کتاب «میخواهد چشمانش باز باشند» مجموعه داستان کوتاه انقلاب اسلامی توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است.
کتاب «میخواهد چشمانش باز باشند» مجموعه داستان کوتاه انقلاب اسلامی به قلم نویسندگان مختلف است که توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است.
این کتاب شامل داستانهای زیر است:
کاش نرفته بودیم شمال به قلم تیمور آقامحمدی، خواب و بیداری به قلم محمود خداوردی، برف همچنان میبارید به قلم علی الله سلیمی، این روزها درِ خانه را باز میگذارم به قلم مرضیه فعلهگری، چهارشنبه به قلم مهدی زارع، آن روزهای سرد به قلم رضیه غبیشی، این و آن به قلم مریم سادات زکریایی، تکثیر پردردسر به قلم حسن کیقبادی، من، ما، مردُم به قلم اکبر تقوی، میخواهد چشمهایش باز باشند به قلم مهدی زارع، تو همانی که بودی به قلم مهدی رضایی، آن توفان یک معجزه بود به قلم مصطفی میرزایی پیهانی، چراغ خانه به قلم مرضیه نفری.
در داستان چهارشنبه میخوانیم:
فالنامه را گرفتم روبهروی صورتم، بوسیدم، انگشت گذاشتم لای کتاب و صفحهای را آوردم. روی جلد کتاب، زنی قبای طلایی تنش بود با سربند آبی. زانوهای نشستهاش زیرقبا، مثل زمین در پس برگهای اُخرایی پاییز، پای آرامگاه و روی سبزهها پنهان بود. انگشتش را گذاشته بود لای صفحهای که فالش قرار بود بیاید و داشت با خودش زمزمه میکرد….
خواندم: «یوسف گم گشته باز آید به…»
بیبی گفت: «ای… کنعان….!»
گفتم: «هرکجا. مهم اینکه باز آید!»
و خیره ماندم به بیبی. داشت ریحان میچید و دسته میکرد توی بغلش. گفت: «یوسف من…! کاشکی لااقل پیرهن خونیش رو میآوردن، تا بوی تنش، یه دم زندم کُنه! خدا نگذره از باعث و بانیش که اونطور…» و اشکش از گوشه چشم زد بیرون.
انتشارات موسسه شهرستان ادب این کتاب را در ۱۲ صفحه با قیمت ۲۵۰۰ تومان منتشر کرده است.
فارس