چراکه شیخ قرضاوی به لطف همین رابطه بود که از امتیازات بسیاری بر خوردار و موجب شد از گزند “حسنی مبارک” که او را از مصر تبعید کرده بود، در امان بماند، این درحالی است که قرضاوی جز قطر پناهگاهی برای خود نیافته بود.
قرضاوی پس از ورود به قطر به تابعیت این کشور دست یافت و تقریبا به عنوان فتوا دهنده خصوصی امیر قطر و همسرش شیخه موزه تبدیل شد. اما این روابط حسنه چندان دیری نپایید و پس از مدتی خبرهایی منتشر شد که اظهار میکرد، موزه به همسر مطلقه قرضاوی کمک کرده تا علیه شیخ در دادگاه الجزایر شکایت و قرضاوی را متهم کند که پس از طلاق به وی تعدی و تجاوز کرده است و این مهر تاییدی بر تیره شدن روابط موزه و قرضاوی باشد.
همچنین اطلاعات به دست آمده درباره این قضیه به این نکته اشاره میکند که شیخه موزه، همسر “شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی”، امیر قطر خود به طور رسمی با “عبدالعزیز بوتفلیقه”، رئیس جمهوری الجزایر تماس گرفته و از وی خواسته تا “اسماء بن قاده”، همسر سابق قرضاوی برای انتخابات پارلمانی نامزد کند و منابع آگاه تاکید کردند که عبدالعزیز بوتفلیقه از “عبدالعزیز بلخادم”، دبیر کل حزب آزادیبخش ملی درخواست کرده بود تا از موقعیت خاص خود و احترامی که در حزب برخوردار است، برای برآوردن خواست شیخه موزه استفاده کند و نام اسماء بن قاده را به لیست کاندیداهای این حزب اضافه کند، تا به این ترتیب اسماء بن قاده نفر چهارم لیست حزب آزادیبخش ملی و نفر اول فهرست زنان شرکت کننده در انتخابات پارلمانی الجزایر باشد.
اما چه رازی در پس این روی گردانی شیخه موزه از قرضاوی وجود دارد. در این ارتباط منابع آگاه قطری فاش کردند که ریشه اختلافات این دو به پس از پیروزی انقلاب ۲۵ ژانویه مصر و به قدرت رسیدن جماعت اخوان المسلمین در مصر و اقدام شیخه موزه به حمایت از جماعت جهت نفوذ در آنها و حفظ موقعیت قطر در مصر پس از حسنی مبارک باز میگردد.
از سوی دیگر این منابع اظهار کردند که قرضاوی تا پیش از انقلاب مصر از آنجا که تابعیت قطری را به دست آورده بود، در سفرهایش از گذرنامه قطری استفاده میکرد و این اقدام را راهکاری برای حمایت خویش در برابر رژیم حسنی مبارک به شمار میآورد که از افرادی چون قرضاوی بیزار بود و حال که مانعی چون مبارک و رژیمش از بین رفته بودند، قرضاوی دیگر نیازی نمیدید که از تابعیت قطری خود استفاده کند، بنابراین پیروزی انقلاب مصر و به قدرت رسیدن اخوان المسلمین و کسب اکثریت کرسیهای پارلمان، قرضاوی را به هوس انداخت با لغو تابعیت قطری خود به مصر باز گردد، به ویژه اینکه در تمام طول این مدت امیر قطر اقدامی برای قانع کردن همسر سابق قرضاوی به پس گرفتن دادخواست قضاییاش علیه قرضاوی نکرده بود.
این منابع میافزایند: به همین منظور شیخ قرضاوی از مدتها پیش کینه امیر قطر و همسرش را به دل گرفته بود و مترصد فرصتی بود تا انتقام لازم را از آنها بگیرد، به همین منظور و در ابتدای کار از “عبد الرحمن”، پسرش خواست که به مصر بازگردد و از تابعیت قطری خود صرف نظر کند و نقش یکی از رهبران انقلاب مصر را بازی کند. سپس شیخ حمد را تشویق کرد تا “اسامه”، یکی از پسرانش را به عنوان سفیر قطر در قاهره منصوب کند تا به این وسیله امکان سلب تابیعتش را راحتتر کند.
اما مهمترین اقدام قرضاوی مامور کردن دخترش به دست بردن در ویکپیدیا و قرار دادن اطلاعاتی مبنی بر اینکه شیخ یوسف قرضاوی مانع استقبال امیر قطر از “شیمون پرز”، رئیس رژیم صهیونیستی شده واز او خواسته بود، پس از دست دادن و خوش آمد گویی به پرز دستشش را بشوید. همچنین از دخترش خواست که در این سایت تاکید کند که آمریکا شیخ را از ورود به این کشور منع کرده است.
منابع آگاه قطری در ادامه میگویند که شیخ قرضاوی پس از آن با جدیت به فکر نفوذ به یکی از شبکههای ماهوارهای مصر افتاد تا دشمنی و خصومت خود با امیر قطر را در آنجا اعلام و تاکید کند که او مخالف کودتای امیر قطر ضد پدرش و مانع ارتباط او با اسرائیل جهت توطئه ضد فلسطینیان بوده است و این اولین گام در راه تسویه حسابهای قرضاوی با شیخه موزه و امیر قطر به شمار میآمد.
به رغم اینکه قرضاوی رابطه خود را با کودتای شیخ حمد علیه پدرش رد و ادعا میکند که وی از کسانی بوده که مخالف این کودتا بوده است، با این حال منابع بسیاری بر این مسئله تاکید دارند که ایده و بذر کودتای پسر علیه پدر را شیخ قرضاوی در ذهن شیخ حمد کاشت و “شیخ خلیفه”، امیر پیشین قطر از قرضاوی به شدت متنفر بود، بگونهای که در دهه هشتاد قرن گذشته در صدد اخراج قرضاوی از قطر برآمده بود که دلیل آن درگیری قرضاوی با “رجاء نقاش”، سردبیر مجله فرهنگی الدوحه و منتقد مصری جهان بود.
قرضاوی به دلیل حسادتش به رجاء نقاش که مجلهای فرهنگی را در دوحه چاپ و منتشر میکرد و موجب شده بود تا این کشور کوچک به تبدیل به ستارهای درخشان در آسمان فرهنگ و ادبیات جهان عرب تبدیل شود و چهرهای از این کشور ارائه داد که تاکنون ارائه نشده بود، قرضاوی فتوای تکفیر رجاء نقاش را به این بهانه که وی کمونیست است را صادر کرد.
این فتوا موجب بروز بحران داخلی شدیدی در قطر شد که تا پیش از این با فتواهای تکفیری مواجه نشده بود. و این همان چیزی بود که قرضاوی در پی آن بود و زمینه را مهیا کرد تا احزاب اسلامی را به تعطیل کردن مجله دوحه قانع کند و حاکم قطر را به طور غیرمستقیم تحت فشار نخبگان فرهنگی و نویسندگان قطری گذاشت تا مانع انتشار مجله رجاء نقاش شوند.
شیخ خلیفه که از کنه و باطن اقدامات قرضاوی مطلع بود به سرعت به سرعت به مقابله با اقدامات قرضاوی پرداخت تا وی را در حد و حدود خود متوقف کند، این درحالی است که شیخ خلیفه در این زمان از نقش قرضاوی در سیاستهای داخلی قطر و به خطر انداختن امنیت داخلی این کشور آگاه شده و دریافته بود که وی تاثیر بسزایی بر حمد گذاشته بود تا را به پایان نرساند و تمام اینها موجب شد تا شیخ خلیفه اقدام به سلب تابعیت قرضاوی و اخراج او از قطر کند.
ولی قرضاوی با صادر کردن فتوایی به شیخ حمد اجازه داد علیه پدر قیام و برضد وی کودتا کند و نیز مجوز دستگیری و به زندان افکندن شیخ خلیفه به اتهام ترویج کفر به وسیله مجلهای که سردبیرش یک کمونیست بود را صادر کرد تا شیخ خلیفه را مبهوت اقدامات خود کند و به این ترتیب قرضاوی پایهگذار کودتایی بزرگ در قطر و به قدرت رسیدن شیخ حمد به جای پدر شد.
این موجب شد تا در این زمان رابطهای عمیق بین شیخ حمد با شیخ موزه، همسر دردانهاش از یک سو و شیخ قرضای از سوی دیگر به عنوان عاملان این کودتا به وجود آید و این رابطه گرم و صمیمانه به جایی رسید که شیخ قرضاوی علی رغم اینکه در یکی از مراسمها با شیخه موزه علی رغم نامحرم بودن وی دست دهد و در پاسخ منتقدانش اعلام کند که دست دادن با شیخه موزه به این جهت که “ام المومنین” به شمار میآید، حرام نیست.
در این میان قرضاوی به شدت از حمایتهای شیخه موزه بهرهمند میشد و حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر همیشه از او قدردانی و تشکر میکرد و برای تقدیر از جایگاه او جایزه مطالعات اسلامی را از طرف دولت شخصا به قرضاوی تقدیم کرد و این جایزه طی مراسم بزرگداشتی که برای در سال ۲۰۰۸ گرفت، به قرضاوی تقدیم کرد.
قرضاوی در این جشن از از مقامات قطری و بالاخص امیر قطر تشکر کرد و خطاب به امیر قطر گفت که ای امیر از تو سپاسگذارم چراکه تو با این کار ثروت معنوی بزرگی را به من هدیه کردی.
قرضاوی همچنین در سخنان خود خاطر نشان کرد که همه مقامات قطر دانش آموختههای او هستند که در انجمنهای دینی و یا در دانشگاه قطر از محضر درس او استفاده کردهاند.
قرضاوی از آزادی که در طول دوران اقامت ۵۰ سالهاش در قطر بدون هیچ خط قرمز و محدودیتی به دست آورده بود، نیز یاد و آن را یک هدیه بزرگ از جانب خدا قلمداد کرد.
رابطه ی بین امیر قطر و همسرش با قرضاوی به روابط رسمی محدود نماند، بلکه به سطح روابط شخصی نیز گسترش یافت تا جایی که امیر قطر و همسرش شخصا از قرضاوی در بیمارستان ملاقات کردند.