5

نقاشی‌های یک خلبان شهید+تصاویر

  • کد خبر : 50228
  • ۱۵ آذر ۱۳۹۱ - ۲۲:۳۰

زمانی که صدام به ایران حمله کرد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینه اش بود که بلافاصله بعد از شنیدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفته بودند که بماند و پس از جراحی و بهبودی کامل برود. او در جواب گفته بود: «وقتی که اسلام در خطر باشد، من این سینه را نمی خواهم.»

شهید کشوری در کنار تحصیل، به خاطر علاقه زیادی که به رشته‌های ورزشی و هنری داشت، در اغلب مسابقات ورزشی و هنری نیز شرکت می‌کرد تا جایی که یک بار در مسابقات طراحی در سطح کشور مقام نخست را به دست آورد.

 شهید احمد کشوری در تیر ۱۳۳۲ و در شهر کیاکلا متولد شد. احمد دوران دبستان را در مدرسه خیام و سه سال اول دبیرستان را در روستای سرپل تالار کیاکلا گذراند و سه سال آخر دبستان را در آموزشگاه قناد بابل طی کرد.

شهید کشوری در کنار تحصیل، به خاطر علاقه زیادی که به رشته های ورزشی و هنری داشت در اغلب مسابقات ورزشی و هنری نیز شرکت می کرد. تا جایی که یک بار در مسابقات طراحی در سطح کشور مقام نخست را به دست آورد. در رشته کشتی نیز درخششی چشم گیر داشت.

ایشان در مراسمات مذهبی مداحی هم می‌کرد.

 احمد همانطور که عقده داشت زندگی می کرد و معتقد بود که: «انسان نباید یک مسلمان شناسنامه ای باشد، بلکه باید عامل به احکام اسلام باشد.»

شهید کشوری در سال آخر دبیرستان با دو تن از همکلاسان خود فعالیت های مذهبی اش را تا مرز مبارزات سیاسی گسترش داد. ایشان با کشیدن طرح ها و نقاشی های سیاسی بر علیه رژیم، ماهیت آنها را افشا می کرد.

 احمد پس از دریافت دیپلم، آماده ی ورود به دانشگاه شد، اما توجه به هزینه های سنگین آن و محدودیت مالی ای که داشت، از رفتن به دانشگاه انصراف داد و در سال ۱۳۵۱ وارد هوانیروز شد.

شهید کشوری با وجود همه ی محدودیت های فرهنگی، دینی سیاسی که در ارتش جاری بود، بسیاری از کتاب های ممنوعه را در کمد لباس هایش جاسازی می کرد و در اوقات فراغت، آن ها را مطالعه می نمود. حتی به دیگران نیز این کتاب ها را می داد تا مطالعه کنند. چندین بار به دلیل فعالیت هایی که بر علیه رژیم انجام داده بود، کارش به بازجویی کشید و حتی مورد تهدیدهای مختلف قرار گرفت.

احمد در میان تظاهرات چندین بار دچار ضرب و شتم شد، ولی هر بار در موقعیت های مناسب با شوقی بیشتر از پیش در تظاهرات شرکت می کرد و عقیده داشت: «این باتومی که من خوردم، شیرین بود، چون برای خدا بود. من شادم از این که می توانم قدمی بردارم و این توفیقی است از سوی پروردگار.»

در زمان وزرات بختیار با چند تن از دوستانش کودتایی را برای سرنگونی این عامل آمریکایی طرح کردند و با مشورت و صلاح دید آیت الله پسندیده- برادر امام- قرار بر این شد که طرح به نظر امام خمینی(ره)برسد و در صورت موافقت ایشان، اجرا گردد. اما خوشبختانه با هوشیاری امام و از خود گذشتگی مردم ایران، انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن به پیروزی رسید و اجرای کودتا عملی نشد.

وقتی غائله ی کردستان سرگرفت، شهید کشوری همچون کسی که عزیزی را از دست داده باشد بابت وجود چنین ناامنی در کشور با تمام وجود غصه دار و ناراحت بود.

سرلشکر شهید ولی الله فلاحی در این باره گفته بود: من شبی برای مأموریت سختی در کردستان داوطلب خواستم، هنوز سخنانم تمام نشده بود که از میان صف، جوانی بیرون آمد. دیدم کشوری است.

شهید شیرودی می‌گفت: «احمد استاد من است.»

زمانی که صدام به ایران حمله کرد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینه اش بود که بلافاصله بعد از شنیدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفته بودند که بماند و پس از جراحی و بهبودی کامل برود. او در جواب گفته بود: «وقتی که اسلام در خطر باشد، من این سینه را نمی خواهم.»

او تردید نکرد و منتظر نماند و به جبهه رفت و چون گذشته سلحشورانه جنگید و مزدوران را به درک واصل کرد، طوری که بیابان های غرب کشور را به گورستانی از تانک ها و نفرات مزدور دشمن تبدیل نمود. او بدون وقفه و با تمام قدرت و قوا می کوشید و مبارزه می کرد.

شهید فلاحی: «احمد فرشته ای بود در قالب انسان.»

شهید کشوری دو فرزند به نام مریم سه ساله و علی سه ماهه داشت که هر بار که صحبت از فرزندانش و علاقه او به آن ها می شد می گفت: «آن ها را به قدری دوست دارم که جای خدا را نگیرند.»

احمد به برادران پاسدار علاقه ی وصف ناشدنی داشت و مبارزه ی آنان را از خالصانه ترین مبارزات بعد از صدر اسلام می دانست. یک بار پوتینی از برادر پاسداری به عنوان هدیه گرفته بود و در این باره گفته بود: «من این پوتین را از یکی از خالصان درگاه احدیث که روحانیت و جهاد و شهادت از چهره و نگاهش می بارید، گرفته ام.»

احمد می‌گفت: «از این مزدوران کثیف که سرهای مبارک عزیزانم (پاسداران)را نامردانه بریدند، انتقام خواهم گرفت.»

ایاد و خاطره ی این بزرگ مرد در اندیشه ها ی زلال مردم مازندران و البته همه ی ایرانی هایی که مردان مرد را می شناسند، جاری است هر چند مزار این خلبان مؤمن، وارسته و فداکار هوانیروز در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران می باشد.

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=50228

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]