شمس آل احمد نویسنده و محقق روز یکشنبه ۱۵ آذر سال ۸۹ پس از یک دوره بیماری طولانی ریوی به دلیل ایست قلبی در بیمارستان فرهنگیان شهید باهنر درگذشت. اینک در آستانه دومین سالگرد درگذشت وی ضمن انتشار دو عکس منتشرنشده از این نویسنده تورقی نیز در زندگی وی خالی از لطف نیست.
شمس آل احمد سال ۱۳۰۸ ،در محله پاچنار و در یک خانواده مذهبی در تهران متولد شد و آموزههای ابتدایی را نزد پدرش گذراند فوقلیسانس فلسفه و علوم تربیتی را از دانشسرای عالی تهران کسب کرد و سالها در آموزش و پرورش در کسوت معلمی تدریس میکرد و چند مدتی هم در دانشکده به تدریس کتابداری سرگرم بود و زمانی هم در مدرسه بهیاری درس ادبیات میداد.
مدتی هم به آلمان آمریکا رفت و دوره عکاسی سینما را در این کشور سپری کرد،و هنگام بازگشت به ایران موسسه انتشاراتی رواق را در سال ۱۳۵۶ تاسیس و به کار نشر پرداخت. برخی از آثار برادرش ،جلال آل احمد، و نیز آثاری که سانسور میشدند از سوی همین انتشاراتی به بازار کتاب عرضه میشد.
با پیروزی انقلاب او به فرمان امامخمینی(ره) به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد و در بازگشایی دانشگاهها نقش ایفا کرد و مدتی هم به عنوان سردبیری روزنامههای کیهان و اطلاعات و عضویت در شورای سرپرستی صدا و سیما را بر عهده داشت.
* آغاز بیماری و کاسته شدن از توانایی اما باز هم فعال
از سال ۷۶ با تشنج مغزی، بیماری مغزی شمس آل احمد شروع شد و مقداری از تواناییهایش را از دست داد؛ اما از وقتی که هر دو پایش شکست و از حدود شش سال پیش، مشکل فراموشی به طور جدی آغاز شد که در سالهای قبل از درگذشتش هم تشدید شد. او اواخر عمر نیز در حرکت و حرف زدن مشکل داشت.
او پیش از درگذشتش بیش از ۴۰ روز به دلیل بیماری ریوی در بیمارستان باهنر تهران بستری بود تا اینکه شامگاه یکشنبه، ۱۴ آذرماه درگذشت.
شمسآل احمد همانند برادرش جلال قلمی روان و خواندنی داشت و ذهنی نقاد و صریح و قلماندازیهایش و حتی نوع گفت وگو و محاوره او جذاب ، خواندنی و دلنشین بود.
آثار او گرچه به تعداد اندک و انگشت شمارند، اما به لحاظ محتوا و مضمون و شیوه کار، آثاری درخور توجهاند. شمس آلاحمد برعکس آنها که اندک میخوانند و بسیار مینویسند، بسیار خوانده و کمتر نوشته است. عرصه کمتر شناخته شده توانایی او، پس از پیروزی انقلاب، قدرت سخنوری، قوت استدلال و بیان گرم و گیرا، و تأثیرگذار او بود.
مجموعه سخنان وی در مجامع گوناگون، اگر روزی به صورت مکتوب عرضه شود، یقیناً بیش از بیست جلد کتاب خواهد شد.
کار شاخص و برجسته شمس آلاحمد در زمینه تصحیح متون که میتوان از آن بهعنوان الگویی موفق از پژوهش و تصحیح آثار خطی گذشتگان نام برد، «طوطینامه» یا «جواهر الاسمار» است که ۳۷سال پیش(۱۳۵۲) به چاپ رسید. گزارشگری هنرمندانه شمس آلاحمد از خاطرات و دیدارهایش در سفر، از دیگر قوتهای کار اوست. نثر شمس، پخته و پیراسته و قلمش شیوا و شیرین است. در گزارشها، دقیق و نکتهسنج مینویسد. کلامش به ایجاز تمایل دارد و طنز پنهان در آثارش، جاذبهای دارد که خواننده را با خود همدل میکند و همراه میبرد. این ویژگیها بویژه در آثار سالهای اخیر وی، بیشتر نمایان است.
شمس در سایه تربیت جلال بالید و رشد کرد و جلال بیش از هر کسی بر زندگی و آثار او تأثیر گذاشته است، و حتماً به همین دلیل است که پیش از پیروزی انقلاب و پس از آن، همه جا و به هر بهانه در آثارش از جلال گفته و خود در سایه ایستاده است. شمار زیادی از آثار زندهیاد جلالآل احمد، پس از پیروزی انقلاب، زیرنظر و به همت و کوشش او چاپ و منتشر شد و از این نظر نیز شمس حق بزرگی بر گردن دوستداران جلال و آثار او دارد. و به همین اعتبار میتوان گفت تاکنون هیچکس به اندازه او درباره جلال نگفته و ننوشته است.
آثار معدود او عبارتند از:
۱- طوطی نامه- جواهر الأسمار:از عماد بن محمد النعری، به اهتمام و تصحیح: شمسالدین آلاحمد، چاپ اول، تهران، انتشارات بنیادفرهنگ ایران، ۱۳۵۲
جواهر الأسمار را شمس به پیشنهاد مجتبی مینوی و جلال آل احمد از روی نسخه منحصر به فرد کتابخانه مجلس شورای ملی سابق تصحیح و برای چاپ آماده کرده است. پیش درآمد روشنگر، مفصل و پنجاه و دو صفحهای شمس آلاحمد در چند و چون کتاب و مقایسه آن با افسانههای دیگری از این دست، و رسم نمودارها و جدولهایی برای توضیح بیشتر محتوای کتاب، همه و همه بر غنای این اثر داستانی افزوده است. جواهر الأسمار، جدای از ارزش ادبی، از جهت جامعهشناسی، مردمشناسی، فرهنگ، آداب و رسوم و آشنایی با مشاغل و هنرهای مختلف قرن هشتم هجری نیز راهنمای مفیدی برای پژوهشگران این زمینهها و نمونهای است از کاری دقیق و بایسته در حوزه تصحیح متون.
۲- گاهواره: چاپ اول، تهران، انتشارات رواق، ۱۳۵۴، سوم، ۱۳۵۶، ۱۱۳ص، وزیری.
گاهواره از شش داستان: «زمزمه محبت»، «پل پیروزی»، «چاقوی دسته صدفی»، «دست سبک و دست سنگین»، «آنچه در باران گذشت» و «صدای قلب غده»، تشکیل شده است.
۳- عقیقه: چاپ اول، تهران، انتشارات رواق، ۱۳۵۵، دوم، ۱۳۵۷، ۱۲۰ص، رقعی.
عقیقه همچون گاهواره، مجموعه شش داستان گزارشگونه است که همگی بر محور مصایب ماشیندار شدن نویسنده و مشکلات بعدی آن میچرخد. عنوان اثر، از داستان سوم کتاب گرفته شده، حکایت معلمی که با مشکلات فراوان، فولکس دست دوم خود را میفروشد تا پیکانی قسطی بخرد و به پیشنهاد خواهرش وادار میشود که گوسفندی را قربانی کند.
۴- حدیث انقلاب(کتاب اول، آزادی و مرزهایش) چاپ اول، تهران، انتشارات رواق، ۱۳۵۸، دوم، ۱۳۶۰، ۲۰۰ص، رقعی.
در این اثر، پس از بحث در باره مسائلی چون: «بختیار و جنبش ملت»، «جنبش همبسته ملی»، «ادبای اهل حق» و… که دوسوم کتاب را به خود اختصاص دادهاند، شش گفتار درباره آزادی و مرزهای آن، آمده است. شمس آل احمد در این شش گفتار، نخست جنبههای متنوع آزادی را به بحث نشسته تا با تمثیلهای ملموس، این مفهوم را به خواننده تفهیم کند که آزادی وجود دارد، مرز و ملاک دارد و در عین حال تلقیهای مختلفی از آن در اذهان مردم است. بحثهای مفید و روشنگری که با حمله عراق به ایران و به ضرورت جنگ و مسایل دفاعی و جنبی آن، تا سالها همچنان مسکوت ماند. شمس آل احمد این کتاب را به حضرت امام(ره) و روحانیت مبارز انقلابی، تقدیم کرده است.
۵– حدیث انقلاب کتاب دوم، استقلال (فرهنگی): چاپ اول، تهران انتشارات رواق، ۱۳۶۰، ۲۳۲ص، رقعی.
کتاب شامل یک مقدمه، ده سخنرانی گزیده و دو پیام است: پیامی به کنفدراسیون دانش آموزان و دانشجویان فدراسیون ایتالیا-فلورانس و پیامی به مناسبت آغاز سال تحصیلی و خطاب به «باغبانان انقلاب»، زمینه بحث در این اثر، همهجا طرح و تبیین مسأله استقلال فرهنگی، انقلاب فرهنگی و فرهنگ انقلاب است. نکته درخور یادآوری، این که گفتارهای این رساله، جملگی پیش از طرح و تدارک سمینار انقلاب فرهنگی و تشکیل ستادی برای آن گفته و نوشته شده، بنابراین، واجد صفت پیشتازی و فضل سبق است.
استقلال فرهنگی/ خط امام/ فرهنگ یا انقلاب فرهنگی/ ارتش و انقلاب فرهنگی/ هنر و فرهنگ در اسلام و انقلاب/ رسالت فرهنگیان در انقلاب فرهنگی/ رسالتها، روشنفکران- روحانیون/ فرهنگ استقلال/ و «در تدارک کارزار انقلاب فرهنگی»، بخشهایی از عناوین فهرست کتاب را تشکیل میدهند.
۶– از چشم برادر: چاپ اول، قم، انتشارات کتاب سعدی، ۱۳۶۹، ۵۷۵ص، وزیری.
از چشم برادر، کتابی است خوشپرداخت، جذاب، پُروپیمان و در یازده بخش با ۷۸ عکس و طرح و سند و در معرفی هرآنچه به نوعی به زندگی و مرگ زنده یاد جلال آل احمد مربوط میشود. از خاندان و خانواده تا تولد و نشو و نما، آثار و آراء، سیر و سلوک، القاب، پاتوقها و نیز نظریاتی در باره شیوه نویسندگی جلال و سرانجام، مزار و وصیت آن عزیز.
شمس، کتاب خویش را از مرگ جلال آغاز کرده است، آیا به این خاطر که مرگ آن بزرگ سر آغاز زندگی و تولد دوباره او در ذهن و زبان همه مردم ایران بود؟ یا به این جهت که مرگ جلال را مشکوک یافته و با توجه به مشاهدات خود و روایاتی که از دیگران شنیده، به این نتیجه رسیده که عوامل رژیم با نقشه ای حساب شده جلال را به اسالم کشانده و با طرح توطئهای، او را کشتهاند. فرضیهای که دیگران برای ابطالش، دلیلی ندارند. بخش دهم کتاب «پراکندهها»، به پنج مصاحبه نویسنده با نشریاتی چون: امید ایران، جوانان، میزان، کیهان فرهنگی، کیهان هوایی و سوره در سالهای ۵۸ تا ۶۸ اختصاص یافته است.
۷- سیر و سلوک: چاپ اول، تهران، انتشارات برگ، ۱۳۶۹، ۴۵۷ص، رقعی.
سیر و سلوک، سفرنامه شمس آل احمد به آلمان و اسپانیا در شهریور و مهر ۱۳۶۴ است.
نویسنده در مقدمه کتاب شرح میدهد که این سفرنامه، جلد دوم و سومی هم دارد که به ترتیب به نیکاراگوا و کوبا اختصاص یافته است؛ اما این هر دو اثر را در بازار کتاب و کتابخانهها و حتی نزد نویسنده نیز نیافتیم! کتاب از سه بخش مجزا تشکیل شده است: ایران، آلمان و اسپانیا. شمس آل احمد در این اثر، ۸۰ صفحه از مطالب کتاب را به ایران، ۸۰ صفحه به آلمان و ۲۳۴ صفحه باقیمانده را به گزارش اسپانیا اختصاص داده است.