ام جهاد در غم از دست دادن فرزندانش حتی یک قطره اشک نریخت و تنها یک جمله بر زبان راند: “از خداوند می خواهم اجر و صبر ما را بی پاداش نگذارد و پسرانم را در جمع صدیقان و شهیدان بپذیرد.”
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، الخلیل را باید یکی از شهرهای درخشان و «استشهادی پرور» فلسطین دانست؛ جایی که دو برادر در آن همچون ستاره ای می درخشند: طارق و جهاد دوفش.
طارق دانشجوی سال دوم دانشگاه پلی تکنیک فلسطین بود و در رشته مهندسی شهری تحصیل می کرد که تصمیم به انجام عملیاتی در اراضی اشغالی گرفت و وقتی موضوع را با مادرش در جریان گذاشت و از او خواست تا برای شهادتش دعا کند، مادر، نگاهی به کارنامه درسی طارق انداخت و گفت: “هنوز زمان آن فرا نرسیده است”.
اما وقتی اصرار فرزند را دید، گفت: “اگر میتوانی به اندازه علامتهای موجود در این کارنامه به دشمن ضربه بزن.” و طارق پاسخ داد: “به خدا قسم من می توانم.”
و مادر برای شهادت پسرش دعا کرد.
طارق دانشجوی سال دوم دانشگاه پلی تکنیک فلسطین بود و در رشته مهندسی شهری تحصیل می کرد که تصمیم به انجام عملیاتی در اراضی اشغالی گرفت و وقتی موضوع را با مادرش در جریان گذاشت و از او خواست تا برای شهادتش دعا کند، مادر، نگاهی به کارنامه درسی طارق انداخت و گفت: “هنوز زمان آن فرا نرسیده است”.
اما وقتی اصرار فرزند را دید، گفت: “اگر میتوانی به اندازه علامتهای موجود در این کارنامه به دشمن ضربه بزن.” و طارق پاسخ داد: “به خدا قسم من می توانم.”
و مادر برای شهادت پسرش دعا کرد.
مجاهد شهید طارق دوفش
آن طور که منابع صهیونیستی میگویند، طارق دوفش در تاریخ ۲۶/۴/۲۰۰۲ به همراه مجاهدی دیگر از گردان های عزالدین قسام به نام فادی دویک (که در حال حاضر در اسارت به سر می برد) با ورود به شهرک صهیونیست نشین “ادورا” در غرب الخلیل توانستند پنج صهیونیست را به هلاکت رسانده، شماری دیگر را زخمی کرده و پس از انجام عملیات به مرزهای شهرک “ادورا” عقب نشینی کنند.
فادی دویک میگوید: “پس از به هلاکت رساندن صهیونیست ها توانستیم از مهلکه فرار کنیم. زیر درختی نشستیم و طارق دستم را گرفت و سوره الرحمن را به طور کامل بر دستم خواند. پس از آنکه قرائت قرآن تمام شد، صدای بالگرد اسراییلی را شنیدیم که نیروهای خود را برای تعقیب ما پیاده می کرد.
با تمام توان پا به فرار گذاشتیم. در طول مسیر، طارق به شهادت رسید اما من توانستم فرار کرده و خودم را به الخلیل برسانم.”
۳۶ روز بعد سربازان ارتش اسراییل به الخلیل آمده و فادی را پیدا کرده و با خود می برند.
با تمام توان پا به فرار گذاشتیم. در طول مسیر، طارق به شهادت رسید اما من توانستم فرار کرده و خودم را به الخلیل برسانم.”
۳۶ روز بعد سربازان ارتش اسراییل به الخلیل آمده و فادی را پیدا کرده و با خود می برند.
مجاهد شهید طارق دوفش
مادر طارق می گوید: “پسرم دوست نداشت حتی به یک مورچه آسیب برساند. هنگامی که حشره ای را بر روی زمین می دیدم و از او می خواستم آن را بکشد، این کار را نمی کرد بلکه چیزی را بر روی آن قرار می داد تا جلوی حرکت آن را بگیرد و آن را نمی کشت.”
روز عملیات، طارق به منزل باز نگشت. او به مادرش گفته بود که می خواهد به برخی از همشاگردیهای خود برای برگزاری مراسم در دانشگاه پلی تکنیک فلسطین کمک کند. طارق در آن زمان رئیس انجمن اسلامی بود و اغلب عمر خود را روزه داشت. ام جهاد می گوید: “گویی طارق با سفره غذا دشمنی دارد حتی یک بار ندیده بود که او غذا را با لذت بخورد. در ماه رمضان برای خوردن غذا شتاب نمی کرد بلکه اول نماز می خواند.”
روز عملیات، طارق به منزل باز نگشت. او به مادرش گفته بود که می خواهد به برخی از همشاگردیهای خود برای برگزاری مراسم در دانشگاه پلی تکنیک فلسطین کمک کند. طارق در آن زمان رئیس انجمن اسلامی بود و اغلب عمر خود را روزه داشت. ام جهاد می گوید: “گویی طارق با سفره غذا دشمنی دارد حتی یک بار ندیده بود که او غذا را با لذت بخورد. در ماه رمضان برای خوردن غذا شتاب نمی کرد بلکه اول نماز می خواند.”
مجاهد شهید طارق دوفش
پس از شهادت طارق مقامات ارتش اسراییل برادرش جهاد و پدرش “رسمی دوفش” را بازداشت و منزل آنها را که ۱۰۰ هزار دینار اردنی هزینه برداشته بود ویران کردند.
طارق در هنگام شهادت ۲۰ سال داشت و پیکر او تا مدتها به دست خانواده اش نرسید.
اما او تنها شهید خانواده نبود. برادرش جهاد که از فرماندهان گردان های قسام در الخلیل به حساب می آمد، از دوستان و نزدیکان سردار شهید حاتم القواسمی بود و در یک انفجار برنامه ریزی شده از سوی ارتش اشغالگر قدس به شهادت رسید.
انفجاری که در تاریخ ۹/۱۲/۲۰۰۳ در یکی از منازل مسکونی شهرک تفوح در غرب الخلیل رخ داد و الخلیل را به خروش درآورد.
در آن انفجار علاوه بر جهاد، اعلام شد که حاتم القواسمی برادر باسل القواسمی از فرماندهان گردان های قسام و برادرزاده عبدالله القواسمی فرمانده برجسته گردان های قسام نیز به شهادت رسیده است.
طارق در هنگام شهادت ۲۰ سال داشت و پیکر او تا مدتها به دست خانواده اش نرسید.
اما او تنها شهید خانواده نبود. برادرش جهاد که از فرماندهان گردان های قسام در الخلیل به حساب می آمد، از دوستان و نزدیکان سردار شهید حاتم القواسمی بود و در یک انفجار برنامه ریزی شده از سوی ارتش اشغالگر قدس به شهادت رسید.
انفجاری که در تاریخ ۹/۱۲/۲۰۰۳ در یکی از منازل مسکونی شهرک تفوح در غرب الخلیل رخ داد و الخلیل را به خروش درآورد.
در آن انفجار علاوه بر جهاد، اعلام شد که حاتم القواسمی برادر باسل القواسمی از فرماندهان گردان های قسام و برادرزاده عبدالله القواسمی فرمانده برجسته گردان های قسام نیز به شهادت رسیده است.
مجاهد شهید جهاد دوفش
جهاد و حاتم منزلی را به بهانه اینکه ازدواج کرده و در این روستا کار می کنند تا مخارج خانواده خود را تأمین کنند، اجاره کرده بودند، اما این انفجار ثابت کرد که آنها این منزل را برای اموری دیگر به کار می بردند.
بنابر گفته شاهدان عینی، انفجار از سوی بالگرد صهیونیستی که در آن لحظه در آسمان پرواز می کرد، هدایت می شد و گردان های قسام در روز بعد با صدور بیانیه ای خبر شهادت آنها را اعلام کردند.
شهید حاتم (القواسمی) به تازگی ازدواج کرده بود و در زمانی که به شهادت رسید همسرش چهارماهه باردار بود.
همسر جهاد هم پنج ماه بعد پسری به دنیا آورد که نامش را باسل گذاشتند.
ام جهاد در غم از دست دادن فرزند دومش که مهندس نقشه برادری از دانشگاه پلی تکنیک فلسطین بود، حتی یک قطره اشک نریخت و تنها یک جمله بر زبان راند: “از خداوند می خواهم اجر و صبر ما را بی پاداش نگذارد و پسرانم را در جمع صدیقان و شهیدان بپذیرد.”
بنابر گفته شاهدان عینی، انفجار از سوی بالگرد صهیونیستی که در آن لحظه در آسمان پرواز می کرد، هدایت می شد و گردان های قسام در روز بعد با صدور بیانیه ای خبر شهادت آنها را اعلام کردند.
شهید حاتم (القواسمی) به تازگی ازدواج کرده بود و در زمانی که به شهادت رسید همسرش چهارماهه باردار بود.
همسر جهاد هم پنج ماه بعد پسری به دنیا آورد که نامش را باسل گذاشتند.
ام جهاد در غم از دست دادن فرزند دومش که مهندس نقشه برادری از دانشگاه پلی تکنیک فلسطین بود، حتی یک قطره اشک نریخت و تنها یک جمله بر زبان راند: “از خداوند می خواهم اجر و صبر ما را بی پاداش نگذارد و پسرانم را در جمع صدیقان و شهیدان بپذیرد.”
مجاهدان شهید طارق و جهاد دوفش