روزنامه فرامنطقهای «القدس العربی» در مقالهای به قلم «بسام البدارین»، نویسنده جهان عرب به بحرانی میپردازد که مدتی است، بر روابط دو کشور عربی قطر و اردن سایه افکنده است.
بسام البدارین در این باره مینویسد: به راحتی و به سادگی میتوان به بحران و تنشی که مدتی است بر روابط دوحه – امان سایه افکنده پی برد و دلیل این مدعا مناقشهها و بحث و جدلهایی بود که میان «شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی»، امیر قطر با «طاهر المصری»، رئیس مجلس سنای اردن در حاشیه همایشی رخ داد که اخیرا دوحه میزبان آن بود.
در این همایش طرف قطری تلاش کرد، با اشاره به اوضاع نامناسب اقتصادی حاکم بر اردن آشفتگی و اوضاع نامناسب حاکم بر کشور را به رخ دولتمردان اردنی بکشد، تا طرف اردنی هم در مقابل به دخالتهای بیشمار قطر در قضایای منطقهای و امور داخلی کشورها اشاره کند.
آنچه از این سخنان رد و بدل شده برداشت میشود، این است که دوحه تمایل دارد که این پیام را به امان برساند که تا وقتی بر تبعیت و وابستگی خود از عربستان سعودی تاکید و رابطه تنگاتنگ خود را با ریاض حفظ کند، هیچگاه از حمایتهای قطری از جمله حمایتهای مالی دوحه برای رهایی از بحران اقتصادی خود برخوردار نخواهد شد.
در واقع قطر تلاش کرد، این پیام سیاسی را به اردن برساند که دوحه هیچگاه بر طرف کردن نیازهای اقتصادی اردن را تا زمانی که این کشور به سود قضایا و مسائل منطقهای مورد نظر دوحه گام برندارد، بر طرف نخواهد کرد.
به این ترتیب دوحه تلاش کرد، پیام خود را آشکارا و به وضوح به دست رئیس مجلس سنای اردن به گوش پادشاه این کشور برساند و دلیل برخورد سردش با بحران اقتصادی و مالی را به این ترتیب تبیین کند، به ویژه پس از آنکه بسیاری از کشورها تصور میکردند که دوحه و امان پس از همکاری تنگاتنگی که در لیبی در سرنگونی رژیم قذافی ایفا کردند، هم اکنون پای به مرحله دیگری از همکاری و نزدیکی به یکدیگر بردارند.
سخنان رد و بدل شده بین امیر قطر و طاهر المصری تنها ما را به این نتیجه رهنمون نمیکند که رابطه اردن و قطر وارد مرحلهای از تنش شده است، بلکه به موضوع مهمتری اشاره میکند و آن اختلافات عمیق قطریها با سعودیهاست، نه تنها در خصوص برخی موضوعات و قضایای مطرح در پرونده سوریه، بلکه در موضوع مهمتری چون اخوان المسلمین و جنبشهای اسلامگرای سیاسی که هم اکنون در اکثر کشورهای عربی به قدرت رسیدهاند، و حمایتهای قطر و شبکه الجزیره در برخی از آنها انکار ناپذیر است، اختلافاتی عمیق و ریشهای دارند.
اختلافات قطر و عربستان سعودی حتی در عرصه سیاسی داخلی اردن نیز قابل ملاحظه است. در حالیکه ریاض همچنان گزینه انتخابات تک رایی را دنبال میکند که موجب میشود، اسلامگرایان در پارلمان اکثریت را در دست داشته باشند، قطر چندان به این گزینه متمایل نیست.
این درحالی است که ناظران خشم قطر از اردن را فقط در این نکات ملاحظه نمیکنند، بلکه دوحه هنگامیکه از دیدارهای محرمانه و پشت درهای بسته امان و ریاض خبردار شد، انتقادات گزندهای را به اردن وارد کرد تا در مقابل اردن نیز از نقش منطقهای قطر و ترکیه در منطقه به شدت انتقاد و از پیوستن به محور سنی – طایفهای که قطر از آن حمایت میکند، منصرف شود.
همچنین برکسی پوشیده نیست که امان هیچ ابراز همراهی و همکاری با طرح قطری – ترکی در پرونده سوریه نه در بعد سیاسی و نه در بعد میدانی از خود نشان نداد و همه میدانند که اردن به شدت از قطر به خاطر عدم عمل به وعدههایش در کمک به صدها هزار پناهنده سوری که اردن در خود را به روی بخشی از آنها گشوده و هم اکنون به بخشی از بحران چند وجهی حاکم بر اردن تبدیل شدهاند، به شدت انتقاد کرده است.
به همین دلیل روابط دو جانبه قطر و امان تنها به تنش منتهی نشده، بلکه به آن چیزی منتهی شده است که ناظران از آن تحت عنوان طلاق سیاسی دوحه – امان یاد کردهاند.
مهمتر از همه اینکه این طلاق سیاسی موجب تعویق دیداری شد که قرار بود، امیر قطر از «رام الله» در کرانه باختری داشته باشد.