اگر به نرخ رشد بالای اقتصادی در شرق و جنوب آسیا و برآمدن قدرتهای نوظهوری مثل چین و هند نگاه کنیم، پاسخ به این پرسش مثبت به نظر میرسد. اما اگر به رتبهبندی دانشگاههای جهان که با عنوان «آموزش عالی تایمز» منتشر میشود، نگاهی بیندازیم شاید به نتیجه دیگری برسیم. این رتبهبندی به هیچ وجه نشان نمیدهد که غرب در حال عقبنشینی است، بلکه برعکس در اوج قرار دارد. برای مثال از ده دانشگاه برتر جهان، ۷ دانشگاه آمریکایی و ۳ دانشگاه انگلیسی هستند. در بین ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان، نیمی در کشور آمریکا، یکچهارم در اروپای قارهای و حدود یک پنجم در انگلستان، کانادا و استرالیا قرار دارند. به طور خلاصه جهان غرب ۸۹ درصد از ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان را در اختیار دارد؛ در حالی که سهم آسیا تنها ۱۱ درصد است.
این رتبهبندی را موسسه علمی پژوهشی تامسون رویترز تهیه میکند و تنها معیار جهانی عملکرد دانشگاهها است که دانشگاههای درجه یک جهانی بر اساس تمام ماموریتهای اصلی یک دانشگاه (محیط آموزشی، پژوهش و تولید مقالات مورد استناد، انتقال دانش، نوآوری و درآمد از صنعت و چشمانداز و اعتبار بینالمللی از حیث کادر هیات علمی و دانشجویان) مورد ارزیابی و قضاوت قرار میگیرند.
به این منظور سیزده نماگر عملکردی به کار میرود تا جامعترین و متوازنترین مقایسهها ارائه شود که مورد اعتماد دانشجویان، هیات علمی، مدیران دانشگاه و صنعت و دولت است. انتشار این رتبهبندیها هر ساله یک رویداد بزرگ برای دانشگاهها و نیز اساتید و دانشجویانی است که در جستوجوی انتخاب دانشگاهی برای کار و تحصیل هستند.
در بین ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان، هیچ دانشگاهی از هند و دیگر کشورهای مهم آسیایی مثل اندونزی، تایلند و فیلیپین حضور ندارد. در بین ۲۰۰ دانشگاه برتر تنها یک دانشگاه تایوانی حضور دارد و اگر چه کره جنوبی سه دانشگاه و هنگکنگ و سنگاپور هر کدام دو نماینده در بین ۱۰۰ دانشگاه برتر دارند، این تعداد به حدی نیست که نشانه جابهجایی قدرت به سمت شرق باشد. به واقع اگر بخواهیم از خیزش قارهای سخن بگوییم درستتر این است این خیزش را به اروپا نسبت دهیم. برای مثال اگر دانشگاههای چهار کشور سوئد، سوئیس، بلژیک و هلند را که روی هم رفته ۴۵ میلیون نفر جمعیت دارند با هم جمع کنیم، بیشتر از تعداد دانشگاههای کل آسیا در بین ۱۰۰ دانشگاه برتر است. تعداد دانشگاههای کشور کوچک هلند به تنهایی بیش از مجموع چین و ژاپن در بین ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان است، در حالی که فرانسه و آلمان با همدیگر هشت دانشگاه در فهرست ۱۰۰ برتر دارند؛ در مقایسه با آنها چین و ژاپن روی هم رفته تنها چهار دانشگاه دارند. حتی انگلستان نیز بهانهای برای خوشحالی دارد؛ چراکه ده درصد از ۱۰۰ جایگاه برتر را به خود اختصاص داده است که دقیقا یکی کمتر از کل آسیا است.
پس اگر دانشگاههای معتبر و درجه یک را مرکز تولید پژوهش و خلق و پشتیبانی از اندیشهها و ایدههای نو و ارزشمند بدانیم که ثروت اصلی برای هر کشوری محسوب میشوند، هنوز خورشید قدرت اقتصادی و فرهنگی در غرب غروب نکرده است.
در این میان کشور در حال توسعه ترکیه توانسته است شگفتیساز شود و چهار دانشگاه در بین ۳۰۰ دانشگاه برتر جهان داشته باشد. کشور بزرگ هندوستان در بین ۴۰۰ دانشگاه برتر جهان تنها سه دانشگاه دارد. عربستان و ایران نیز هر کدام تنها با یک دانشگاه، (دانشگاه ملک عبدالعزیز و دانشگاه صنعتی شریف) در بین دانشگاههای از رتبه ۳۰۰ تا ۳۵۰ قرار گرفتند.
در جهان رقابتی و متکی به دانشهای پیچیده، آینده کشورها را وضعیت دانشگاهها رقم میزند. پس نتایج این رتبهبندی هشداری برای برنامهریزان کشورهایی است که در انتهای جدول قرار دارند تا سیاستهای ملی را به گونهای تعیین کنند که در خدمت پیشرفت علمی دانشگاهها باشد.
از جمله عوامل مهم پیشرفت دانشگاهها میتوان به اینها اشاره کرد: حضور در عرصه علم و دانش جهانی و برقراری ارتباط و تبادل بیشتر علمی با سایر دانشگاههای جهان و جذب و استخدام اساتید توانمند و برگزاری همایشهای علمی بینالمللی.
مقایسه فعالیتهای هر دانشگاه با دانشگاههای رقیب و همرتبه در سایر کشورها و الگوگیری از دانشگاههای معتبر و در کلاس جهانی؛ همان گونه که دانشگاه صنعتی شریف با الگوگیری از دانشگاه معتبر MIT تاسیس شد و بنا بود شاخهای از آن دانشگاه در ایران باشد. کاری که برخی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مدتی است شروع کردهاند و دانش و سازوکار مدیریت و تامین منابع مالی دانشگاه مادر را نیز به داخل منتقل میکنند. افزایش سهم بودجههای پژوهشی در تولید ناخالص داخلی و هدایت بخش اعظم آن به پروژههای دانشگاهی و حمایت از حقوق مالکیت فکری برای تشویق به اختراعات و نوآوری در دانشگاهها؛ و سرانجام مصون نگه داشتن دانشگاه از مداخلات سیاسی و هدایت دانشگاهها به سمتی که محلی برای حل مشکلات جامعه باشند.