موسوی، سیدعبدالجواد – بله، فرمود: این فصل دیگری است که سرمایش از درون درک صریح زیبایی را پیچیده میکند. این است که ترجیح میدهم به جای یادداشت و مقاله حال و روزم را با این شعر بیان کنم. امید که مقبول افتد. یا علی.
باز چرخِ فلک کمین کرده
یاد ایام پیش از این کرده
اسبِ میدونِ جنگو زین کرده
قصد نابودی زمین کرده
عاشقا رو فقط گزین کرده
واسه غربالشون الک داره
چرخشو کی مگه میچرخونه
که مدام از مدار بیرونه
همه کائنات حیرونه
که چرا روزگار وارونه
متصل، بیدلیل و بیبونه
واسۀ زخم ما نمک داره
راحته: اون که بیرگِ، لخته
ولی اون سِرتِقه که سرسخته
زنده موندن چقدر واسش سخته
ظاهراً هرکسی نشه اخته
تا قیامت اسیر و بدبخته
لعنت حق به هرکی شک داره
نقل امروزه روز و فردا نیس
این زمونه، زمونۀ ما نیس
اهلِ دلْرحمی و مدارا نیس
میگه من بیگناهم اما نیس
پایبند دروغ حتی نیس
واسه هرکی یه جور کلک داره
چارهای نیست، چون که پیش از ما
توی تقدیرمون نوشته قضا
وقت آشوب و فتنه و بلوا
عینهو ظهر روز عاشورا
هرچی مَرده بدون استثنا:
فرصت خوردن محک داره
وقتی میباره از در و دیوار
فتنهها -بیدل و قلندروار-
دل به دریای عاشقی بسپار
پا بذار رو زمین ناهموار
چشمِ امید از آسمون وردار
کاسۀ آسمون ترک داره۱
ظاهرش غصه، باطنش شاده
عشق: مصداقِ جمع اضداده
شعر حافظ همیشه در یاده:
اون که در بندِ عشقِ آزاده۲
هرکی تنها و بیکس افتاده
با خدا درد مشترک داره
تا نفس داری عشقبازی کن
به زمونه زبوندرازی کن
شیر تو شیره ترکتازی کن
گاهی وقتام کلاتو قاضی کن
وقت بازی درست بازی کن
بازیه، سرشکستنک داره
۱- مولانا عبیدزاکانی فرموده است: کاسۀ آسمان ترک دارد
۲- فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
خبرآنلاین