3

"اقتصاد اسلامی"–۱۷| اقتصاد اسلامی یعنی نقد اقتصاد متعارف؟

  • کد خبر : 427331
  • ۰۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۴

گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ در بیش از شش دهه اخیر، ادبیات اقتصاد اسلامی به‌ویژه در تلاش برای دفاع از اسلام و اثبات برتری آن نسبت به دیگر نظام‌ها، بیشتر بر نقد مکاتب اقتصادی لیبرالیستی و سوسیالیستی متمرکز بوده است. این رویکرد باعث شده تا بسیاری از پژوهشگران، بیشتر به رد و نقد مارکسیسم بپردازند تا […]

گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ در بیش از شش دهه اخیر، ادبیات اقتصاد اسلامی به‌ویژه در تلاش برای دفاع از اسلام و اثبات برتری آن نسبت به دیگر نظام‌ها، بیشتر بر نقد مکاتب اقتصادی لیبرالیستی و سوسیالیستی متمرکز بوده است. این رویکرد باعث شده تا بسیاری از پژوهشگران، بیشتر به رد و نقد مارکسیسم بپردازند تا ارائه مباحث ایجابی و بسط نظریه اقتصادی اسلامی. برای مثال ۴۰درصد از آثار مهمی همچون کتاب « اقتصادنا»ی آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر، به رد مارکسیسم پرداخته و البته باقی آن مطالبی ارزشمند و روشمند در حوزه اقتصاد اسلامی ارائه کرده است. در نتیجه این گزاره درست است که بخش عمده‌ای از نوشته‌ها در این حوزه به نقد و نفی مکتب‌های اقتصادی دیگر محدود شده و کمتر توجهی به توسعه و تبیین عمیق مبانی و اصول اقتصادی اسلام شده است.

از همین پرونده بیشتر بخوانید

این وضعیت در حالی است که برای تکامل اقتصاد اسلامی، نیاز به نظریه‌پردازی و ارائه راهکارهای مشخص از دل اصول اسلامی بیش از پیش احساس می‌شود. در حالی که تکرار نقادی‌های مداوم از مکاتب اقتصادی غیرالهی باعث شده برخی به این باور برسند که اقتصاد اسلامی تنها به نقد و عیب‌جویی از دیگر سیستم‌های اقتصادی معاصر محدود می‌شود.

چرایی شکل‌گیری چنین وضعیتی در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ شمسی، درک‌پذیر و تا حدودی قابل دفاع است؛ چرا که بسیاری از پژوهشگران و اسلام‌شناسان آن زمان آشنایی چندانی با علم اقتصاد به معنای مدرن آن نداشتند. آنها عمدتاً با استناد به برخی احکام اقتصادی فقهی، گمان می‌کردند اینها تمام اصول اقتصاد اسلامی را تشکیل می‌دهند و چون در مکاتب دیگر ردپایی از این احکام نمی‌یافتند، به نقد آنها پرداخته و در بهترین حالت، قصد داشتند اثبات کنند که اقتصاد‌های غیراسلامی به دلیل عدم توجه به این احکام ناقص یا باطل هستند. در واقع، هدف آنها دفاع از مکتب اسلام و نقد مکاتب مادی، مصرف‌گرا و غیرتوحیدی بود، نه بیان یک سیستم اقتصادی بر پایه آموزه‌های دینی.

با گذر زمان و نزدیک شدن به دوران کنونی، این روند در متون و ادبیات اقتصادی کاهش یافته، هرچند همچنان ادامه دارد. حتی در مقالات علمی پژوهشی منتشر شده در حوزه اقتصاد اسلامی، بخش‌هایی به نقد و رد مسائل اقتصادی مطرح در سیستم‌های سرمایه‌داری و سوسیالیسم اختصاص دارد؛ و در مراحل بعدی تلاش می‌شود بصورت ایجابی یا در قالب رفع ایرادهای مطرح شده، اصول و مفاهیم اقتصاد اسلامی مطرح گردد، بدون اینکه قصد کم‌ارزش‌تلقی کردن این تلاش‌های صورت‌گرفته را داشته باشیم، باید اذعان کرد که این اقدامات باعث شده برخی از طرفداران و فعالان اقتصاد اسلامی تصور کنند که این رشته تنها در نقد سیستم‌های اقتصادی موجود خلاصه می‌شود. دکتر حسن سبحانی، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و استاد اقتصاد دانشگاه تهران در اثر گرانقدر «ابهام‌زدایی از اقتصاد اسلامی» اشعار داشته است:

این‌گونه اقدامات سبب شده است که تعدادی از طرفداران و علاقمندان و حتی فعالان در عرصه اقتصاد اسلامی تصور نمایند که اقتصاد اسلامی عبارت از همین نقادی‏‌ها و نوشتارهای حاکی از نقص‏‌ها و عیوب در سایر سیستم‌‏های اقتصادی است. علاوه بر آن عده‌ای از جستجوگران در چیستی اقتصاد اسلامی که ممکن است دارای مواضع انتقادی و یا خنثی نسبت به این اقتصاد باشند هم، به این نکته برسند که اقتصاد اسلامی عبارت از مطالبی در نقد اقتصاد متعارف است و یا رسالت معرفی اشکالات موجود در آن را دارد و این دو پیامد و استنتاج انصافاً بسیار گمراه‌‏کننده و نشان از کتمان حقیقتی است که در ذات خویش چنین نمی‏‌باشد (صص ۱۱۳ و ۱۱۴).

در این ارتباط ذکر چند نکته می‌‏تواند برای وضوح و شفافیت بحث مفید باشد.

الف) بررسی و نقد سیستم‌های اقتصادی دیگر، هرچند در متون اقتصاد اسلامی دیده می‌شود، اما به‌ندرت شاهد ارزیابی تحلیلی و منصفانه‌ای از نقاط قوت و ضعف این سیستم‌ها در متون موسوم به اقتصاد اسلامی هستیم. بطور معمول، برخی از نویسندگان مانند آیت‌الله مطهری بصورت همزمان از کاستی‌های سوسیالیسم و قابلیت‌های آن سخن گفته‌اند، اما بسیاری از نویسندگان اقتصاد اسلامی، گویی تنها به عیوب و نقایص اقتصادهای معاصر پرداخته‌اند و هیچ جنبه مثبتی را در آنها نمی‌یابند. این نوع نقادی‌ها بیشتر شبیه عیب‌جویی است و نه نقد سازنده، که از دیدگاه کارشناسان پذیرفته نیست. نقد به معنای واقعی آن باید شامل ارزیابی نقاط قوت و ضعف بطور جداگانه باشد، نه اینکه صرفاً به عیب‌جویی و رد مطلق سیستم‌ها بپردازد.

ب) علم اقتصاد، همچون سایر علوم، به‌عنوان مجموعه‌ای از تئوری‌ها که هدف آن دستیابی به حقیقت است، در حال تکامل و پیشرفت است. به همین دلیل، اقتصاد به‌عنوان یک علم تجربی، ماهیتی نقدپذیر دارد و تئوری‌های آن همواره در معرض ارزیابی و بازنگری قرار دارند. از این منظر، نقد و بررسی علم اقتصاد امری طبیعی و حتی ضروری است. اقتصاد اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ در حالی که پیروان مکتب اقتصاد اسلامی به قابلیت‌های مثبت و استحکام بسیاری از تئوری‌های اقتصادی متعارف اعتراف دارند و انسجام تئوریک آنها را می‌پذیرند، در عین حال نسبت به برخی مفروضات، مقررات یا مبانی فلسفی که در تئوری‌های اقتصادی رایج وجود دارد، نقدهایی وارد می‌کنند و همه یا بخشی از آنها را نمی‌پذیرند. به‌عنوان نمونه، این مکتب به مسکوت بودن سجیه اخلاقی «نوع‌دوستی» در مدل‌های رایج اقتصادی اعتراض دارد؛ جایی که فرض می‌شود هر فرد تنها در جستجوی منافع شخصی است و هیچ‌گونه توجهی به وضعیت اقتصادی دیگران ندارد. در حالی که در اسلام، فرد مسلمان باید نگران وضعیت اقتصادی برادر مسلمان خود باشد. همچنین، در اقتصاد خرد، مفروضه «حداکثر کردن منافع یا سود» که به‌عنوان معیار عقلانیت اقتصادی پذیرفته شده است، نیز زیر سؤال می‌رود. چرا که بسیاری از افراد ممکن است منابع خود را برای کمک به دیگران اختصاص دهند یا آنها را وقف کنند، و این کار، اتفاقاً عقلایی و مورد تأیید جامعه است. به‌عبارت دیگر، همان‌طور که آمارتیاسن اشاره می‌کند «حداکثر کردن منافع کاری عقلایی است، اما این بدان معنا نیست که هر کاری که عقلایی است، لزوماً به حداکثر کردن منافع محدود می‌شود».

اقتصاد اسلامی به‌عنوان یکی از شاخه‌های فکری مهم، همواره به نقد و بررسی مفروضات و دیدگاه‌های علم اقتصاد متعارف پرداخته است. این انتقادات که نه‌تنها از سوی اقتصاد اسلامی، بلکه از مشرب‌های فکری مختلف اقتصادی و حتی در بستر اقتصاد نئوکلاسیک نیز مطرح شده، نقشی مؤثر در تصحیح و بهبود این علم ایفا کرده است. البته هدف این یادداشت بررسی همه نقدهای وارد بر علم اقتصاد نیست، بلکه تأکید بر این نکته است که اقتصاد اسلامی بطور مستمر در حال نقد و ارزیابی نظرات و مفروضات مختلف در علم اقتصاد و شاخه‌های وابسته به آن است.

ج) با وجود اینکه اقتصاد اسلامی انتقادات و ایرادات بسیاری به اقتصاد متعارف وارد کرده و تجویزهای نئوکلاسیک‌ها برای توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه را به دلیل نداشتن ساختار منطقی و واقعی و گاه بی‌طرفانه رد می‌کند، اما این به معنای آن نیست که اقتصاد اسلامی صرفاً مجموعه‌ای از نقدها و بیان کاستی‌ها باشد. در واقع، اقتصاد اسلامی در مواردی که نیاز به تبیین و توضیح بیشتر دارد، از این انتقادات برای آماده‌سازی زمینه‌های فهم مشترک در مقایسه با مکاتب مختلف استفاده می‌کند؛ اما باید تأکید کرد که این انتقادات فقط جنبه مقدماتی دارند و خود اقتصاد اسلامی چیزی فراتر از این نقدهاست. بررسی کتب و مقالات سال‌های اخیر حوزه اقتصاد اسلامی نشان می‌دهد که در بسیاری از آثار، نیازی به نقد سیستم‌های اقتصادی متعارف دیده نمی‌شود و در نتیجه، اصولاً نقدی مطرح نمی‌شود. اقتصاددانان اسلامی در بسیاری از آثار سال‌های اخیر، عمدتاً بدون توجه به نظرات دیگران در علم اقتصاد، بطور ایجابی به تبیین و توضیح مفاهیم اقتصادی اسلامی می‌پردازند و در مواقع لزوم، آینده پدیده‌ها را در چارچوب اقتصاد اسلامی پیش‌بینی می‌کنند.

+ کل پرونده «اقتصاد اسلامی» در تسنیم {اینجا} در دسترس است.

جمع‌بندی

اقتصاد اسلامی برای نقد واقعی و سازنده، باید از موضع ایجابی به تحلیل علم اقتصاد و مکاتب پشتیبان آن پردازد. این نوع نقد نه‌تنها باعث تضعیف علم اقتصاد نمی‌شود، بلکه به اصلاح، ترمیم و واقعی‌تر شدن آن نیز کمک می‌کند. علی‌رغم این، طبعاً نفس اقتصاد اسلامی صرفاً در نقد اقتصاد متعارف محدود نمی‌شود.

انتهای پیام/

source

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=427331

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]