5

چشمانم را ارزان در راه رسانه ندادم که با آنها کاسبی به راه بیندازم

  • کد خبر : 56509
  • ۱۸ دی ۱۳۹۱ - ۱۳:۳۷

حمید بهمنی همان تصویربرداری است که فروردین ماه سال ۸۲ طی ماموریت رسمی از سوی سازمان صداوسیما از طریق شبکه العام همراه با گروهش برای تهیه‌ی گزارش به عراق رفت؛ او با دو چشم بینا و تنی سالم رفت اما زمانی که برگشت نه تنها دو چشمانش را دیگر نداشت، بلکه اعضای بدنش هم آسیب شدیدی بر اثر انفجار بمب دیده بود.

خودش معتقد است که نابینا شدنش در راه رسانه، هدیه‌ای بزرگ از سوی خداوند است، اما از این بی‌توجهی‌ها دلگیر است؛ دلگیر از اینکه چرا برای دیدن رییس سازمان صداوسیما باید ساعت‌ها در راهروها بایستد و هیچ پاسخی هم نگیرد.

او چشمانش را در راه رسانه داد اما می‌گوید همین رسانه، تنها قدمی که برایش برداشت این بود که هزینه‌های درمانش را رایگان کرده است.

ایسنا، به بهانه‌ی جویا شدن احوال این تصویربردار و مستندساز، سراغی از او گرفت و با او به گفت‌وگو نشست.

بهمنی ابتدا حوادث آن دوران را یادآور می‌شود و می‌گوید: فروردین سال ۸۲ بود که طی حکمی از سوی سازمان صدا و سیما این ماموریت به من داده شد که از طریق شبکه العالم همراه با یک گروه هفت نفره از طریق مرز شلمچه وارد خاک عراق شویم و برای انجام ماموریت حمله آمریکا به عراق به تهیه پوشش خبری بپردازیم؛ ما برای گرفتن تصاویر مربوط به جنگ به جنوب عراق (شهر بصره) اعزام شدیم. سومین روز کاری‌مان بود که بر اثر انفجار بمب طی درگیری‌های آمریکا و عراق دقیقا پشت سر سربازی آمریکایی در حال گرفتن تصاویر بودم که بر اثر موج انفجار از ناحیه چشم سمت راستم به طور مطلق نابینا شدم و چشم چپم هم آسیب دید.

او ادامه می‌دهد: علاوه بر آسیب‌دیدگی چشمانم ریه‌هایم هم دچار آسیب شد و اکنون کارم به جایی رسیده که با کپسول اکسیژن زندگی می‌کنم؛ آن روز با اتفاقی که برایم افتاد با چشمان خون‌آلود ۱۱ روز در همان حالت ماندم و کار تصویرم را ادامه دادم به دلیل اینکه نماینده‌ی ایران بودم و نمی‌توانستم آنجا را ترک کنم. پزشکی که در آنجا مرا معاینه کرد گفت چشم راستم کامل نابینا شده است و چشم سمت چپ هم به مرور زمان نابینا خواهد شد. اواخر سال ۸۳ بود که چشم سمت چپم هم کامل کور شد.

ناراحتم از اینکه به من بی‌توجهی می‌شود

این تصویربردار در ادامه صحبت‌هایش با گلایه از بی‌توجهی مدیران صداوسیما و زیرمجموعه این سازمان و اینکه دلش نمی‌خواست فراموش شود، اما فراموش شد، خاطرنشان می‌کند: تصاویری که موجب از دست دادن دو چشمان من و همچنین آسیب‌دیدگی در ناحیه ریه و پوست من شد از معروف‌ترین تصاویری بود که نگاه مردم دنیا را نسبت به آمریکا تغییر داد، تصاویری که حتی شبکه‌های ماهواره‌یی هم آن‌ها را چندین بار پخش کردند و هنوز در مناسبت‌های ویژه آنها را به روی آنتن می‌برند. ناراحت نیستم که چشمانم را در راه رسانه از دست دادم و خدا را شکرگذارم که از این امتحان سربلند بیرون آمدم، ناراحتم از اینکه فراموش شده‌ام.

دیگر نمی‌خواهم به دنیای بینایی برگردم

وی با اعتقاد بر اینکه اگر روزی برسد که پیشرفت علم، نابینایان را بینا کند، هرگز حاضر نیست به دنیای بینایی برگردد، می‌گوید: در حال حاضر بدترین شرایط را پشت سر می‌گذارم اما سعی می‌کنم آبرویم را حفظ کنم، گاهی از خودم می‌ترسم که نکند از خودم سوء استفاده کنم. حال می‌خواهم بگویم اگر روزی برسد که پیشرفت علم بتواند نابینایان را به دنیای بینایی برگرداند اصلا دوست ندارم به دنیای بینایی برگردم چرا که احساس نابینایی نمی‌کنم؛ ضمن اینکه آرزو می‌کنم هیچ نابینایی روی زمین نماند.

بهمنی با بیان اینکه هزینه‌های درمانش با تلاش‌های ضرغامی، رییس سازمان صداوسیما، رایگان پرداخته می‌شود، توضیح می‌دهد: هزینه‌ی درمانم به شکل رایگان انجام می‌شود اما مابقی خرج و مخارج‌های زندگی‌ام با حقوق ۴۳۰ هزار تومانی‌ام تامین می‌شود، من تا به حال هیچ چیزی را بلاعوض نگرفتم و توقع دیگری هم ندارم. من کارم را دوست دارم و باید در آن امنیت شغلی داشته باشم اما چه کسی باید این امنیت را تضمین کند؟ بعد از اتفاقی که برایم افتاد بارها تقاضا کردم که من می‌توانم با این شرایط کار تهیه انجام دهم اما مدام امروز و فردا می‌کنند و هیچ کاری به من نمی‌دهند در حالی که من چشمانم محدود شده است اما بدنم که محدود نیست.

او می‌افزاید: در حال حاضر که نابینای کامل شده‌ام مستند کوتاهی به نام «رنگین کمان نیمه شب» برای جشنواره پروین اعتصامی ساختم که در جشنواره بین‌المللی به عنوان اولین کارگردان نابینا در ایران دیپلم افتخار را کسب کردم. در سایر کشورها زمانی که چنین اتفاقی می‌افتد سر و صدای زیادی می‌کند و پوشش خبری می‌دهند، در حالی که در کشور ما چنین کارهایی را نکردند.

چشمانم را ارزان در راه رسانه ندادم که با آنها کاسبی به راه بیندازم

وی می‌گوید: من در این شرایط نیاز به توجه دارم نه ترحم، من تا به حال هیچگاه از مسؤولان تقاضای مالی نکردم و معتقدم که چشمانم را ارزان در راه رسانه ندادم که حال بخواهم با آن‌ها کاسبی به راه بیندازم، من، حمید بهمنی‌ فردی بودم که همیشه درگیر کار بود و همه مرا می‌شناسند.

این تصویربردار و مستندساز در ادامه‌ی صحبت‌هایش در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چه درخواستی از مسؤولان صدا و سیما دارید؟ خاطرنشان می‌کند: من هیچ چیزی از مسؤولان نمی‌خواهم، حاضرم سر چهارراه‌ها مثل یک کودک خردسال، گل‌فروشی کنم اما در هیچ اتاق مدیری نایستم که مرا به چشم ترحم نگاه کنند. اوایل که این اتفاق برایم افتاد خیلی به من بی‌توجهی شد، اما کم کم رسیدگی‌هایی از سوی سازمان صدا و سیما انجام شد. زمانی که جناب آقای ضرغامی از این اتفاق مطلع شدند، هزینه‌هایم را به شکل رایگان انجام می‌دهند اما همه چیز که به پول ختم نمی‌شود پس توجه چه می‌شود؟! در اینجا جا دارد که از آقای مهندس تقدس‌نژاد، معاون اداره مالی صدا و سیما تشکر ویژه‌ای داشته باشم چرا که ایشان همیشه به من لطف داشتند و مرا تنها رها نکردند. باز هم تکرار می‌کنم آقای ضرغامی به عنوان رییس صدا و سیما، بزرگِ همه‌ی ما و پدر همه‌ی بچه‌های سازمان هستند اما چرا برای دیدن ایشان باید مدت‌ها دنبالش بگردیم و در نهایت موفق نشویم که وی را ملاقات کنیم؟!

چرا نباید در منزل من یک پرستار باشد

وی ادامه می‌دهد: تاکنون هیچ یک از مدیران صدا و سیما به ملاقات من نیامدند. علاوه بر خودم همسرم هم که عضو انجمن خبرنگاران و گزارشگران سابق شبکه العالم بود، طی یک حادثه‌ی کاری از ناحیه صورت، سینه و دستهایش دچار سوختگی صد در صد شد و در واقع بعد از آن اتفاق، خدا دوباره او را به من داد؛ در حال حاضر هم از ناحیه‌ی تنفس مشکل دارد و گاهی در خانه ناگهان بیهوش می‌شود و از حال می‌رود و من نابینا باید مثل بچه‌ها چهار چنگولی بگردم و با دیوار و وسایل برخورد کنم و زمین بخورم تا او را پیدا کنم، در اینجا سوال من این است که چرا نباید یک پرستار در خانه من باشد؟ چندین بار این تقاضا را کردم که ما با شرایط خاصی که داریم نیاز به یک پرستار داریم و ممکن است هر لحظه اتفاق ناخوشایندی برایمان بیفتد اما هیچ پاسخی نگرفتیم. جناب آقای ضرغامی بسیار دوست‌داشتنی و بزرگ ما هستند و من ارادت خاصی نسبت به ایشان دارم و معتقدم که این بی‌توجهی‌ها به زیر مجموعه سازمان برمی‌گردد.

او می‌گوید: طی این سال‌ها فقط یک بار در سال ۸۵ موفق به دیدن آقای ضرغامی شدم و ایشان خیلی هم به من و همسرم احترام گذاشتند و دستوراتی هم جهت رسیدگی بیشتر به ما داده شد، اما از آن موقع به بعد هرچه تلاش کردم که یک بار دیگر او را ببینم و به عرضشان برسانم که دستوراتی که سال ۸۵ دادند پیگیری نشده است، هنوز موفق نشدم و همه‌ی این سال‌ها در راهروها انتظار کشیدم تا ایشان را ملاقات کنم که این اتفاق نیفتاده است و باید برای دیدن ایشان ساعت‌ها در راهرو منتظر بمانم و پشت درهای بسته التماس کنم.

او ادامه می‌دهد: شخصیت حمید بهمنی این نیست که در راهروها بایستد و بی‌پاسخ بماند. من یک خبرنگار و تصویربردار بین‌المللی هستم. امیدوارم آقای ضرغامی این درددل مرا بخواند و قبول کند تا به عنوان یکی از فرزندان صداوسیما به ملاقاتش بروم. حتی حاضرم فقط پنج دقیقه به من وقت بدهند.

از دکتر لاریجانی، رییس پیشین صداوسیما ناراحتم

این مستندساز با گله‌مندی از اینکه در زمان ریاست دکتر لاریجانی در صداوسیما کمال بی‌توجهی به وی شده است، خاطرنشان می‌کند: این اتفاق در زمان ریاست آقای لاریجانی برایم در حین ماموریت افتاد اما ایشان به من خیلی کم لطفی کردند و تمام این رسیدگی‌های حال حاضر با آمدن آقای ضرغامی صورت گرفت. من از آقای لاریجانی ناراحتم چرا که وقتی تصاویر مربوط به جنگ عراق و امریکا را می‌دید گفته بود که گرفتن این تصاویر کار کیست؛ باید به تصویربردار این صحنه‌ها درود گفت و حتی گفته شده بود که از من قدردانی شود اما نه تنها قدردانی نشد بلکه با اتفاقی که برایم افتاد بی‌توجهی و بی‌احترامی هم به من شد. مگر منِ تصویربردار از یک هنرمند و ورزشکار چه چیزی کم دارم؟

حمید بهمنی در پایان گفت‌وگو با بیان اینکه حال روحی‌اش خوب است اما تحت نظر پزشک است، می‌گوید: اخیرا به خاطر تاول‌های شیمیایی روی صورتم بیمارستان بودم و تمام ابروها و مژه‌هایم ریخته است، از لحاظ روحی خدا را شکر می‌کنم، حتی همان روزی که نابینا شدم ناراحت نشدم ولی به هرحال شغل من با چشمانم بود اما تا زمانی که زنده هستم و نفس می‌کشم توان کار کردن دارم و تسلیم نمی‌شوم و با وجود شرایط سختی که دارم معتقدم که روزیِ من و همسرم به دست بی بی دو عالم، خانم فاطمه زهرا (س) است وگرنه مگر می‌شود با حقوق چهار صدهزارتومانی زندگی کرد؟

***

حمید بهمنی متولد هفتم آبان سال ۱۳۴۲ درشهرآمل، دارای تحصیلات آکادمیک در انجمن سینمای فارابی ایران و انجمن سینمای جوان است. او از سال ۱۳۶۸ وارد صداوسیما شد و یازدهم فروردین ۱۳۸۲ در جنوب عراق، شهر بصره هنگام فیلمبرداری از اشغال عراق توسط آمریکا به وسیله موج انفجار و تشعشعات رادیوا کتیو و بمب اورانیوم ضعیف شده از ناحیه هر دو چشم نابینا و از ناحیه ریه شیمیایی می‌شود و اکنون هم که چشمانش را از دست داده است.

بهمنی تله‌فیلمی را با عنوان «رویای پاییزی» با موضوع سالمندان در دست ساخت دارد که در حال مونتاژ است.

بهمنی قبل از جانبازی تهیه‌کنندگی برنامه‌های ورزشی و تصویربرداری از پخش زنده فوتبال، والیبال، ورزش‌های رزمی، مسابقات قایقرانی قهرمانی آسیا، اتومبیل رانی، موتورسواری، چتربازی، تکواندو و مسابقات بین المللی جهانی و المپیکی را عهده‌دار بود.

تهیه گزارشات خبری از اشغال عراق توسط آمریکا، تهیه گزارشات خبری از جنگ بوسنی، هرزگوین و صربستان، کارگردانی سریال یادگار زخم پخش از شبکه یک و شبکه جهانی جام جم، کارگردانی انواع تیتراژهای ورزشی، کارگردانی تیتراژ لیگ برتر، کارگردانی مستند زندگی ارامنه ایران، ساخت مستند میراث فرهنگی و آثارهای باستانی و محیط زیست پخش از شبکه جهانی جام جم، ساخت کلیپ در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله، ساخت کلیپ تصویری بوی عطرگل یاس پخش ازشبکه سه سیما، ساخت مستند صنعت فرش، ساخت مستند زنگ زدگی و خوردگی در آلیاژ نفت هواپیمایی صنعت و نیروگاه‌ها (به عنوان دومین کشور در دنیا در ساخت این فیلم مستند) و پخش آن از شبکه چهار سیما و تصویربرداری و تهیه گزارش از حمله آمریکا به افغانستان از دیگر فعالیت‌های بهمنی قبل از جانبازی است.

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=56509

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]