مقدمه
قرآن کریم به عنوان آخرین راهنمای بشریت، به دلیل ویژگیهای خاصی که دارد، نیازمند تبیین و تفسیر است. تفسیر آیات شریفه قرآن، از همان عصر نزول به وسیله پیامبر اکرم(ص) آغاز گردید که تا امروز نیز تشنگان معرفت الهی را به خود مشغول داشته است. عالمان شیعه و سنی هر یک در طول تاریخ با خلق آثاری جاودانه، ورقی زرّین در دفتر تفسیر نهادهاند.
قرآنکریم مرتبهای از علم الهی، جامعترین، استوارترین و آخرین رهنمود خداوند برای دستیابی بشر به سعادت دنیا و آخرت و برنامه انسان ساز الهیست که با لطف حق از هر دستبردی مصون مانده و تعالیم و احکام آن زندگی ساز، سعادت آفرین و تحولبخش است.قرآن کریم به تعبیر خود کتاب شفا و رحمت، سراسر نور مبین و روشنگر هر چیزیست و به راهی که استوارتر است هدایت میکند.
امیرمؤمنان(ع)در توصیف قرآن میفرماید: «إنّ القرآن ظاهرُه أنیقٌ و باطِنُهُ عمیقٌ، لاتَفْنیٰ عجائِبُهُ وَلا تَنْقَضی غرائِبُهُ ولاتُکْشَفُ الظُّلماتُ إلاّ بِهِ؛ قرآن دارای ظاهری زیبا و شگفتانگیز و باطنی پرمایه و عمیق است. نکات شگفتآور آن فانی نگردد و اسرار نهفته آن پایان نپذیرد. هرگز تاریکیهای جهل و نادانی جز به آن رفع نخواهد شد».
بهرهمندی از دریای بیکران معارف قرآن، مبتنی بر فهم دقیق و تفسیر صحیح آیات آن و مراد از تفسیر «کشف معانی آیات قرآن در حد طاقت و فهم بشریست که با استناد به خود قرآن و سنّت معصومان و عقل سالم فطری صورت میگیرد».قرآن کریم به ویژگیهای خاصی که دارد، نیازمند تفسیر است؛ زیرا از یک سو دارای اوصافیست که ضرورت تفسیر آن را به همراه دارد، مانند اینکه خود را به عنوان قول ثقیل میستاید: إِنّا سَنُلْقی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً.
از سوی دیگر علوم و معارف ویژهای را دارد در جهانبینی توحید، اسامی و صفات خداوند، قضا و قدر، امامت و دهها مسائل عمیق حکمت نظری و عملی دیگر ارائه میکند که درک عمومی آن بدون شرح و توضیح میسر نیست؛ از اینرو، برای هدایت جامعه بشری از جهت علمی و عملی چارهای جز تبیین مفاهیم قرآن و تفسیر معانی آن نیست.
همچنین فاصله زمانی ما با نزول قرآن، از اموریست که نیاز به تفسیر را تشدید میکند؛ زیرا از یک سو با فاصله گرفتن از اوضاع و شرایط زمان نزول آیات، ممکن است مفایم کلمات تغییر کند که در چنین شرایطی، فهم آیات مشکل میشود و از سوی دیگر اختلاف نظرها و تردیدهایی که به تدریج از طرف مفسران یا حتی مغرضان درباره آیات کریمه مطرح میشود، مفاد آیات و مراد از معانی آن را در هالهای از ابهام قرار میدهد.
از این نکته نیز نباید غافل شد که جاودانگی قرآن و لزوم تداوم نقش هدایتگر آن در همه عصرها و نسلها و نیز تحولات شگرف در جامعه بشری و پدیدار شدن پرسشها و نیازهای جدید، نیاز به تفسیر را دو چندان میکند. از این روست که برای پاسخ به نیازهای علمی جدید، تفسیر آیات قرآن، امری ضروری است؛ به خصوص در این دوران که دشمنان با شبهه افکنی در مسائل مختلف، میکوشند تا چهره اسلام و قرآن را مخدوش کنند.
بر همین اساس قرآن کریم از ابتدای نزول تا کنون مرکز توجه اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان قرار داشته و به جرأت میتوان گفت، هیچ کتابی به اندازه قرآن مورد شرح، توضیح و تفسیر قرار نگرفته است.نگاهی گذرا بر تاریخ تفسیر این کتاب شریف، حکایت از نگارش هزاران جلد تفسیر در این زمینه دارد که برخی از مهمترین تفاسیر شیعه و سنی را به طور اجمال معرفی خواهیم کرد.
مراحل تفسیر
تفسیر قرآن از آغاز نزول تا کنون، ادوار و مراحل مختلفی را پشت سر نهاده است:
در عصر نزول بنا به تصریح قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) نخستین مفسر آیات قرآن بودند و آیات را به گونهای تفسیر میکردند که برای همگان قابل فهم باشد. پس از ایشان، به اعتراف بزرگان مسلمان، حضرت علی(ع)بزرگترین مفسر قرآن کریم بودند. علم امام نسبت به قرآن، به هیچ وجه با صحابه قابل قیاس نیست. به گواه تاریخ بزرگترین مفسران صحابه همچون ابن عباس، عبداللهبن مسعود و ابیبن کعب بعد از رسول خدا(ص)، علم تفسیر را از امام(ع) فرا گرفتهاند.
ذهبی از محققان اهل سنت به نقل از ابن عباس مینویسد: «آنچه من از تفسیر قرآن دریافت نمودم، از علیبن ابیطالب است». صحابه نیز پس از پیامبر(ص) مهمترین مرجع مردم در تفسیر آیات و تبیین احکام دین و حتی برخی از آنان مانند ابن مسعود، ابن عباس و اُبیبن کعب از بنیانگذاران مکاتب تفسیری بودند.
آنان پس از رحلت رسول خدا(ص)، در شهرهای بزرگ آن روز نظیر مکه، کوفه و مدینه، حلقههای تفسیری را به وجود آوردند که در آنها، شاگردان بسیاری تربیت کردند. در این دوران تفسیر بیشتر به صورت شفاهی بود و تدوین نگردید. تنها برخی افراد مانند امام علی(ع)، ابیبن کعب و ابن مسعود دارای مصحف بودند که در حاشیه برخی از آنها، تفسیر بعضی آیات نوشته شده بود.
نگارش تفسیر از نیمه اول قرن دوم هجری آغاز گردید و در ابتدا به صورت جمعآوری روایات نقل شده، پس از بیان آیات بود. به تدریج در قرن سوم به علت گسترش اندیشههای اهلبیتو فعالیت اصحاب، تابعان و شاگردان آنان، علوم اسلامی بالندگی خاصی پیدا کرد. تلاشهای امامان معصوم به ثمر نشست و تفسیر به صورت یک علم مستقل تدوین شد. در قرن چهارم برخی تفاسیر روایی مانند تفسیر قمی و عیاشی در شیعه و تفسیر طبری در اهل سنت به نگارش درآمد.
قرن پنجم تا نهم از نظر پیشرفت علوم عقلی و تحلیل و استدلال در مطالب دینی به خصوص تفسیر، از قرون درخشان تاریخ اسلام است. در قرن پنجم و ششم، تفاسیر اهل سنت بیشتر جنبه روایی و بر اقوال صحابه و تابعان تکیه داشته است. قرن هفتم تا نهم، عصر درخشش تفاسیر عقلی اهل سنت بود و در این دوران تفاسیر بسیار مهمی به وسیله مفسران شیعه و اهل سنت همچون تبیان، اثر شیخ طوسی ﴿قرن ۵ ﻫ ﴾؛ مجمع البیان، اثر شیخ طبرسی ﴿قرن ۶ ﻫ ﴾؛ تفسیر ابوالفتوح رازی ﴿قرن ۶ ﻫ ﴾؛ تفسیر کشاف، اثر زمخشری ﴿قرن ۶ ﻫ ﴾؛ تفسیر فخر رازی ﴿قرن ۷ ﻫ ﴾و انوارالتنزیل، اثر بیضاوی ﴿قرن ۷ ﻫ ﴾ و … به رشته تحریر درآمد.
قرن دهم تا دوازدهم به دلیل گسترش اخباریگری، بیشتر تفاسیر به صورت روایی محض بود.این دوران در واقع بازگشت به قرن سوم هجری و دوران باستان تفسیر است که گرایش به استفاده از روایات در تفسیر فراوان بود که تفاسیری مانند تفسیر صافی، البرهان، نورالثقلین و درالمنثور محصول این دوران هستند.اگرچه قرن سیزدهم با رکود تفاسیر همراه بود، ولی در قرن چهاردهم که عصر بیداری و احیای مجدد اسلام نام گرفت؛ تفاسیر مهمی به نگارش درآمد.این دوران از نهضت بازگشت به قرآن و سیره سلف صالح به وسیله سید جمالالدین اسدآبادی آغاز شد و در کشورهای اسلامی مانند مصر به کمک شاگردان سید جمال، نظیر محمد عبده، رشید رضا، شیخ مصطفی مراغی، سید قطب و … دنبال گردید.
در ایران نیز تفسیر در دهههای اخیر، وارد مرحله جدیدی گردید و اندیشمندان بزرگی چون علامه سید محمدحسین طباطبایی، امام خمینی، آیتالله خویی، شیخ محمد جواد بلاغی، آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله جوادی آملی، آیتالله سبحانی و … پا به عرصه ظهور نهاده و آثار ارزشمندی در زمینه قرآن ارائه کردهاند.از مهمترین تفاسیر سده اخیر میتوان به آلاء الرحمن، المیزان، تسنیم، الکاشف، المنار، فی ظلال القرآن، التحریر و التنویر و المنیر اشاره کرد.
طاهره نورحسن
نامه جامعه شماره هفتادو دوم