1

کالایی‌شدن زن در غرب به روایت ۲۰۰۰۰ مقاله

  • کد خبر : 465532
  • ۱۱ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۰

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم،  «زنان زندانی» عنوان کتابی است که اخیراً به همت اندیشکده آرمان و از سوی نشر معارف راهی بازار کتاب شده است. این اثر در ۱۰ فصل روایتی ترسناک از پشت پرده کالایی شدن زنان در دنیای غرب و در ساحت کلان‌تر، جهان امروز را به تصویر کشیده است. […]

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم،  «زنان زندانی» عنوان کتابی است که اخیراً به همت اندیشکده آرمان و از سوی نشر معارف راهی بازار کتاب شده است. این اثر در ۱۰ فصل روایتی ترسناک از پشت پرده کالایی شدن زنان در دنیای غرب و در ساحت کلان‌تر، جهان امروز را به تصویر کشیده است.

تدوین‌کنندگان این کتاب با بررسی نزدیک به ۲۰ هزار مقاله علمی و سایت معتبر، تلاش کردند تا نکات قابل‌توجهی را از چرایی مصرف بالای لوازم آرایش و رونق بازار عمل‌های جراحی زیبایی برای مخاطب بازگو کرده و به مردان و زنان، از به بردگی گرفته شدن‌شان توسط دنیای استعمار بگویند. واقعیت آن است که نظام استعماری تلاش دارد تا با رونق فضای مجازی، تمرکز بر ظاهر زنان در تبلیغات و به صورت کلی با راه‌اندازی جنگ شناختی، زنان و مردان را در کشور‌های مختلف وارد دور باطلی کند تا اینگونه حواس‌ها نسبت به بسیاری از رویداد‌های جهانی پرت شود. دور باطلی که نتیجه آن خودشیءانگاری زنان و ترویج خشونت جنسی علیه نیمی از جمعیت دنیا شده است.

در ادامه به سراغ حمزه منصوری کارگر، سرپرست اندیشکده آرمان رفتیم تا از چگونگی شکل‌گیری ایده این کتاب و روند پژوهشی صورت گرفته برای تدوین این اثر بگوید. 

ایده تدوین کتاب «زنان زندانی» از چه سالی و تحت چه شرایطی شکل گرفت؟ 

گروه خودجوشی از حدود ۸ سال پیش در دانشگاه تهران و خارج از آن برای پاسخگویی به بسیاری از شبهات در فضای مجازی تشکیل شد. در سال ۱۳۹۹ به یک شبهه محوری یعنی مسئله زن، حقوق زنان و عفاف و حجاب رسید که خیلی هم در حال پررنگ شدن بود. از همان زمان پژوهش‌ها در این زمینه شروع و تا سال ۱۴۰۰ ادامه داشت. اما بعد از سال ۱۴۰۱ و اتفاقاتی که رخ داد، این پژوهش‌ها پررنگ‌تر و گروه پژوهشی نیز گسترده‌تر شد تا بررسی علمی این مسئله به سرانجام برسد که هم‌اکنون باعنوان اندیشکده آرمان در حال فعالیت است که در زمینه‌های مختلف سبک زندگی در حال انجام پژوهش‌های دیگری نیز است. 

برای پژوهش‌های مرتبط با این کتاب، چند منبع علمی موردبررسی قرار گرفت؟ 

حدود ۲۰ هزار منبع علمی از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ مورد بررسی قرار می‌گیرد و بعد از ۴ سال کتاب تقریباً آماده می‌شود و در ابتدای ۱۴۰۴ نیز این اثر به چاپ می‌رسد. در این اثر حدود ۱۰۸۰ منبع لحاظ شده که شامل مقالات علمی و سایت‌های معتبر است. اغلب مقالات محوری هم جزء مقالات ISI هستند که در مجلات Q1 منتشر شده‌اند. تمرکز تبیین علمی عفاف و حجاب در این اثر از طریق علوم تجربی مانند علوم اعصاب (نوروساینس) و فناوری ردیابی چشم است. در این کتاب، بررسی جامع و دقیقی از وضعیت زن در جهان و غرب بر مبنای نظریه شیءانگاری ارائه شده که بحث کالا شدن و نگاه ابزاری به زن را به شکل جامعی تبیین می‌کند. این نظریه هم توسط دو تن از استادان دانشگاه‌های آمریکا یعنی باربارا فردریکسون از دانشگاه میشیگان و تومی رابرتز از کالج کولورادو در سال ۱۹۹۷ مطرح شده و تاکنون در بیش از ۹ هزار پژوهش به این نظریه ارجاع داده شده است. 

چرا در کتاب از مقالات داخلی استفاده نشده است؟ 

متأسفانه، مقالات منتشرشده داخلی پیرامون موضوع کتاب انگشت‌شمار بوده که باتوجه‌به نوع پژوهش و نتایج آن، برای این کتاب کارایی نداشته است. یعنی این پژوهش‌ها در حد خروجی پایان‌نامه و بیشتر در قالب پرسش‌نامه بوده است و ما هم نمی‌خواستیم خیلی سمت این مسئله برویم. تلاش ما این بود که از مقالات معتبر و درجه یک دنیا در رشته‌های مختلف اعم از روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، مطالعات زنان، علوم پزشکی، علوم اعصاب و دیگر رشته‌ها بهره ببریم. 

چرا در طول ۴ دهه گذشته استادان و پژوهشگران ما رغبتی به فعالیت‌های پژوهشی پیرامون مسائل زنان نداشته‌اند؟ 

شاید عدم ارتباط بسیاری از رشته‌های دانشگاهی ما با مسائل اساسی کشور را بتوان ریشه این مسئله دانست. امروز در مسئله فرهنگی شاید ما ۳۰ تا ۴۰ آسیب در سطح کشور داشته باشیم؛ اما نگاه کنید چند پایان‌نامه و مقاله در این زمینه تعریف شده است؟ سازمان‌های مرتبط تا چه میزان در این زمینه سرمایه‌گذاری کرده و طرح‌های کاربردی تعریف کرده‌اند؟ استادان ما چقدر دغدغه داشتند؟ معتقدم دانشگاه می‌تواند نقش تحول‌آفرینی را در این زمینه داشته باشد؛ اما عدم ارتباط کافی دانشگاه با موضوعات جامعه و مسئولان و سازمان‌های مرتبط باعث شده تا بسیاری از این مسائل به‌صورت اساسی مورد بررسی قرار نگیرند و راهکار‌های جامع و عملیاتی در این زمینه ارائه نگردد. ما امروز مسائل و آسیب‌های مختلفی داریم که شاید پیرامون آن‌ها چند پایان‌نامه هم تعریف نشده باشد؛ اما دانشگاه ما نقش‌آفرینی‌شان در حل مسئله اندک بوده است. متأسفانه امروزه برخی از استادان ما صرفاً مقالاتی می‌نویسند که ارتقا بگیرند؛ بخشی از این نقطه‌ضعف، به آیین‌نامه‌ها و شیوه‌نامه‌های جذب و ارتقای اعضای هیئت علمی برمی‌گردد؛ چراکه اکثریت اعضای هیئت علمی برای ارتقا به مقالات پژوهشی نیاز دارند و قطعاً باید تغییراتی صورت بگیرد تا طرح‌های کاربردی هم بتوانند با امتیاز بالا جای مقالات را بگیرند. یعنی هم ساختار ارتقای ما چنین اجازه‌ای را به استادان ما نمی‌دهد و هم فضای حاکم بر دانشگاه‌ها که معمولاً یک فضای آموزشی و پژوهشی و مقاله محور شده، فضا را برای این مسائل مهم فراهم نمی‌کنند. از سوی دیگر بسیاری از سازمان‌های ما هم از ظرفیت‌های دانشگاه آن‌طور که باید استفاده نمی‌کنند. 

چرا بین مقالات پژوهشی دانشگاه‌های غرب با واقعیت، فاصله وجود دارد؟ 

در ابتدای پاسخ به این سؤال باید بگویم که اکثر پژوهشگران زمانی که به سراغ چنین موضوعاتی ‌می‌روند، معمولاً با دغدغه این کار را می‌کنند. حتی همین‌الان در کتاب‌هایی که در حال ترجمه آن‌ها هستیم، می‌بینیم که اکثر دانشگاه‌های جهان به دنبال حل مسئله واقعی هستند و صرفاً به دنبال انتشار مقاله پیرامون یک موضوع نیستند. هرچند هنوز برخی از کشور‌ها هم همین نگاه را به مقالات دارند؛ اما معمولاً در ایران تمرکز شیوه‌نامه‌های ارتقا روی مقالات باعث می‌شود تا استادان به سراغ مسیر‌هایی بروند که زودتر بتوانند مقاله را منتشر کنند، درحالی‌که دنیای دانشگاهی جهان معمولاً این‌گونه نیست.

البته از طرفی مقالات و کتب زیادی مرتبط با زنان در خارج از کشور منتشر شده؛ اما باز هم می‌بینیم که تأثیری در سیاست‌های حکمرانی آن‌ها ندارد. این مسئله نشان می‌دهد سیستم دانشگاهی آن‌ها تا حد قابل‌قبولی درست پیش می‌رود؛ اما سیستم حکمرانی لزوماً به حرف دانشگاهیان در همه زمینه‌ها گوش نمی‌دهد، یعنی سیستم‌های نظام سرمایه‌داری روی سود خودشان تمرکز دارند. البته در نهایت بسیاری از تغییراتی که در نظام‌های جهان می‌بینیم بر اساس همین فعالیت‌های دانشگاهی بوده است. نکته دیگر اینکه افراط‌وتفریط هم در پژوهش و هم در حکمرانی آسیب‌زا بوده و قطعاً آن‌ها هم تغییر خواهند کرد. بنده نگارندگان این مقالات را دانشمندان آزاده‌ای می‌دانم که در سراسر دنیا به دنبال حق و حقیقت بوده و قاعدتاً یک میل فطری در دانشمندان وجود دارد که می‌خواهند حقیقت را نمایان کنند و در این دسته از مقالات، نتایج زیادی در این زمینه می‌بینیم. 

محتوای کتاب نشان می‌دهد شیءانگاری زن پدیده‌ای است که دنیای غرب هم در حال نفی آن است، فکر می‌کنید برای تبیین این واقعیت به زنان جامعه به‌خصوص نسل زد چه کاری باید انجام داد؟ 

ما در زمان تدوین این کتاب قائل بودیم که گفتمان کتاب، ۴ ویژگی دارد؛ اولین ویژگی آن بود که کار میان‌رشته‌ای بود و تلاش کردیم تا همه جنبه‌های این موضوع را بررسی کنیم. ویژگی بعدی جامع و دقیق بودن آن است، یعنی همه جنبه‌های مختلف را بررسی کردیم و با آمار دقیق موضوع اصلی کتاب را دنبال کرده‌ایم. ویژگی سوم این بود که یک رویکرد علمی برای سطح جهان دارد به‌طوری‌که می‌توان محتوای این کتاب را در هر دانشگاهی از دنیا ارائه داد و از لحاظ علمی، این مقالات را در دانشگاه‌های قاره اروپا، آفریقا، آمریکا، آسیا و استرالیا مورد بررسی قرار داده دادیم.

ویژگی چهارم این است که بتوانیم اقناع حداکثری داشته باشیم. به‌طوری‌که ما با مخاطبان نسل زد که در اتفاقات ۱۴۰۱ در دانشگاه تهران اعتراض کرده بودند، جلسات زیادی را داشتیم و حتی با استادان منتقد هم جلسات زیادی در باب این موضوع برگزار کردیم. واقعیت آن است که امروز در یک جنگ شناختی قرار داریم و جوانان امروزی ما اطلاعاتی را دارند که رسانه‌ها می‌خواهند مخاطب از آن اطلاع داشته باشد و به همین دلیل ما باید بحث تبیین و اقناع را دنبال کنیم. رسانه‌ها همان موضوعی که می‌خواهند را به مخاطبان ارائه می‌دهند نه همه واقعیت را و این قدرت رسانه در نظام‌های سرمایه‌داری است.

همچنین امروز حدود ۸۹ درصد از دانشجویان از کانال‌های تلگرامی استفاده می‌کنند و اکثریت کانال‌های تلگرامی هم می‌توانند مخاطب را به همان سمت و سویی که می‌خواهند هدایت کنند. اگر جوان امروزی ما سواد رسانه‌ای داشته و اهل مطالعه باشد شرایط متفاوت می‌شود. هرچند قطعاً جوانان ما همین‌طور هستند؛ اما گاهی یا فضا آن‌طور که باید برای آن‌ها کاملاً مهیا نشده و یا دانشگاه‌های ما چنین فضایی را آماده نکرده‌اند. به همین دلیل با مطالعه مشخص می‌شود آنچه رسانه نشان می‌دهد در بسیاری از موارد با آنچه در جامعه اروپایی و آمریکایی رخ می‌دهد در تضاد است. 

در کتاب هم می‌بینید که ۸۳ درصد از زنان جوان اروپایی، مکان‌هایی که ‌می‌روند و افرادی که با آن‌ها وقت می‌گذرانند را محدود کرده‌اند، این مسئله نشان می‌دهد که آزادی زن در آنجا محدود شده است. همچنین درحالی‌که اکثریت دختران ما ساعت ۸ و حتی ۱۰ شب در اکثر خیابان‌ها بدون مشکل تردد می‌کنند که در بسیاری از کشور‌های اروپایی این مسئله برای زنان امکان‌پذیر نیست، دلیلش هم همان خشونت ناشی از شیءانگاری زنان است و هنوز خوشبختانه این مسئله در کشور ما زیاد پررنگ نشده است البته تا حدودی در کشور ما هم این مسائل وجود دارد. نکته اصلی ماجرا آن است که وقتی ریشه چنین رفتار‌هایی نسبت به زن شیءانگاری باشد، نظام سرمایه‌داری و استعماری جهان اجازه نمی‌دهد که این موضوع به گوش جوانان جهان برسد و به همین دلیل است که می‌بینیم آنچه که سردمداران نظام استعماری می‌خواهند در دنیا غلبه پیدا می‌کند نه واقعیت موجود در جوامع. 

باتوجه‌به مطالعات علمی که داشتید، آینده دنیا نسبت به وضعیت زنان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ 

از طرفی به دلیل فشار نظام استعماری سرمایه‌داری وضعیت بدتر خواهد شد، ولی از طرفی باتوجه‌به بیداری اندیشمندان و فعالان اجتماعی به نظر بنده مثبت خواهد بود. نه‌تنها فطرت زن ایرانی بلکه فطرت تمام زنان دنیا بر مبنای خلقت الهی، فطرتی پاک است و اکثریت زنان دنیا هم پاک هستند؛ اما نظام استعماری به دنبال آن است که زنان و مردان را به بردگی بکشد. امروز می‌بینید نگاه این‌طور شده که مردم در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی مشغول باشند و نسبت به هیچ موضوعی اعتراض نکنند، حالا این موضوع چه بحران غزه باشد و چه موضوع جلیقه‌زرد‌های فرانسه. هیچ‌گاه نظام سرمایه‌داری اجازه نمی‌دهد اعتراضی در این زمینه‌ها شروع شود؛ اما اگر دغدغه‌مندان هر جامعه‌ای چه دانشگاهیان و چه غیردانشگاهیان نقش‌آفرینی کنند و واقعیت‌ها را تبیین کنند قطعاً شاهد تغییرات مهمی خواهیم بود.

کلید اصلی گره‌گشایی از آسیب‌های بزرگی که ما در حوزه اجتماعی و فرهنگی داریم، تنها جهاد تبیین است؛ اما متأسفانه در کشور ما تا حد زیادی در این زمینه از سوی سازمان‌های مختلف کم‌کاری شده است، درحالی‌که ما حدود ۵۳ سازمان فرهنگی داریم. اگر این کم‌کاری‌ها جبران شود، می‌توانیم بسیاری از این گره‌ها را باز کنیم. حتی بعد از آن می‌توانیم گفتمانی برای کل زنان جهان داشته باشیم؛ چراکه ما در زمینه زن و خانواده از جهان طلبکار هستیم. یعنی این ما هستیم که حرفی برای گفتن در سطح جهانی داریم، زیرا ما الگوی سوم زن را داریم. البته دنیای استعمار هم دقیقاً تمرکز خودش را روی این موضوع گذاشته است و بسیاری از کسانی که از خارج پول می‌گیرند و علیه نقش زن و خانواده تبلیغ می‌کنند، در عمل نقطه‌قوت ما را هدف گرفته‌اند. این را هم باید بگویم که امروز شاید خیلی‌ها تصور کنند بعد از اتفاقات سال ۱۴۰۱، نقطه‌ضعفمان بحث زن و خانواده است، درحالی‌که این نقطه‌قوت کشور ما بوده که متأسفانه امروز تا حدی آسیب دیده است. تفکر استعماری در حال تخریب این گفتمان در ذهن مخاطب است درحالی‌که زن محور خانواده قرار دارد و اگر زن آسیب ببیند، بعد از آن خانواده و درمجموع جامعه آسیب خواهد دید. محوریت کرامت زن در جامعه نشان می‌دهد این مهم‌ترین موضوع در خانواده و آینده جامعه است و دلیل هجمه‌های زیاد علیه این موضوع هم همان ازبین‌بردن انسجام جامعه است.

نقش جامعه دانشگاهی را در این مسئله چطور ارزیابی کرده و سهم کتاب زنان زندانی در ترغیب دانشگاهیان برای پرداخت علمی به این موضوع را چطور می‌بینید؟ 

قطعاً دانشگاه می‌تواند بسیار مؤثر باشد؛ چراکه دانشگاه‌ها مبدأ تحولات هستند و اگر آن‌ها وظیفه خودشان را به نحو احسن انجام دهند، کار‌های بزرگی را رقم می‌زنند. بنده در همین یک سال و نیم اخیر به دانشگاه‌های زیادی سفر کردم و دیدم که برای بسیاری از استادان این موضوع جالب بوده و اگر این قشر واقعاً همت کرده و پژوهش‌هایشان را کاربردی و بر مبنای همین چالش‌های موجود در حوزه‌های علوم اجتماعی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، علوم اعصاب و علوم پزشکی انجام دهند، قطعاً اتفاقات خوبی رقم می‌خورد. البته شاید این کار چندین سال زمان ببرد. امروز تقریباً دختری را در جامعه نداریم که در خیابان راه برود و پدیده‌ای به نام نگاه هیز برخی از آقایان را احساس نکرده باشد؛ اما ما چند پژوهش در این باره در فضای علمی‌مان داریم؟ امروز بسیاری از مسائل واقعی زنان ما در جامعه مشخص هستند؛ اما جامعه دانشگاهی خیلی به آن ورود نمی‌کند.

چند روز پیش کلیپی دیدم از یک دختر بی‌حجابی که از موضوعاتی که در محیط‌های کاری وجود دارد، گلایه می‌کرد و متأسفانه تا امروز هیچ فردی از طریق علم روز دنیا، حس عدم امنیت زنان ما را در محیط‌های مختلف عمومی تبیین نکرده است. از سوی دیگر باید به آن خانم گفت که درست است که آن مرد نگاه ناسالمی دارد؛ اما نگاه هیز مردان به‌خاطر همان پدیده شیءانگاری است که وجود دارد. یعنی مرد، زن را به‌عنوان یک شیء در نظر می‌گیرد و علوم اعصاب هم ثابت می‌کند که این شیءانگاری دو رکن دارد، یکی نگاه مرد و دیگری لباس زن. حتی در پژوهش دانشگاه استنفورد هم آمده که اگر مردی حتی نگاه ناسالم داشته باشد؛ اما زن پوشش مناسبی در مقابل او داشته باشد، از نگاه شیءانگار مرد در امان خواهد بود و متأسفانه ما این مسائل را تبیین نکرده‌ایم، درحالی‌که اگر بسیاری از زنان ما این موضوعات را بدانند، قطعاً رعایت خواهند کرد. این مسئله به دلیل کم‌کاری دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی بوده است. بااین‌حال اگر از همین حالا همت کنیم و گفتمان‌سازی لازم را انجام دهیم، قطعاً نتیجه آن اول‌ازهمه آرامش زن و دوم تحکیم خانواده و درنهایت رشد و تعالی جامعه خواهد بود. 

به خود کتاب برگردیم. کدام بخش‌های کتاب از نگاه شما جذاب‌تر بوده است؟ 

سیر مطالعه کتاب چند قله دارد. اولین قله آن است که در فصل دوم مخاطب متوجه می‌شود مهم‌ترین دغدغه زنان جهان، آزار و اذیت و خشونت جنسی شده است. قله دوم کتاب آن است که متوجه می‌شویم ریشه خشونت‌ها علیه زن، بحث شیءانگاری زنان و نگاه ابزاری و کالایی به آن‌هاست. بخش بعدی هم آن است که می‌بینیم شیءانگاری چند بعد دارد، یعنی یا شیءانگاری در دنیای واقعی است و یا در رسانه‌ها و فضای مجازی صورت می‌گیرد و یا شیءانگاری توسط خود زنان است که به آن خودشیءانگاری می‌گوییم.

در تبعات خودشیء‌انگاری ما شاهد انواع عمل‌های زیبایی و استفاده زیاد از لوازم آرایشی هستیم؛ چراکه نگاه خودشیء‌انگاری در بین برخی از زنان وجود دارد. بحث دیگری به‌عنوان اثر سرریز جنسی را در کتاب داریم که در آن می‌گوییم حتی اگر یک زن هم لباسش نامناسب باشد به‌گونه‌ای روی ذهن مخاطب تأثیر می‌گذارد که باعث می‌شود آن مخاطب، بقیه زنان را با همان نگاه، شیءانگاری کند. یعنی لباس تا این حد اثرگذار است. به همین دلیل اینکه زنی بگوید این لباس، لباس من است و یا بدن خودم است و هر مدلی که بخواهم در جامعه لباس می‌پوشم، نگاه نادرستی از لحاظ علمی است؛ چراکه رفتار و لباس او بر همه زنان جامعه اثرگذار است.

قله آخر مباحث کتاب هم بحث راهکارهاست که ما بحث نگاه مرد، لباس زن و راهکار ازدواج را مطرح کرده‌ایم. یعنی کنترل نگاه توسط مردان باعث جلوگیری از شیءانگاری زنان می‌شود و در مقابل کنترل لباس توسط زنان هم باعث جلوگیری از شیءانگاری مردان می‌شود. همه این مسائل هم با علوم اعصاب در فصل‌های کتاب تبیین شده است. یعنی با فناوری ردیابی چشم و نوار‌های مغزی، ثابت شده اگر لباس مناسب باشد دیگر شیءانگاری در مغز مردان رخ نمی‌دهد.

نکته کلیدی کتاب در بخش علوم اعصاب را هم باید این عبارات کتاب دانست که می‌گوید ما بخشی در مغز برای ادراک انسان‌ها و بخشی هم برای ادراک اشیا داریم. این موضوع استثنایی دارد که وقتی یک زن شیءانگاری می‌شود، در بخش اشیا ادراک می‌شود و این عجیب‌ترین بخش کتاب است و ریشه خشونت علیه زنان نیز همین نکته است. یعنی شیءانگاری صرفاً یک استعاره نیست، بلکه در دنیای مغز واقعاً زن به‌عنوان یک شیء تلقی می‌شود و همین عامل خشونت است. درمجموع باید بگویم فصول دوم، سوم، هشتم و نهم به‌عنوان قله‌های جذاب کتاب محسوب می‌شوند. 

به‌صورت کلی می‌توان گفت عنوان کتاب «زنان زندانی» خلاصه چیزی است که اسلام درباره زنان گفته؟ 

هدف ما چنین چیزی نبود، ولی نتایج تطبیق داشت. در فصل‌های انتهایی کتاب هم این نکته را ذکر کرده‌ایم. در قرآن به دو موضوع اشاره شده؛ اول اینکه حجاب کمک می‌کند تا زنان بهتر شناخته شده و از طرف دیگر اذیت نشوند. شیءانگاری از طرفی باعث افزایش خشونت علیه زنان می‌شود و از طرف دیگر باعث کاهش ادراک شایستگی و انتخاب‌پذیری زنان می‌شود. در مقالات این کتاب می‌خوانیم اگر زن می‌خواهد در گام اول از خشونت جلوگیری کرده و در گام دوم اگر می‌خواهد توانمندی‌های علمی و شخصیتی خودش را به نحوه احسن در جامعه استفاده کند، بهترین راه آن استفاده از پوشش مناسب به‌منظور جلوگیری از شیءانگاری است. امروز برخی از زنان می‌گویند ما نمی‌توانیم در جامعه ظهور و بروز داشته باشیم، درحالی‌که این مقالات نشان می‌دهد پوشش مناسب بزرگ‌ترین کمک به زنان برای بروز علمی و شخصیتی‌شان است. ما در این کتاب به دنبال اثبات حجاب نیستیم؛ چراکه حجاب امری الهی بوده و امر اثبات شده‌ای است. اما برای آن دسته از مخاطبانی که اصلاً مسلمان نیستند و حتی خداناباور هم باشند، با همین علوم‌تجربی می‌توانیم تبیین کنیم که پوشش مناسب، ضرورتی علمی و عقلانی برای حفظ کرامت و آرامش و همچنین رشد و تعالی زنان است. 

۸۳ درصد دختران و زنان اروپایی ترس بیرون رفتن از منزل را دارند 

در فصل دوم این کتاب می‌خوانیم: «ایپسوس یکی از بزرگ‌ترین مؤسسات پژوهش و نظرسنجی در جهان، در سال‌های ۲۰۱۸، ۲۰۱۹ و ۲۰۲۲ سه نظرسنجی همگانی از حدود ۳۰ کشور در قاره‌های مختلف جهان انجام داده که زنان باید از بین گزینه‌های آزار و اذیت جنسی، خشونت جنسی، خشونت فیزیکی، آزار خانگی، دستمزد برابر، تبعیض در محل کار، میزان کار بدون مزد، کلیشه‌های جنسیتی، دسترسی به اشتغال، دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی، دسترسی به آموزش و… انتخاب می‌کردند. نکته جالب اینجاست که در هر سه سال، نتایج یکسانی به‌دست‌آمده و اصلی‌ترین و جدی‌ترین چالش‌های زنان به ترتیب، آزار و اذیت جنسی و خشونت جنسی بوده است. در بخش دیگری از این فصل آمده ۸۳ درصد از جوانان اروپایی برای محافظت از خود در برابر حملات و آزار‌های جنسی رفت‌وآمدها و ملاقات‌هایشان را محدود کرده‌اند.»

نظریه شیء‌انگاری جنسی چیست؟ 

در فصل سوم این کتاب می‌خوانیم: «کمتر از ۲۰ سال پیش، فردریکسون و رابرتز، نظریه شیء‌انگاری را به‌عنوان چهارچوبی برای درک بهتر تجربیات و خطرات روان‌شناختی مطرح کردند که زنان جامعه‌ای با آن‌ها روبه‌رویند که در فرهنگ آن جامعه، بدن زن همیشه هدف نگاه، ارزیابی و کالاشدگی قرار می‌گیرد.  نظریه شیءانگاری که فردریکسون و رابرتز در سال ۱۹۹۷ مطرح کردند، در اصل ترکیب و بیان رسمی بسیاری از دیدگاه‌های متفاوت و پژوهش‌های مختلف درباره شیء‌انگاری جنسی زنان است که چهارچوبی رسمی و تمرکز برای پژوهش در خصوص پیامد‌های زندگی در یک محیط فرهنگی است که زن را کالایی جنسی در نظر می‌گیرد. جامعه‌ای که دختران و زنان را وادار می‌کند که خود را به‌عنوان کالایی جهت ارزیابی بر اساس ظاهر خود، تصور کنند. اینکه جامعه بپذیرد زنان شیء یا کالا هستند، یک بحث است و اینکه خود زنان نیز باورشان شود شیء هستند، بحث دیگر. اینکه زنان و دختران بپذیرند کالا و شیء جنسی‌اند، عمیق و خطرناک‌ترین پدیده مرتبط با نظریه شیء‌انگاری است.»

چرا زنان نگاه شیء‌انگاری به خود دارند؟ 

در فصل هشتم این کتاب آمده است: «بسیاری از زنان زمانی حالت خودشیء‌انگاری را تجربه می‌کنند که توجه اطرافیان به بدن آن‌ها جلب شده است. مانند زمانی که دیگران (معمولاً مردان) به آن‌ها متلک می‌گویند یا متوجه می‌شوند که نگاه خیره کسی روی بخشی از بدن آن‌ها ثابت مانده یا جنسیت و زنانگی آن‌ها ویژگی بارز بافت محیطی آنهاست. این نگرش شیء‌انگاری در وجود برخی از زنان نهادینه می‌شود و آن‌ها خود را مجبور می‌کنند که عملاً خویش را همیشه یک کالا ببینند، چه در محیط‌های عمومی و چه محیط‌های خصوصی. رفتار شیء‌انگار با زنان و دختران باعث می‌شود آن‌ها دیدگاه یک مشاهده‌گر خارجی را در درون خود نهادینه کنند و خود را به چشم یک شیء برای نگاه و ارزیابی بر اساس صفات ظاهری خود ببینند. درونی‌کردن دیدگاه یک فرد خارجی، با عنوان خودشیء‌انگاری مشخص شده است. اولین راه برای اینکه زنان از این زندان فرار کنند و ر‌ها شوند، این است که مردان چشم خود را کنترل کنند.»

رابطه عزت‌نفس با روابط جنسی غیرمتعهدانه

در فصل دهم کتاب می‌خوانیم: «درست است که روابط جنسی غیرمتعهدانه همه‌گیر شده و در مواردی جایگزین روابط همراه با تعهد یا ازدواج گردیده، ولی این روابط نتوانسته جایگزین ازدواج شود و همان محبوبیت و کارآمدی را کسب کند. علی‌رغم رواج زیاد رفتار جنسی غیرمتعهدانه، یک مطالعه درباره ۶۸۱ بزرگسال جوان، نشان می‌داد ۶۳ درصد از مردان دانشجو و ۸۳ درصد از زنان دانشجو در مقطع فعلی زندگی خود رابطه عاشقانه سنتی (برای مثال، ازدواج) را به رابطه جنسی غیرمتعهدانه ترجیح می‌دادند. در یک نظرسنجی دیگر از ۵۰۰ دانشجویی که همگی رابطه جنسی غیرمتعهدانه را تجربه کرده بودند، ۶۵ درصد از زنان و ۴۵ درصد از مردان گزارش کردند امیدوار بوده‌اند رابطه غیرمتعهدانه‌شان به رابطه متعهدانه ختم شود. در اولین مطالعه برای بررسی ارتباط بین عزت‌نفس و رابطه جنسی غیرمتعهدانه، نشان داد مردان و زنان دارای تجربه رویارویی‌های جنسی غیرمتعهدانه در مقایسه با افراد بدون تجربه جنسی غیرمتعهدانه، نمره کلی عزت‌نفس کمتری داشته‌اند.»

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

source

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=465532

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]