این دانش آموز هرگاه که معلم خود را می دید به شوخی میگفت که به او ظلم کرده و او بیهوده این سیلی را خورده است.
این دانش آموز که هم اکنون ۳۳ سال دارد و بعنوان ناظر وزارت آموزش و پرورش مشغول بکار میباشد،پس از ۱۸ سال به مدرسه قدیم خود بازگشت تا در مراسمی که در این مدرسه برگزار شده بعنوان ناظر حضور داشته باشد.
او بهنگام سخنرانی چشمش به معلم کلاس پنجم ابتدائی افتاد و خاطره خود را با لبخند تعریف کرد و گفت آنروز او بیهوده متهم شده که در کلاس درس صداهای عجیب و غریب در می آورد و بخاطر همین از معلم سیلی خورده این موضوع به اندازه ای روی او اثر داشته که اگر دخالت والدینش نبوده میخواسته ترک تحصیل کند.
در این هنگام معلم از جا برخاست و اصرار کرد که شاگردش باید سیلی به او بزند و هر چقدر که اطرافیان خواستند او را راضی کنند که این شاگرد قدیمی تنها برای مزاح موضوع را مطرح کرده قبول نکرد.
بالاخره این شاگرد مجبور شد این مسئله را بپذیرد،برای همین بسوی معلم خود رفت و سیلی آرامی به او زد و سپس پیشانی او را بوسید.
انتخاب