود پیدا نمیکنند بلکه به سراغ فضاهای امن کسب درآمد میروند. اما در حال حاضر ما میبینیم که افراد و جوانان ما خیلی جسورانه وارد بورس میشوند؛ وارد ترید یا وارد همستر میشوند. چراکه این افراد میخواهند وارد فضای تجارت، کسب و کار شوند! در واقع از آن دوران گذشته که فقط یک عده از اعضای جامعه از امکانات و مزایا برخوردار باشند. در حال حاضر همه به این سمت رفتهاند که میخواهند از یک زندگی عادلانه برخوردار باشند. بنابراین جای نگرانی ندارد که بخواهیم بگوییم گرایش افراد به سمت چنین رفتارها و چنین کسب و کارهایی بدین معناست که میخواهند یک شبه ثروتمند شوند.
یعنی از نگاه شما هیچ جنبهای از این ماجرا نگرانکننده نیست؟
بخش نگران کننده ماجرا این است که اگر بازی تجارت یا هر چیزی در عرصه بینالملل وارد میشود، دستاندرکاران و مسئولان در دولت باید قبل از اینکه این بازیها یا تجارتها فراگیر شود آن را بررسی کنند و ببینند آیا ایرادی دارد یا خیر و اگر ایرادی ندارد چه بسا افرادی بتوانند از این طریق کسب درآمد کنند. من با این مسئله مخالف نیستم چراکه کسب درآمد کردن در جامعه امروز به معنای آرامش بیشتر است و کمک به اقتصاد محسوب میشود. بنابراین از دید من نباید به همه چیز نگاه سیاه داشت. اتفاقاً من به جسارت نسل جدید برای ورود به فضای تجاری نگاه مثبت دارم. اما خیلی از سفرای ما در این ۴۰سال به خارج از کشور رفتند و برگشتند، اما آوردههای اقتصادی که از کشورهای دیگر فهمیدهاند را بین مردم پخش نکردند. با سفر به کشورهای اطراف متوجه میشویم که ما چقدر محصول میتوانیم صادر کنیم و چقدر میتوانیم تجارت داشته باشیم. اگر این اطلاعات را در اختیار جوانان، خانوادهها و مردم قرار دهیم و عدالت اجتماعی و اقتصادی برقرار شود، گرایش به موضوعات این چنینی و موجهای اقتصادی بورس، ترید یا حالا بازی همستر بسیار کمرنگتر میشود. البته من معتقدم بیشتر این ماجرا یک کنجکاوی است. اما در کنار این کنجکاوی عمومی همیشه باید یک فضای دولتی باشد تا به صورت مداوم آگاهیرسانی کند. بر همین اساس وقتی درباره همین بازی همستر با چندین کارشناس صحبت کنید، ابعاد مختلف آن بیرون میآید که آیا این بازی فایلهای گوشی را خارج میکند، آیا بدافزار است، آیا هدف خاصی پشت آن وجود دارد یا خیر؛ وقتی به این سؤالات پاسخ داده شود افراد انتخاب میکنند که وارد این بازی بشوند یا خیر!
خانم دکتر سرافراز! نکتهای که وجود دارد این است که هنوز ابهاماتی درباره این موضوع بازی وجود دارد. از سوی دیگر تصور درآمدزا بودن آن موجب شده تا کلاهبرداریهایی حول و حوش آن شکل بگیرد. همچنان که پلیس فتا از کشف ۱۸ پرونده کلاهبرداری با موضوع بازی همستر خبر داده است. بنابراین شاهد آن هستیم که این ماجرا باعث بروز پارهای از سوء استفادهها شده است. این بازی و سایر روشهایی که به نوعی پول درآوردن از راههای سادهتر و با مبالغ بیشتر را تبلیغ میکنند میتوانند وسوسه برانگیز باشند وعدهای از کلاهبرداران و سوءاستفاده گران روی نقطه ضعف انسانها برای کسب درآمد بیشتر دست میگذارند و از این طریق میکوشند تا از این آب گل آلود ماهی بگیرند. در حالی که طبق فرمایش شما ممکن است بخشی از ریشههای این ماجرا به چالشهای اقتصادی و فقدان عدالت اجتماعی در جامعه بازگردد که با عنایت به ویترین فضای مجازی احساس تبعیض و مقایسه نسبت به گذشته تشدید شده است. اما بخش دیگر که سوءاستفاده و کلاهبرداری از موضوعات این چنینی است چطور؟
یک بخشی از این تحلیل، تحلیل درستی است. اما ما نمیتوانیم از هوش مصنوعی و آزمایشهایی که در این حوزه در سطح جهانی انجام میشود غافل باشیم. یک بازی قدیمی بوده است که یک موشی را داخل جعبهای میگذاشتند و این موش با حرکت جایزه میگرفت و این جایزه گرفتن آنقدر برای موش شعف آفرین بود که هیچ غذایی نمیخورد و میمرد. به نظر میرسد حالا همین جریان به بازیهای آنلاین هم راه یافته است. خیلی از آزمایشهای بینالمللی در جهان روی کشورهایی صورت میگیرد که اطلاعات کافی از دستاوردهای دیجیتالی ندارند. مانند آزمایشهایی که در کشورهای آفریقایی روی داروها انجام میگیرد. در سطح جهانی اتفاقات زیادی در زمینه هوش مصنوعی و هوش دیجیتال اتفاق میافتد. بنابراین دولتها و حکومتها باید افراد ماهر و فرهیختهای داشته باشند که اینها را شناسایی کنند. اما یک تحلیل سومی هم وجود دارد و اینکه وقتی شما یک مهارتی را داشته باشید، مانند سبدگردانی بورس میتوانید به راحتی با یک دستگاه دیجیتال مانند تبلت و گوشی درآمدهای بسیار بالا کسب کنید! مشروط به اینکه آن مهارت را به درستی کسب کرده باشید. یا خیلی از افراد برنامهنویسحرفهای هستند. این افراد جزو کسانی هستند که درآمدهای بسیار کلانی دارند. ما نمیتوانیم این را انکار کنیم که بسیاری از دستاوردهای علمی هنوز برای ما تعریف نشده است. شما با مهارتی که در این حوزه به دست میآورید میتوانید کسب درآمد کنید، اما چون ما هنوز آن را نشناختهایم تصور میکنیم چیز وحشتناک، خطرناک و عجیبی است. اما واقعیت این است که این دستاوردهای علمی وجود دارد و چیز خطرناک و وحشتناکی هم نیست. به همین خاطر ممکن است فردی که به برنامهنویسی یا هوش مصنوعی مسلط است چند ۱۰ یا چند صدبرابر کسی که از ساعت چهار صبح به بازار میرود و تا شب بار جابجا میکند درآمد کسب کند. آن هم تنها با چند ساعت کار!
در واقع شما معتقدید کسب درآمدهای بالا با چند کلیک یا در یک بازه زمانی کوتاه ویژگیهای فعالیت در فضای دیجیتالی و فناوریهای پیشرفته همچون هوش مصنوعی امکانپذیر است و لزوماً هم بد نیست. درست است؟
بله! کسب علم مهارتهای جهانی و بینالمللی به خصوص در حوزههای دیجیتال با کارهای معمولی قابل مقایسه نیست و، چون درآمدهای بسیار بالایی دارد، درک آن یک مقدار سخت است. اما لزوماً همیشه این ماجرا به معنای سیاه بودن چنین کسب و کارهایی نیست، بلکه شاید ما هنوز به آن علم دست پیدا نکردیم. اما نمیتوان این را هم انکار کرد که کشورهایی که به این علم دست پیدا نکردهاند همیشه مورد آزمایش کشورهای پیشرفتهتر قرار میگیرند تا در واقع مورد مطالعاتی آنها شوند. اما اینکه ما در موارد مختلف مثل همین بازی همستر مورد مطالعاتی هستیم یا خیر بستگی به تیم مطالعاتی خبرهای دارد که در هر کشوری برای مواجهه با پدیدههای جدید باید تشکیل شود و قبل از فراگیر شدن این پدیدهها آنها را از زاویههای مختلف مورد مطالعه قرار دهد. یعنی کشورها در مواجهه با این پدیدهها گاهی میگویند ما نتوانستهایم هنوز به این علم دسترسی پیدا کنیم پس تا زمانی که بدانیم ضرر دارد یا نه این را میبندند و بعد از کسب آگاهی راهش را باز میکنند. در حوزههای هوش مصنوعی و دیجیتال آنقدر اتفاقات بزرگی افتاده که هنوز برای خیلیها جا نیفتاده است. در این علوم جدید ما باید در حوزههای دولتی کارشناس داشته باشیم تا افرادی که میخواهند در این حوزه ورود پیدا کنند؛ دچار خسارت نشوند. چراکه همانگونه که سودهای میلیاردی در این حوزهها وجود دارد، خسارتهای آن هم میلیاردی است. در واقع باید نوعی آگاهی بخشی به جامعه داشته باشیم که اینها حوزههای تخصصی است و اگر میخواهند به آن وارد شوند، بدون آگاهی وارد نشود و کسب این آگاهی نیازمند وقت گذاشتن، مطالعه کردن و دیدن دورههای تخصصی است؛ و حتی با وجود این کسب آگاهی و مهارت همه افراد به یک میزان موفق نیستند!
بله دقیقاً؛ درست شبیه بورس افرادی که با علم و مهارت وارد شدند، سالهاست در این حوزه کار میکنند و کسب درآمد دارند. اینکه ما بخواهیم به طور کل اینها را سیاه کنیم، بگوییم همه اینها کلاهبرداری است نه این گونه نیست! اینکه در زمان کوتاه یک فعالیت دستاورد مالی داشته باشد لزوماً فرآیند بدی نیست، اما از راه صحیح. در دنیای امروز اینکه فکر کنیم برای کسب درآمد بیشتر لزوماً باید از ساعت چهارصبح تا ۱۲ شب کار کنیم، معنی ندارد. در دنیای امروز علوم پیشرفت کرده است و ممکن است با تعویض یک قطعه الکترونیکی درآمدهای کلانی کسب کنید. در دنیای امروز کسب درآمد کاملاً به مهارت بستگی دارد. بنابراین درآمد بالاتر در زمان کوتاه از راه صحیح و حلال آن مشکلی ندارد و این کوتاه بودن لزوماً به معنای بد بودن نیست.
اما خانم دکتر، برجسته شدن جریانهای اقتصادی این چنینی موضوعی است که چند سال پیش درباره حوزه بورس هم اتفاق افتاد و باعث میشود تا عدهای در این بین آسیب ببینند. واقعیت این است همه افراد بورس باز خوبی نیستند. همه افراد در ترید موفق نیستند یا در سایر حوزههای اقتصادی که به یکباره برجسته میشود. حالا درباره بازی همستر که به نوعی تیری در تاریکی است و هزینهای به ظاهر قرار نیست از جیب افراد کم شود. اما باید چه کار کرد تا این آگاهی در جامعه به وجود بیاید تا افراد کمتری از این موجها آسیب ببینند؟
رسانه به عنوان بزرگترین، مهمترین و اثرگذارترین حوزه دولت و حکومت میتواند بهترین همیار موضوع باشد و در حوزه عدالت اجتماعی و آگاهیرسانی نقش بزرگی دارد. وقتی رسانهها میبینند عموم مردم روی موضوعی تمرکز کردهاند، رسانهها هم باید روی همین موضوع تمرکز کرده و با بحثهای کارشناسانه و برنامههای علمی به مردم آگاهی دهند. ما با مردم زندگی میکنیم و همین مردم هستند که برای ما جنگیدهاند، پای انقلاب ایستادهاند و همین امروز هم بخشی از گرایش مردم به چنین بازیهایی برای این است که درآمد کسب کنند و بتوانند به خانواده کمک کنند و من این بخش از ماجرا را مثبت میبینم، اما باید به آنها آگاهی داد و مراقب بود تا دچار ضرر نشوند.
منبع: جوان
انتهای پیام/