به گزارش خراسان، دختر۱۷ساله ای که در کلاس سوم دبیرستان تحصیل می کرد از چندی قبل در مسیر مدرسه اش پسر جوانی را دید که به او ابراز علاقه می کرد. رشته دوستی خیابانی این دختر و پسر با دادن شماره تلفن درهم تنیده شد تا این که دختر مذکور برای آن که با پسر جوان ارتباط داشته باشد به دور از چشم اعضای خانواده اش، گوشی کهنه تلفن همراه یکی از دوستانش را به امانت گرفت و آن را در خانه پنهان کرد. مادر این دختر در سال ۸۳ و به دلیل بیماری صعب العلاج دار فانی را وداع گفته بود و پدر هم به خاطر فرزندانش ازدواج نکرده بود تا آن ها را به سر و سامان برساند. با گذشت سال ها از این ماجرا، او نیز مدتی قبل زنی را به عقد خود درآورد تا پس از فراهم شدن مقدمات، زندگی مشترکشان را آغاز کنند. این گزارش حاکی است، ماجرای دوستی خیابانی دختر و پسر جوان ادامه داشت تا این که شب جمعه گذشته، آن ها با فرستادن پیامکی قرار گذاشتند تا یکدیگر را ملاقات کنند در همین اثنا دختر۱۷ساله برای خلوت کردن خانه نقشه ای کشید. او نمی توانست در برابر خواست پسر ۲۳ساله برای دیدار با او مقاومت کند. عقربه های ساعت حدود ۱۹ را نشان می داد که دختر دبیرستانی تعدادی برگه به پدرش داد و از او خواست تا از این برگه ها برای او کپی تهیه کند.
پدر که احساس می کرد دخترش برای درس و مدرسه به کپی ها نیاز دارد روانه بازار شد اما هنوز برادر کوچک تر این دختر که ۱۵سال سن دارد در منزل بود. دختر برای بیرون کردن برادرش هم نقشه ای کشید. او از برادرش خواست تا به منزل دوستش برود و کتاب شیمی او را به امانت بگیرد. بدین ترتیب، دختر در منزل تنها ماند و پیامکی برای پسر ۲۳ساله فرستاد. پسرجوان که در همان اطراف منتظر پیامک دختر بود، بلافاصله خود را به منزل آن ها رساند. او کفش هایش را از پایش بیرون آورد و به داخل اتاق رفت اما هنوز دقایقی سپری نشده بود که برادر دختر از راه رسید. وقتی در خانه را گشود احساس کرد فرد دیگری داخل اتاق است. او با دیدن پسر جوان که کنار خواهرش ایستاده بود با وی گلاویز شد اما جثه او ضعیف بود و هر بار به طرفی می افتاد. در این هنگام بود که پدر دختر هم پس از گرفتن کپی و خرید مقداری آجیل به منزل بازگشت. وقتی در حیاط را گشود با سر و صدایی که در داخل منزل به راه افتاده بود هراسان شد و با سرعت به طرف اتاق رفت. او با مشاهده صحنه درگیری فرزندش و پسر غریبه، به میان آن ها رفت و دستان پسر غریبه را از پشت سر گرفت. پسر جوان برای فرار از چنگ مرد تلاش می کرد.
در این میان شیشه های کمد فرو ریخت و پسر جوان توانست خود را به آشپزخانه برساند. او یک چاقو و یک ساطور را که کنار هم قرار داشتند، برداشت و با چرخاندن آن ها سعی داشت خود را از چنگ آنان برهاند. در این میان دستان پسر ۱۵ساله هم که قصد داشت چاقو را از دست او بگیرد، زخمی شد. در این گیرودار که هر کدام از آن ها سعی در متوقف کردن دیگری داشت ناگهان پسر ۲۳ساله فریاد زد: ولم کنید حالم خراب است!
پسر ۱۵ساله هم رو به خواهرش کرد و فریاد زد به پلیس ۱۱۰زنگ بزن! در این لحظه پسر ۲۳ساله دیگر بی رمق شده بود و آن ها او را کنار اپن آشپزخانه قرار دادند. او گفت: کمی به من آب بدهید!
پسر ۱۵ساله شیشه آبی را از کنار یخچال برداشت و به دست پسر جوان داد تا بنوشد. ولی او پس از نوشیدن آب بی رمق روی زمین افتاد. اعضای خانواده که با دیدن این وضعیت حیرت زده شده بودند از همسایه ها کمک خواستند و با راهنمایی همسایگان با اورژانس و پلیس تماس گرفتند دقایقی بعد نیروهای اورژانس اعلام کردند که جوان ۲۳ساله علایم حیاتی ندارد و بدین ترتیب بود که پدر خانواده به سرش کوبید. دخترش می گفت: او (مقتول) به زور وارد خانه شده، اما صحنه حادثه چیزی خلاف این ادعا را نشان می داد.
بنابراین گزارش، با اعلام مرگ این جوان به قاضی موحدی راد (قاضی ویژه قتل عمد) تحقیقات قضایی در این باره آغاز شد. دختر۱۷ساله وقتی در برابر سوالات مقام قضایی قرار گرفت، به تناقض گویی پرداخت و سعی داشت ارتباط خود با پسرجوان را پنهان کند اما قاضی ویژه قتل عمد که در همان بررسی های اولیه پی به ماجرای دوستی خیابانی برده بود،پیامک های گوشی تلفن همراه مقتول را بررسی کرد. با مشاهده این پیامک ها دخترمذکور در میان بهت و ناباوری پدرش، گوشی تلفن همراه خود را از اتاق بیرون آورد و آن را به مقام قضایی داد. او گفت: گوشی متعلق به یکی از دوستانش است که او برای ارتباط با پسرجوان به امانت گرفته بود.
پدر، پسر۱۵ساله و دختر ۱۷ساله با دستورات قاضی ویژه قتل عمد، بازداشت شدند تا تحقیقات بیشتری درباره این جنایت انجام شود. جسد جوان ۲۳ساله هم که در منزل مسکونی واقع در بولوار توس مشهد و بر اثر اصابت ضربه چاقو به قفسه سینه کشته شده بود برای انجام معاینات به پزشکی قانونی انتقال یافت.