افق(ofoghnews.ir) سفیر و نماینده دایم ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی در نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی با طرح ۵۰ سئوال درباره پرونده هسته ای ایران و سپس پاسخگویی به این سئوالات خواستار بسته شدن فوری پرونده هسته ای ایران شد.
متن سخنان علی اصغر سلطانیه سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد آژانس بینالمللی انرژی اتمی در نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به این شرح است:
بسم ا… الرحمن الرحیم
آقای رئیس، همکاران محترم
خود را موظف می دانم که قدردانی خود را از حمایت دائمی و اساسی جنبش عدم تعهد در دهه اخیر در خصوص دفاع از حق مسلم ایران برای استفاده صلح آمیز انرژی هستهای را ثبت نمایم. تلاش این جنبش برای صلح و خلع سلاح و برای ایجاد عدالت از طریق مساعدت با ارزشش به سازمانهای بین المللی، همان طور که در گذشته متذکر شدم، یک رکورد بی سابقه و یک فصل طلایی را در تاریخ جنبش عدم تعهد به ثبت رساندهاست.
از زمانی که آژانس به موضوع هستهای ایران که توسط برخی کشورهای غربی سیاسی شده، پرداختهاست یک دهه می گذرد. به منظور تغییر روش سنتی که طی آن صرفاً به گزارشات مدیرکل می پرداختم و در مورد بعضی از سخنرانی های تعدادی از کشورهای غربی که معمولا تحریک آمیز هستند ابراز نظر می کردم، تصمیم گرفتم رویکردی ابتکاری را در پیش گیرم.
اینجانب بیش از پنجاه سوال که بیشترین ارتباط را با سیاست و فعالیتهای هستهای ایران دارد و معمولا مورد نظر برخی کشورهای عضو یا عموم مردم هستند را جمعآوری نموده و تلاش کردهام بر اساس اسناد حقوقی، بیش از ۳۰ گزارش مدیرکل و واقعیتهای در صحنه به این سوالات پاسخ دهم. بر اساس اطلاعات واقع گرایانه که در پاسخ به این ۵۰ سئوال آورده شده ی، تردیدی باقی نیست که پرونده (هسته ای ایران) بایستی فورا بسته شود و اجرای پادمان، عادی گردد. این تنها راهی است که ایران را تشویق می کند انعطاف بیشتری در اتخاذ گامهای داوطلبانه بردارد.
در میان آنها، چندین سوال اساسی و روشن وجود دارد :
۱-( با یادآوری ادعاهای بی اساس آمریکا در مورد عراق)، آیا آژانس پس از ۷۵۰۰ نفر-روز بازرسی در ایران که در تاریخ این نهاد بی سابقه است، سلاح هستهای یا نشانهای از انحراف حتی یک گرم اورانیوم به سمت مقاصد نظامی یافتهاست؟
پاسخ این سوال منفی است.
۲- چرا پرونده هنوز باز است؟
زیرا برخی کشورهای غربی بویژه آمریکا به بهانه موضوع هستهای ایران و ادعاهای ابعاد نظامی احتمالی برنامه ایران، می خواهند وظایف و اختیارات آژانس بین المللی انرژی اتمی را از نظام پادمان فنی مبتنی بر مواد هستهای به نظام پادمان مبتنی بر اطلاعات سرویسهای اطلاعاتی تغییر دهند تا بدین ترتیب بتوانند به قلمرو امنیت ملی کشورهای عضو، بویژه کشورهای در حال توسعه، بدون هیچ محدودیتی وارد شوند. باید توجه داشت که کشورهای اصلی که در پی این دستور کار پنهانی هستند، خود از چنین مداخلات امنیتی تاثیر نمی پذیرند زیرا آنها تحت پوشش پادمان جامع آژانس قرار ندارند.
۳- آیا دخالت شورای امنیت سازمان ملل در امور فنی آژانس، تصویب قطعنامه و اعمال تحریم ها علیه ایران موثر بودهاست؟
پاسخ منفی است. تحریمها، تهدید به حمله علیه تاسیسات هستهای و ترور وحشیانه دانشمندان هستهای فقط عزم ایران را برای دنبال کردن فعالیتهای هستهای شامل غنی سازی، راسخ تر کردهاست و ملت شریف ایران را در حفاظت از حق انکار ناپذیر خود بر اساس پیمان عدم اشاعه هستهای و اساسنامه آژانس متحد تر ساختهاست. گزارش های مدیرکل شامل آخرین گزارش وی این موضوع را اثبات می کند.
۴- آثار و عواقب فوری ادامه چنین روندی که انگیزه های سیاسی دارد، چیست؟
الف) لطمه به مشروعیت شورای امنیت سازمان ملل و قطعنامههای آن، زیرا ایران قطعنامههای مربوط به خود را به دلیل فقدان مبنای حقوقی آنها به مرحله اجرا در نخواهد آورد.
ب) قطب بندی و سیاسی شدن بیشتر آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بویژه شورای حکام آژانس
پ) آسیب جدی به پیمان عدم اشاعه هستهای و جهانشمولی آن، زیرا ایران هزینه فراوانی برای عضویت در این معاهده می پردازد در حالی که کشورهای غیر عضو از نظارت آژانس مستثنی شده و با هیچ تحریم یا فشار سیاسی نیز مواجه نیستند.
ت) دلسرد کردن کشورهای در حال توسعه برای پیوستن یا تصویب معاهده های مشابه نظیر معاهده منع جامع آزمایشهای هستهای
۵- چرا مذاکرات میان آژانس و ایران برای توافق در مورد رویکرد ساختاری تاکنون به نتیجه نرسیدهاست؟
الف) خودداری مدیرکل از اشاره به ساز و کار قبلی در مورد حل و فصل مسایل باقیمانده از جمله مطالعات ادعایی، سند INFCIRC/711 که از سوی مدیرکل قبلی با ایران مذاکره و توافق شده و به تصویب شورای حکام نیز رسیده بود.
ب) مدیر کل با قرار دادن متن مورد موافقت تیم های مذاکراتی در مورد موضوع مهم تحویل اسناد ادعایی به ایران در براکت، مانع توافق شدهاست تا بدین ترتیب برای آینده کارت چانه زنی داشته باشد.
پ) در بحبوحه مذاکرات طرفین در تهران برای نهایی کردن متن، مدیر کل با درخواست همزمان از ایران برای فراهم ساختن دسترسی به سایت نظامی پارچین، همه را شگفت زده کرد. ایران به تیم آژانس اطلاع داد که پس از نهایی شدن موافقت نامه مربوط به رویکرد ساختاری، دسترسی به سایت مذکور را فراهم ساخته و بازرسی از پارچین حتی به فاصله یک هفته می توانست انجام شود. اما مدیر کل موافقت نکرد و بیانیهای نیز منتشر نمود که ایران مانع از دسترسی به سایت پارچین شدهاست و بدین ترتیب موضوعی که بطور حرفهای از سوی تیم آژانس و ایران در حال بررسی و توافق بود، به مطبوعات کشیده شد و تبدیل به مسالهای سیاسی گردید که در کوچه و خیابان به بحث گذاشته شد و فضای مثبت گفتگوها را به مخاطره انداخت.
ت) ایران تیم آژانس را برای دور بعدی گفتگوها در روز ۱۵ اکتبر ۲۰۱۲ به تهران دعوت کرد. آژانس از این امر استقبال نمود و انتظار می رفت که مدیر کل، شورای حکام را در نشست ماه سپتامبر و در جریان سخنرانی افتتاحیه خود از این موضوع مطلع سازد، اما وی از این کار خودداری کرد. در مقابل گام مثبت ایران، قطعنامه دیگری علیه آن به تصویب رسید.
ث) بلافاصله پس از آنکه من مجدداً آمادگی ایران برای پذیرش تیم آژانس را در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۲ اعلام کردم، مدیر کل آژانس در بغداد مصاحبهای در خصوص پارچین کرد. این امر مشکلات سیاسی جدی برای کسانی که به دنبال رویکرد همکاری با آژانس بودند، ایجاد نمود که این امر شامل تیم ایرانی مسئول مذاکرات نیز گردید.
ج) قطعاً سخنرانی افتتاحیه امروز مدیرکل، اقدامی مفید برای گام مشترک بعدی میان دو طرف نبود. همانطور که من در مواقع و مناسبت های مختلف گفتهام دبیرخانه باید پس از پایان راستی آزمایی حرفهای، گزارش خود را منتشر سازد. گمانه زنی های مبتنی بر اطلاعات ارائه شده از سوی سرویس های جاسوسی و تصاویر ماهوارهای، در موارد گوناگون به اعتبار حرفهای آژانس آسیب زدهاست.
چ) مدیر کل در گزارش امروز خود پیرامون فعالیتهای ادعایی در مجاورت سایت پارچین مطالبی را بیان کرد. او مدعی شد :“ این فعالیتها توانایی آژانس در راستی آزمایی موثر سایت مذکور را بطور جدی تضعیف خواهد نمود.” این اظهارات تردید جدّی در مورد قصد و ضرورت بازدید از پارچین ایجاد می کند. بی شک، چنین اظهارات متناقضی منجر به تنش سیاسی شده و مانعی جدّی برای نهایی کردن فرآیند مذاکرات در مورد اتخاذ رویکردی ساختاری خواهد بود.
۶- آیا هیچ راه حلی برای بن بست کنونی وجود دارد؟
پاسخ مثبت است. طرفهای ذیربط باید این واقعیت را بپذیرند که ایران بر فن آوری غنی سازی تسلّط یافته و هزینه های سنگینی از لحاظ سیاسی، اقتصادی و امنیتی پرداختهاست و بنا بر این با توجه به آنکه فعالیتهای هستهای صلح آمیزش کاملا تحت پادمان آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار دارد، هرگز مجدداً این فعالیتها را تعلیق نخواهد کرد.
آقای رئیس،
من به دلیل کمبود وقت فقط تعدادی از پرسش و پاسخها را می خوانم، با این فرض که متن حاوی سایر سوالات و جواب ها در اسناد مربوط به نشست شورای حکام قرار گیرند. بقیه پرسش و پاسخ ها در خصوص فعالیتها و سیاست هستهای ایران به شرح زیر می باشد:
پرسش ۱ : چرا ایران به دنبال سلاح هستهای نیست؟
پاسخ: موارد ذیل برجسته ترین دلایل هستند:
– بر اساس فتوای رهبر معظم ایران، همان طور که به روشنی در سخنرانی افتتاحیه شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران در تاریخ ۳۰ اوت ۲۰۱۲ منعکس شد، ایشان اعلام داشته: “اینجانب تأکید میکنم که جمهورى اسلامى هرگز در پى تسلیحات هستهاى نیست، و نیز هرگز از حق ملّت خود در استفادهى صلحآمیز از انرژى هستهاى چشمپوشى نخواهد کرد. شعار ما «انرژى هستهاى براى همه، و سلاح هستهاى براى هیچکس» است. ما بر این هر دو سخن پاى خواهیم فشرد و میدانیم که شکستن انحصار چند کشور غربى در تولید انرژى هستهاى در چهارچوب معاهدهى عدم اشاعه، به سود همه کشورهاى مستقل و از جمله کشورهاى عضو جنبش عدم تعهد است.” همچنین اعلام شده: “جمهورى اسلامى ایران استفاده از سلاح هستهاى و شیمیائى و نظائر آن را گناهى بزرگ و نابخشودنى میداند. ما شعار «خاورمیانه عارى از سلاح هستهاى» را مطرح کردهایم و به آن پایبندیم. این به معنى چشمپوشى از حق بهرهبردارى صلحآمیز از انرژى هستهاى و تولید سوخت هستهاى نیست. استفادهى صلحآمیز از این انرژى، بر اساس قوانین بینالمللى، حق همهى کشورها است. همه باید بتوانند از این انرژى سالم در مصارف گوناگونِ حیاتى کشور و ملتشان استفاده کنند و در اِعمال این حق، وابسته به دیگران نباشند. چند کشور غربى که خود دارندهى سلاح هستهاى و مرتکب این کار غیرقانونىاند، مایلند توان تولید سوخت هستهاى را نیز در انحصار خود نگه دارند. حرکتى مرموز در حال شکلگیرى است تا انحصار تولید و فروش سوخت هستهاى را در مراکزى با نام بینالمللى ولى در واقع در پنجهى چند کشور معدود غربى، تثبیت و دائمى کنند.”
– علی رغم برخورداری از توانایی فنی و علی رغم داشتن یکصد هزار قربانی به دلیل حملات صدام که با استفاده از عوامل شیمیایی مرگبار، ایران به دلیل تعهدات مذهبی و اخلاقی، از هیچ عامل شیمیایی استفاده نکرد.
– ایران بر اساس احترام متقابل و برابری، مشغول مذاکره با کشورهای ۱+۵ می باشد که مشتمل بر ۵ کشور دارنده سلاح هستهای است. اگر به فرض، ایران تصمیم به تولید سلاح هستهای بگیرد، قادر نخواهد بود با کشورهای هستهای که بالغ بر ۲۰۰ هزار کلاهک هستهای در اختیار دارند، رقابت نماید. لذا از لحاظ تعداد سلاح هستهای، ایران در تعاملش با ۵ قدرت هستهای، در موضعی پایین تر و ضعیفتر خواهد بود و بر خلاف وضعیت فعلی، دیگر در موقعیت برابری قرار نخواهد داشت لذا رفتن به دنبال سلاح هستهای، یک اشتباه راهبردی برای ایران خواهد بود.
– – تجربیات دهههای گذشته ثابت کرده که سلاح هستهای، استفادهای ندارد و حتی موجب آسیب پذیری خواهد شد.
پرسش ۲: چرا ایران به دنبال فنآوری هستهای است؟
پاسخ: فناوری هستهای نقطه تلاقی شاخه های مختلف علوم پیشرفته و با معیار بالا می باشد. کار در عرصه نیروگاههای هستهای یا سار کاربریهای هستهای، مستلزم کارشناسانی با مهارتهای بالاست لذا با توجه به حساسیت به کار گیری انرژی هستهای بویژه از حیث ایمنی و امنیت، دانشگاهها بایستی نسل جدیدی با استانداردهای بالا را آموزش دهند. به این ترتیب فناوری هستهای، کشور را به سوی یک کشور پیشرفته سوق می دهد.
پرسش ۳: آیا آژانس هیچ فعالیت و مواد هستهای، که ادعا می شود توسط ایران اعلام نشده، یافته که به سوی فعالیتهای نظامی منحرف شدهباشد؟
پاسخ: خیر. همان طور که در گزارشات مدیران کل آژانس به شورای حکام از سال ۲۰۰۳ تا کنون منعکس شده، همه موارد به دنبال اعلام ایران، مورد حسابرسی قرار گرفتهاند.
پرسش ۴: آیا بعد از بالغ بر ۷۵۰۰ نفر-روز از شدیدترین بازرسیها در ایران، آژانس حتی یک گرم اورانیوم یافته که به سوی مقاصد نظامی منحرف شده باشد؟
پاسخ: خیر. مراجعه شود به همه گزارشات ارائه شده به شورای حکام از سوی مدیر کل قبلی و فعلی آژانس و نیز به گزارشات سالانه اجرای پادمان (SIR).
پرسش ۵: آیا ایران هیچ الزام حقوقی برای اعلام سایت کارخانه غنی سازی نطنز قبل از سال ۲۰۰۳ داشت؟
پاسخ: خیر. از آنجا که هیچ مواد هستهای تا سال ۲۰۰۳ به کارخانه غنی سازی نطنز وارد نشده لذا با در نظر داشتن اینکه ایران تا سال ۲۰۰۳ کد اصلاحی ۱/۳ ترتیبات فرعی موافقتنامه پادمان جامع را امضاء نکرده بود، الزامی به اعلام این سایت نداشت.
پرسش ۶: آیا ایران هیچ الزام حقوقی به اعلام راکتور تحقیقاتی آب سنگین در اراک (IR40) قبل از سال ۲۰۰۳ داشتهاست؟
پاسخ: خیر. هنوز مواد هستهای به IR40 وارد نشده بود لذا با در نظر داشتن اینکه ایران تا سال ۲۰۰۳ کد اصلاحی ۱/۳ ترتیبات فرعی موافقتنامه پادمان جامع را امضاء نکرده بود، الزامی به اعلام آن نداشت.
پرسش ۷: آیا ایران ذیل موافقتنامه پادمان جامع خود الزامی داشت راجع به کارخانه تولید آب سنگین خود، به آژانس گزارش دهد؟
پاسخ: خیر. آب سنگین و کارخانه تولیدش، تحت پوشش موافقتنامه پادمان جامع قرار ندارند لذا ایران الزامی به انجام این کار نداشت.
پرسش ۸: آیا ایران تا سال ۲۰۰۳ هیچ الزام حقوقی به اعلام تاسیسات تبدیل اورانیوم (UCF) داشت؟
پاسخ: خیر، از آنجا که مواد هستهای تا سال ۲۰۰۳ به UCF وارد نشده بود لذا با در نظر داشتن اینکه ایران تا سال ۲۰۰۳ کد اصلاحی ۱/۳ ترتیبات فرعی موافقتنامه پادمان جامع را امضاء نکرده بود، الزامی به اعلام آن نداشت.
پرسش ۹: آیا ایران قبل از سال ۲۰۰۳ هیچ الزام حقوقی به اعلام معادن اورانیوم از جمله گچین و ساغند داشت؟
پاسخ: خیر زیرا تا سال ۲۰۰۳ ایران پروتکل الحاقی را امضاء و اجرا نکرده بود.
پرسش ۱۰: آیا آژانس دسترسی به سایتهای نظامی ایران داشتهاست؟
پاسخ: آری. ایران به سایت های نظامی مورد درخواست آژانس دسترسی دادهاست و آژانس در جریان بالغ بر ۳۰ بازدیدش، نمونه برداریهایی را از این سایتها انجام دادهاست. نتایج تجزیه و تحلیلها هم ثابت کرد که هیچ نشانهای از مواد و فعالیتهای هستهای در این سایتها وجود نداشتهاست. (بند ۴۹ سند GOV/2005/67، بند ۱۶ سند GOV/2005/87 و بندهای ۳۲ و ۵۲ سند GOV/2006/15).
پرسش ۱۱: نتیجه بازرسیها از سایتهای نظامی چه بود؟
پاسخ: مدیر کل سابق گزارش داد که هیچ نشانهای از مواد و فعالیت هستهای یافت نشد. (بندهای ۴۱ و ۴۹ سند GOV/2005/67، بند ۱۶ سند GOV/2005/87، بندهای ۳۲ و ۵۵ سند GOV/2006/15). بنا بر این معاون سابق مدیر کل در موضوع پادمان اعلام داشت: “پارچین بخشی از تاریخ است.”
پرسش ۱۲: آیا اجازه دسترسی آژانس به پارچین داده شدهاست؟
پاسخ: آری، دو بار در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵٫ هر بار بازرسان محلهایی را انتخاب کردند و ایران همکاری نموده و به آنها اجازه داد از محل مورد درخواستشان بازدید کنند. (بند ۴۱ سند GOV/2005/67).
پرسش ۱۳: آیا آژانس بعد از بازرسیهای فشرده و شدید از جمله نمونه برداری و تجزیه و تحلیل، هیچ مواد و فعالیت هستهای از جمله غنی سازی در سایتهای نظامی منجمله پارچین و لویزان- شیان، که ادعا می شد در فعالیتهای سلاح هستهای دخیل هستند، یافت؟
پاسخ: خیر. در بیانیه مطبوعاتی مورخ ۶ مارس ۲۰۰۶ مدیر کل در مورد ایران، آمده: “…. در مورد شفافیت، فکر میکنم در گزارشم، دسترسی به سایتهای نظامی را متذکر شدم. دسترسی ما به شماری از سایتهای نظامی و اخیرا به پاچین، لویزان، شیان، به تجهیزات دارای کاربرد دوگانه و مصاحبه با افراد فراهم شد. اینها همه فرای پروتکل الحاقی هستند اما برای ما به جهت بازسازی تاریخ برنامه ضروری است”. روز ۱۵ نوامبر مدیر کل گزارش کرد که امکان بازدید آژانس از مجتمع نظامی لویزان- شیان فراهم شد و آژانس نمونه برداریهای محیطی انجام داد. بالاخره در بند ۱۰۲ گزارش مدیرکل (GOV/2004/83) اظهار شده: “نمونه برداریهای خاک و سبزیجات از سایت لویزان- شیان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و روشن شد هیچ نشانهای از مواد هستهای وجود ندارد”. اطلاعات بیشتر در سندهای ذیل یافت می شوند: بند ۴۹ سند GOV/2005/67، بند ۱۶ سند GOV/2005/87، بندهای ۳۲ و ۵۵ سند GOV/2006/15، بند ۵۴ سند GOV/2008/4 و بند ۲۸ سند GOV/2008/15.
پرسش ۱۴: آیا محل جدید مورد درخواست آژانس به فعالیت ادعایی بعد از سال ۲۰۰۵ مربوط می گردد؟
پاسخ: خیر. آژانس ادعا می کند که این در ارتباط با فعالیتهایی است که ادعا می گردد به ۱۲ سال پیش باز میگردد (سال ۲۰۰۰) لیکن آنها اطلاعات را بعدها بدست آوردند. (بند ۵۰ سند GOV/2011/65).
پرسش ۱۵: آیا محل ادعایی در پارچین در ارتباط با وجود سلاح هستهای است؟
پاسخ: خیر. چنین ادعایی از سوی آژانس نشدهاست.
پرسش ۱۶: آیا محل اد%D
مهر