به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، فیلم «مجنون» ساخته مهدی شامحمدی اولینبار در چهلودومین جشنواره فجر رونمایی شد و با چهار سیمرغ بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و مرد و بهترین موسیقی متن، دست پر این رقابت را ترک کرد. «مجنون» نیز مانند «اسفند» با محوریت شهید علی هاشمی، بخشی از عملیات خیبر را به تصویر میکشد، منتهی ساخته شامحمدی با تمرکز بر فداکاری شهیدان زینالدین به ویژه شهید مهدی زینالدین و نیروهایش، حماسه آنها را برای حفظ جزیره و انجام عملیات موفقیتآمیز خیبر روایت میکند. «مجنون» روایت تاثیرگذار و قابل باوری از قهرمانان جانفدای ایران دارد. به بهانه اکران این فیلم با مهدی شامحمدی کارگردان «مجنون» گفتوگویی داشتیم.
چه شد که در اولین فیلم سینماییتان سراغ پروژه سخت «مجنون» رفتید؟
من ۲۰ سال مستند ساختم، حوزه تخصصیام تاریخ معاصر و علاقهام در تاریخ معاصر، جنگ است. اوایل دهه ۸۰ با این که سنم خیلی کمتر بود تجربه تولید تلهفیلم و سالهای قبل پیشنهاد ساخت فیلم داستانی داشتم، اما تصمیم نداشتم درگیر کار داستانی شوم. در این مدت هم چند پیشنهاد مطرح شد و من موافق نبودم. زمانی که پروژه شهید زینالدین پیشنهاد شد، چند انگیزه برای من به وجود آمد. اول این که آقا مهدی همیشه برایم جایگاه ویژهای داشت و از کسانی بود که علاقه قلبی ویژهای به ایشان داشتم. دوم این که از ابتدای دهه ۹۰، در سازمان اوج پژوهشهایی انجام شده بود تا این فیلم توسط کارگردانهایی ساخته شود که یکی از آنها هم بسیار نامدار و مهم بود، حتی فیلم نامه نوشته شده بود، اما به نتیجه نرسیده بود. سازمان اوج برای این که این فیلم حتما به نتیجه برسد، پیگیر بود و یکی از دلایلش این بود که حاج قاسم چنین خواستهای داشتند، مادر شهید پیگیر بودند که درباره بچههای من کاری ساخته نشده، حاجی هم آمد، گفت این دین بر گردن من است و این کار را انجام دهید. جمیع اینها باعث شد که «مجنون» را بسازم.
با توجه به علاقهتان به شخصیت شهید زینالدین، کدام ویژگی کاراکتر او برای شما چشمگیرتر بود؟
از سالها پیش چیزی که درباره آقا مهدی زینالدین توجهم را جلب کرد، این بود که ایشان نخبه و رتبه ۴ کنکور بود، پزشکی قبول شده بود، از فرانسه بورسیه شده بود. بعد که عضو اطلاعات سپاه قم میشود نبوغ و هوش عجیب و غریبی از خودش نشان میدهد که خیلی توجه من را جلب کرد. بعدا هم میآید و فرمانده لشکر ۱۷ علی بنابیطالب میشود، این لشکر در جنگ همیشه یکی از لشکرهای خط شکن بوده است.
این هوش و نبوغ در فیلم و تصمیماتی که شهید زینالدین در لحظه میگیرد، احساس میشود.
من یک دوره ۴۰ روزه از زمستان ۶۲ را که منجر به عملیات خیبر میشود، روایت کردم و آن هوش را در تصمیماتی که میگویید در جنگ نشان دادم. من زمان کوتاهی دارم برای یک فیلم سینمایی، نمی خواستم مثلا فلاش بک بزنم، ناگهان بروم به دوران کودکی. این را گذاشتم به عهده مخاطب یا رسانهها که تصویر کاملی از مهدی زینالدین ارائه بدهند، اتفاقا در بازخوردهای چند روز گذشته این نخبه بودن را دیدم و برایم جذاب بودکه این موضوع دارد به مخاطب منتقل میشود.
شخصیت شهید زینالدین در «مجنون» ملموس و قابل باور است، این کاراکتر چطور شکل گرفت؟
احساس میکردم مشکلی که به خصوص نسل جوان با فیلمهای دفاع مقدس ما دارند، نوعی تقدسگرایی بیربط نسبت به قهرمانها و فضای جنگ است که نمیدانم علتش چه بوده! صرفا برای این که یک تعداد سلیقه خاص دوست داشته باشند؟! پس عموم افراد و حقیقت چه میشود؟ همه آدمها پایشان روی زمین است، مگر جوانهایی که در جنگ ۱۲ روزه شجاعانه پشت پدافند ایستادند مقابل اسرائیل، از آسمان آمده بودند؟! نیاز بود نشان بدهیم پای افرادی مانند مهدی زینالدین، ابراهیم همت، حسن باقری، احمد متوسلیان (که اتفاقا محمد حسین مهدویان در دو ساخته اش این کار را خیلی خوب انجام داده) روی زمین بوده، اینها هم در خیابان کنار ما راه میرفتند، در یک لحظه قرار میگیرند و قهرمان میشوند.
این شیوه روایت است که شخصیت را باورپذیر میکند.
با توجه به تجربهای که در این ۲۰ سال داشتم، سعی کردم باورپذیری را با خودم از سینمای مستند به سینمای داستانی بیاورم و ملاک قرار بدهم. یعنی اگر جای مخاطب باشم، این دیالوگ، بازی، درام، صحنه و میزانسن را میپذیرم یا فضایی است؟ این فرمول را در نظر گرفتم و بر اساس آن، به هرچیزی که در باورپذیری جای میگرفت، رنگ واقعیت میدادم و هرچه از آن بیرون میزد، کنار میگذاشتم.
آقای بابایی انتخاب مناسبی برای نقش شهید بودهاند، متانت و آرامش شهید در لحن و چهره ایشان وجود دارد، حتما این ویژگی در شخصیت شهید بوده است.
بله، وقتی با سجاد صحبت میکردیم، پرسید منظورم از آرامشی که میگویم، چیست؟ ماجرایی را برایش تعریف کردم که در پژوهشهایی که در اختیارش گذاشته بودیم، نبود. زمانی بچههای لشکر ۱۷ و ۲۷، با هم در دوکوهه مستقر بودند و بچههای لشکر ۲۷ هنگام نماز ظهر یا مغرب که میدانستند مهدی زینالدین در پادگان هست، میرفتند حسینیه تا قنوت او را از نزدیک ببینند، چون همه درباره آرامشی که هنگام قنوت در چهره او بود، شنیده بودند. اتفاقا فیلم کوتاهی از این لحظه وجود دارد که آن را هم در اختیار سجاد بابایی گذاشتیم.
از تاثیرات «مجنون» بگویید.
کاراکتری دارم به اسم «صباغ» که مسئول آموزش لشکر است، ایشان الان شهردار قزوین هستند که من بعدا این موضوع را متوجه شدم. زمان جشنواره فجر آقای صباغ از قزوین تماس گرفت و تشکر کرد. در جنگ لشکر ۱۷ فقط از قم نبودند، قزوین و زنجان و بخشی از کرج در این لشکر بودند و فرمانده تیپ هم «رضا حسنپور» بود که با بازی بهزاد خلج در فیلم حضور دارد. زمان فیلم برداری دو نفر از عوامل که اهل قزوین هستند، به من گفتند یک میدان در قزوین داریم که به اسم فلکه «حسنپور» معروف است، فکر میکردیم از قدیم به این اسم بوده و الان فهمیدیم که چرا حسن پور نام گذاری شده! اتفاقا من الان سر فیلم برداری کار جدیدم هستم که نزدیک قزوین است، یکی از بچههای قزوین من را برد فلکه «حسنپور» و نشان داد که بعد از نمایش «مجنون» مجسمه «رضا حسنپور» و تابلوی بیوگرافی او را آنجا نصب کردهاند. آن لحظه فکر کردم این تاثیر فیلم سینمایی است، شهردار این شهر همرزم آن شهید بوده و نمیدانم چرا پیشتر به این کار فکر نکرده بود، بعد فیلم سینمایی باعث میشود که این موضوع به ذهنش برسد. بسیاری از افراد مهدی زینالدین را میشناسند، اما متاسفانه رضا حسنپور را نه و چه دلیرمردی بوده است.
چرا شهادت شهید زینالدین را در فیلم نمایش ندادید؟
میخواستم قله زندگی او را ببینم نه شهادت، به همین دلیل فیلم با قلمدوش شدن مهدی زینالدین به پایان میرسد. میخواستم او را قهرمان ببینم و شهادتش را در توضیح انتهایی داشته باشم، این سلیقه شخصی من است.
در مسیر تولید «مجنون» با چالش و سختی هم مواجه شدید؟
کار جنگ و دفاع مقدس بسیار سخت شده است، یک شهرک سینمایی دفاع مقدس داریم که متاسفانه دیگر نمیشود در آن کار جنگی ساخت چون حدود ۳۰ یا ۴۰ دکور غیر از جنگ در آن وجود دارد، از پادگان اشرف «سرهنگ ثریا» بگیرید تا بوشهر ۷۰ سال پیش و روستای کنعان! زمانی هم که اینها نبود، فیلمهای زیادی در شهرک سینمایی ساخته شده و فضا خیلی تکرار شده است. کار کردن در غرب و جنوب بسیار سخت و پرهزینه است، ما کویر، دشت، هور و جزیره داشتیم که این کار تولید را از تامین و بازی هنرور بگیرید تا جزئیات تامین کردن قایق و هلی کوپتر و امکانات لازم، همه کار شما را سخت و سختتر و محدودیت شما را بیشتر میکند. الان این نیاز احساس شده که درباره قهرمانهای جنگ زمانی که باید کار نکردیم و حالا به صرافت ماجرا افتادهاند، اوضاع سینما هم به لحاظ اقتصادی خوب نیست و میخواهند سینمای جنگ را به صورت لوباجت کار کنند، اما امکانپذیر نیست.
منبع:خراسان
انتهای پیام/