تندیس انسان‌های عجیب‌الخلقه در موزه باغ نادری مشهد به نمایش گذاشته شد و نشان‌دهنده سیر زندگی عادی آنها در طول تاریخ است.
این روزها در بازدید از موزه باغ نادری مشهد که نمایشگاه مجسمه‌های مشاهیر سیاست‌مداران و انسان‌های عجیب‌الخلق جهان به نمایش گذاشته شده است چیزی که بیشتر از همه افراد را مجذوب خود می‌کرد مجسمه افراد عجیب‌الخلقه بود که تمام افراد را به فکر فرو می‌برد.
بی‌شک هستی و عالم امکان بر پایه قواعدی استوار است که بدین واسطه امکان برقراری و پایداری هستی را میسر می‌کند و هرگاه قاعده‌ای دستخوش نابه‌سامانی شود، ناگزیر حیات هستی را با اختلال مواجه می‌کند.
گاهی همین زمینی که ما به آرامی روی آن زندگی می‌کنیم آنچنان می‌لرزد که بسیاری از زمینیان را در خویش فرو می‌برد، اما در این میان گذر زمان به ما می‌آموزد که تکاپوی خارج از قاعده زمین واقعه‌ای علمی است که به‌نوعی در ادامه حیات جهان تاثیرگذار است.
آفرینش، گاهی با برهم زدن قواعد، انسان را به تفکر وا می‌دارد تا بدین واسطه نعمت آگاهی به او ببخشد اما آنچه بیش از هر اتفاقی ممکن است انسان را با شگفتی روبه‌رو کند، خروج صورت آفرینش آدمی از قاعده طبیعت جسمانی است.
در این جهان که هر روز و هر ساعت بسیاری از آدمیان از قاعده فطرت روحانی خارج می‌شوند و هیچکس در این میان به شگفت نمی‌آید چرا که همگان هر واقعه‌ای را در عالم نامشهود روح ممکن می‌دانند اما اگر صورت این ناهنجاری‌ها در عالم تصویر مقابل دیدگانشان ظاهر شود مانند نقص ظاهری که در جسم مشهود است به‌طور قطع از آن می‌گریزند.
گاهی خداوند زیباترین مخلوق خود را خارج از قاعده طبیعت می‌آفریند تا به آدمیان بفهماند آن صورتی که به عادت دریافته‌اند تغییرپذیر است، مفهوم این جریان ناهنجار سوق دادن انسان به تفکر درباره صورت درونی‌اش است.
مرد چهارچشم که در انگلستان می‌زیسته هیچ وقت از اینکه چهار چشم داشته ناراحت نبوده چراکه سبب شهرت و کسب ثروت برای او شده بود، مرد دوسر که در نیویورک آمریکا زندگی می‌کرده از این موقعیت برای ایجاد شغل در سیرک استفاده نمود در صورتی که نمی‌توانست هیچ وقت صحبت کند.
زن‌گلدان، مرد دو چهره، خواهران چینی و همچنین زن دراز گوش به ناتوانی‌های خود پشت کرده و از آنچه داشته‌‌اند استفاده کرده و به زندگی عادی خود ادامه داده‌اند و این مشکلات هیچ‌کدام از آنها را از زندگی خود دور نساخته است.
خواهراه هیلتون، زن ریش‌دار، مرد سه‌چشم، جادوگر مصری، مرد دست و پا بزرگ، مرد آجرسر، انسان نصفه و مرد شاخ‌دار نیز به‌طور معمول به زندگی خود ادامه دادند و از مشکلات خود نهراسیدند.
تندیس مشاهیر و سیاست‌مداران بزرگ جهان و تفکر در نحوه تاثیرگذاری آنها در جوامع بشری یکی از معیارهای شناخت انسان و ملاک خوبی و بدی بوده، انسان‌ها درست نقطه مقابل چیزی که فکر می‌کنند هستند؛ درک این نقطه آغاز انقلابی بزرگ است، انسان‌های خوب و بد مصداق خارجی دارند و این خصوصیت طبیعت زندگی و نشان‌دهنده حرکتی است که معمولا در کنار تلاش انسان به‌وجود می‌آید.
جهان امروز مخلوق عملکرد و رفتار انسان‌ها است و برای تغییر آن تنها کار ممکن دوباره ساختن انسان و زمین است و در این میان بزرگ‌ترین دشمن انسان، خود اوست و در طول تاریخ تمدن انسانی جامعه بشری از هیچ حادثه طبیعی، حیوانات و سوانح کهکشانی به اندازه همنوع خودش آسیب ندیده است.
تاریخ و تمدن هر جامعه‌ای را انسان‌های دور و نزدیک ساخته‌اند و آشنایی با شخصیت‌های تاثیرگذار در تمدن انسانی عامل رشد است و نمی‌توان تاثیر الگوها را در تربیت و حتی شکل بخشیدن اندیشه‌های انسان و موجه ساختن ایده‌آل‌های یک جامعه را انکار کرد.
آلبرت انیشتین، ناپلئون بناپارت،الیور کان، لوئی دوفونس، آدولف هیتلر، داوینچی، فرانکلین دلانو روزولت، چارلی چاپلین و ژان پل بلموندو از شخصیت‌های برجسته‌ای بودند که تاریخ و تمدن جوامع بشری را دستخوش تغییرات خوب و یا بد کردند و به‌واقع تندیس‌های این مشاهیر فرصتی مناسب برای تفکر و تعمق در عملکرد و تاثیرگذاری شخصیت‌ها و مشاهیر را به‌وجود می‌آورد.
…………………………
سیما میکائیل‌زاده
فارس
