5

قیمت منطقی دلار برای اقتصاد ایران چقدر است؟

  • کد خبر : 57182
  • ۲۱ دی ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۰

آینده‌‌ی بازار ارز چه خواهد شد؟ آیا قیمت‌ها باز هم روند صعودی خواهند داشت؟ چه‌قدر از این نابسامانی‌ها تقصیر فشارهای خارجی است و چه میزان سهم سوء‌مدیریت دولت است. پاسخ این سؤالات را در این گفت‌و‌گو بخوانید.  وضعیت نابسامان بازار ارز در حال حاضر به‌گونه‌ایست که با رخ دادن یک شوک کوچک همه چیز به […]

آینده‌‌ی بازار ارز چه خواهد شد؟ آیا قیمت‌ها باز هم روند صعودی خواهند داشت؟ چه‌قدر از این نابسامانی‌ها تقصیر فشارهای خارجی است و چه میزان سهم سوء‌مدیریت دولت است. پاسخ این سؤالات را در این گفت‌و‌گو بخوانید.
 وضعیت نابسامان بازار ارز در حال حاضر به‌گونه‌ایست که با رخ دادن یک شوک کوچک همه چیز به هم می‌ریزد و قیمت‌ها صعودی به‌سمت بالا حرکت می‌کنند. حال چه باید کرد؟ آیا این وضعیت ادامه دار است؟ آینده‌ی دلار در ایران به چه سمتی حرکت می‌کند؟

دکتر «حمید زمان‌زاده» دارای دکتری از دانشگاه تهران و پژوهشگر پژوهشکده‌ی پولی-بانکی بانک مرکزی در گفت‌وگویی اختصاصی با «برهان» می‌گوید: تحریم‌ها نقش گسترده‌ای در التهابات ارز دارند. نویسنده‌ی کتاب «اقتصاد ایران در تنگنای توسعه» در ادامه‌ی گفت‌و‌گو توصیه‌های هم برای برون رفت از وضع موجود به دولت می‌کند.

آقای زمان‌زاده، همان طور که می‌دانید نرخ ارز در سال‌های ۸۱ و ۸۲ توسط دولت  یکسان‌سازی شد، اما از آن موقع به بعد تا یکی دو سال پیش دلار تقریباً حول و حوش ۹۰۰ تا هزار تومان ثابت ماند؛ به گونه‌ای که حتی سال ۹۰ هیچ نوسانی در قیمت ارز اتفاق نیفتاد، اما حدود یک سال و نیم پیش قیمت دلار یک‌دفعه با التهابی چشمگیر مواجه شده و خسارت‌های گسترده‌ای را به اقتصاد ایران تحمیل کرد. اگر امکان دارد مقداری درباره‌ی فضای کنونی سخن بگویید و بفرمایید ماجرا از چه قرار است؟

اتفاقی که در سال‌های اخیر افتاد این بود که دولتمردان ما در این دوره با تزریق بیش از حد منابع ارزی باعث شدند تا تعادل اقتصاد در قیمت‌‌های نسبی مختل گردد. در سال‌های گذشته (تا سال ۱۳۹۰) نرخ واقعی ارز در اقتصاد ایران در نتیجه‌ی این سیاست‌ها، به طور مداوم کاهش یافته است. این مسئله موجب شد تا بسیاری از بخش‌های تولیدی، که در رقابت با رقبای خارجی و کالاهای وارداتی قرار دارند، دیگر سودده نباشند و سرمایه به سمتی غیر از تولید سوق پیدا کند. وقتی تولید دیگر آن سودآوری گذشته را نداشته باشد، نمی‌توان از آن انتظار داشت که سرمایه‌ها را مانند قبل جذب کند. سرمایه هم به هر سمتی که سودآوری و جذابیت بیشتری داشته باشد می‌رود. نمی‌توانیم به فعالان اقتصادی بگوییم وارد بازار ارز، طلا و سکه یا مسکن نشوید. سرمایه به دنبال سود بیشتر است. اگر این سود قابل پیگیری و کسب از طریق منطقی، قانونی و رسمی نباشد، وارد بخش دیگری می‌شود.

البته من نمی‌گویم تمام مشکلات تولید مربوط به ارز است، اما مطمئنم این مسئله یکی از چالش‌های دهه‌ی اخیر اقتصاد ایران بوده است. البته ما در کنار این چالش‌ها مشکلات ساختاری، سیاست خارجی و عدم اطمینان مردم به بازارهای دیگر را هم داریم.
به هر حال ما جزء کشورهایی هستیم که به لحاظ امنیت اقتصادی سرمایه‌گذاری در سطوح بسیار پایینی قرار داریم. با این شرایط چه انتظاری از فضای اقتصادی داریم؟ واقعاً این یک سؤال است که چرا من تولیدکننده باید سرمایه‌ام را در تولید و فعالیت رسمی اقتصاد به کار بیندازم؟ بدون شک سرمایه‌گذاران در فعالیتی که بازدهی و میزان سودآوری آن مطلوب نیست و دارای ریسک بالایی هم هست، سرمایه‌گذاری نمی‌کنند.

برخی می‌گویند یکی از دلایل نابسامانی‌های اخیر اقتصادی، به خصوص التهابات ارزی، فشارهای خارجی بوده است. آیا این مسئله را قبول دارید؟

بله، طبیعی است. فشارهای خارجی و گسترده‌ی غرب باعث کمبود منابع ارزی و منابع درآمدی شده است. این امر به طور طبیعی به افزایش نرخ ارز خواهد انجامید. به علاوه مشکل مهم‌تر تحریم بانکی و مالی است که اثرات تحریم نفتی را بسیار تشدید کرده است.

به اعتقاد اغلب کارشناسان، وضعیت اقتصادی کشور در حال حاضر متعادل نیست. تحلیل شما از وضعیت نابسامان اخیر چیست؟ آیا دولت می‌تواند وضعیت را متعادل کند؟ سهم دولت را در روزهای اخیر به چه میزان ارزیابی می‌کنید؟

نمی‌توان به وضوح گفت سهم هر کس در نابسامانی‌های اخیر چقدر است، ولی به لحاظ کمّی می‌توان ادعا کرد نقش سیاست‌های اقتصادی دولت در این میان چندان بالا نیست و سهم قابل توجهی از تبعات اقتصادی اخیر ناشی از تحولات روابط خارجی و تحریم‌های اقتصادی است. البته باید به این نکته توجه کنیم که در یک دهه‌ی اخیر، که اقتصاد ایران دارای درآمد بالای نفتی بوده، سیاست مناسبی را برای خرج کردن درآمدهای مذکور نداشته است. ما طی سال‌های اخیر پول‌های نفتی زیادی داشته‌ایم، اما آن‌ها را به درستی هزینه نکرده‌ایم. اگر به درستی درآمدهای نفتی را هزینه و مقداری را پس‌انداز می‌کردیم، امروز وضعیت خیلی بهتری داشتیم.

تحریم‌ها و فشارهای جدید غربی‌ها علیه جمهوری اسلامی باعث شده است تا درآمدهای نفتی ما کاهش یابد و در نقل و انتقال پول نیز انسداد ایجاد شود. شرایط به گونه‌ای است که دولت دیگر نمی‌تواند مثل گذشته مانور بدهد.

بنابراین شما می‌گویید یکی از دلایل اساسی نابسامانی‌های اخیر گسترده شدن دامنه‌ی تحریم‌های غربی‌هاست؟

قطعاً همین طور است. وقتی تحریم‌های نفتی مانع فروش نفت و سبب محدود شدن ورود ارز به داخل اقتصاد می‌شود و وقتی فشارهای خارجی یکی پس از دیگری جلوی نقل و انتقال ارز را می‌گیرد، طبیعی است که اقتصاد از تعادل خارج شود. این عوامل شوک‌های ارزی را ناخواسته به اقتصاد تحمیل می‌کند و تبعاتی را به همراه دارد که قسمتی از آن‌ها را در ماه‌های اخیر مشاهده کرده‌ایم و قسمتی را نیز در ماه‌های آتی مشاهده خواهیم کرد. لذا بخش اعظمی از اتفاقاتی که اخیراً در اقتصاد ایران رخ داد گریزناپذیر بود.

اما دولت می‌توانست آن را مدیریت کند، این‌طور نیست؟

اطلاعات من به عنوان یک کارشناس اقتصادی محدود است و نمی‌توانم به تنهایی درباره‌ی این مسئله‌ی بسیار مهم اظهار نظر کنم، اما بالاخره چشم‌انداز اقتصادی نشان می‌دهد که ذخایر ارزی ما محدود شده است. اگر دولت بر اساس پیش‌بینی و اطلاعات خود، فکر می‌کند تحریم‌های خارجی ادامه خواهد داشت، راهی به جز این نداشته است که بازار ارز را تا حدودی رها کند و اجازه دهد تا نرخ ارز افزایش یابد تا در نرخ‌های بالاتری بتواند بازار را کنترل کند.

یعنی شما قیمت‌های فعلی ارز را منطقی می‌دانید؟

اگر از من بپرسید، می‌گویم بله، قیمت‌های موجود منطقی هستند. قیمت ۳ هزار تومان برای دلار خوب است. شاید اگر دولت پیش از این‌ها در بازار دخالت می‌کرد، می‌توانست به صورت مقطعی قیمت دلار را حتی به زیر ۲ هزار تومان هم برساند، اما واقعیت این است که اگر ارز در شرایط کنونی چند ماه با قیمت زیر ۲ هزار تومان عرضه شود، پس از تخلیه‌ی ذخایر ارزی، اقتصاد ایران ممکن است دچار بحران بزرگ‌تری ‌شود. بنده سیاست کنونی بانک مرکزی را در خصوص اینکه اجازه داده است نرخ ارز افزایش پیدا کند، گریزناپذیری می‌دانم. بنابراین نمی‌شود به سیاست مذکور دولت چندان خُرده گرفت. البته در بحث چندنرخی کردن ارز، بنده معتقدم دولت می‌توانست بهتر از این عمل کند.

برخی وضعیت کنونی کشور را حاصل اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها می‌دانند. به نظر شما، آیا این مسئله هم در وضعیت موجود مؤثر بوده است؟

من با این نظر مخالفم. اجرای قانون هدفمندی تأثیر چندانی بر نوسانات و التهابات ارزی نداشته و ندارد، اگرچه بی‌تأثیر هم نبوده است. ایراد مهمی که بنده به سیاست هدفمندی می‌گیرم این است که رقم یارانه‌ی نقدی، یک مقدار نسبت به درآمدهای حاصل از افزایش قیمت‌ بنزین، برق و… خوش‌بینانه بود. همین ارقام باعث شد تا ما شاهد کسری درآمد در طرح هدفمندی باشیم؛ یعنی درآمدهای حاصل از طرح هدفمندی کمتر از مخارج حاصل از آن شد و پیامدهای این کسری در اقتصاد کشور بروز و ظهور پیدا خواهد کرد.

سیاست‌های پولی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ برخی‌ می‌گویند سیاست‌های نامناسب دولت بحران ارزی را تشدید کرده است.

من رشد نقدینگی را طی سال‌های اخیر، برای اقتصاد ایران مناسب می‌دانم. بر خلاف خیلی از دوستانی که نقدینگی را عامل التهابات ارزی می‌دانند، بنده مخالف این نظر هستم. اگر آمارها را نگاه کنید، ما از سال ۸۸ چندان سیاست پولی انبساطی، با توجه به شرایط اقتصادی ایران، نداشته‌ایم. سیاست پولی ما کاملاً محافظه‌کارانه بود. این را آمار می‌گوید. بنابراین این سیاست پولی، که به نقدینگی ۲۰ تا ۲۵ درصدی منتج شد، فکر می‌کنم در شرایط اقتصادی ایران، سیاست مناسبی بود.

نرخ رشد نقدینگی در سه چهار سال اخیر، در محدوده‌ی ۲۰ تا ۲۵ درصد، در نوسان بوده است که این موضوع با شرایط اقتصادی ایران، با توجه به سابقه‌ی تاریخی ما، تطابق دارد. لذا سیاست پولی بانک مرکزی را کاملاً منطقی می‌دانم. جالب اینکه اگر آمارها را نگاه کنید، متوجه می‌شوید که رشد پایه‌ی پولی ما در سال‌های ۸۹ و ۹۰ به زیر ۱۵ درصد هم رسیده است. در هر حال، به جرئت می‌گویم اگر تحریم‌های خارجی با این شدت رخ نمی‌داد، مطمئناً بحران ارزی هم اتفاق نمی‌افتاد، نه نرخ تورم این سیر صعودی را طی می‌کرد و نه التهابات ارزی به این شدت اقتصاد ایران را با التهاب و نابسامانی مواجه می‌کرد.

با تشکر از فرصتی که در اختیار «برهان» قرار دادید.

 گروه اقتصادی برهان؛ وضعیت نابسامان بازار ارز در حال حاضر به‌گونه‌ایست که با رخ دادن یک شوک کوچک همه چیز به هم می‌ریزد و قیمت‌ها صعودی به‌سمت بالا حرکت می‌کنند. حال چه باید کرد؟ آیا این وضعیت ادامه دار است؟ آینده‌ی دلار در ایران به چه سمتی حرکت می‌کند؟

دکتر «حمید زمان‌زاده» دارای دکتری از دانشگاه تهران و پژوهشگر پژوهشکده‌ی پولی-بانکی بانک مرکزی در گفت‌وگویی اختصاصی با «برهان» می‌گوید: تحریم‌ها نقش گسترده‌ای در التهابات ارز دارند. نویسنده‌ی کتاب «اقتصاد ایران در تنگنای توسعه» در ادامه‌ی گفت‌و‌گو توصیه‌های هم برای برون رفت از وضع موجود به دولت می‌کند.

آقای زمان‌زاده، همان طور که می‌دانید نرخ ارز در سال‌های ۸۱ و ۸۲ توسط دولت  یکسان‌سازی شد، اما از آن موقع به بعد تا یکی دو سال پیش دلار تقریباً حول و حوش ۹۰۰ تا هزار تومان ثابت ماند؛ به گونه‌ای که حتی سال ۹۰ هیچ نوسانی در قیمت ارز اتفاق نیفتاد، اما حدود یک سال و نیم پیش قیمت دلار یک‌دفعه با التهابی چشمگیر مواجه شده و خسارت‌های گسترده‌ای را به اقتصاد ایران تحمیل کرد. اگر امکان دارد مقداری درباره‌ی فضای کنونی سخن بگویید و بفرمایید ماجرا از چه قرار است؟

اتفاقی که در سال‌های اخیر افتاد این بود که دولتمردان ما در این دوره با تزریق بیش از حد منابع ارزی باعث شدند تا تعادل اقتصاد در قیمت‌‌های نسبی مختل گردد. در سال‌های گذشته (تا سال ۱۳۹۰) نرخ واقعی ارز در اقتصاد ایران در نتیجه‌ی این سیاست‌ها، به طور مداوم کاهش یافته است. این مسئله موجب شد تا بسیاری از بخش‌های تولیدی، که در رقابت با رقبای خارجی و کالاهای وارداتی قرار دارند، دیگر سودده نباشند و سرمایه به سمتی غیر از تولید سوق پیدا کند. وقتی تولید دیگر آن سودآوری گذشته را نداشته باشد، نمی‌توان از آن انتظار داشت که سرمایه‌ها را مانند قبل جذب کند. سرمایه هم به هر سمتی که سودآوری و جذابیت بیشتری داشته باشد می‌رود. نمی‌توانیم به فعالان اقتصادی بگوییم وارد بازار ارز، طلا و سکه یا مسکن نشوید. سرمایه به دنبال سود بیشتر است. اگر این سود قابل پیگیری و کسب از طریق منطقی، قانونی و رسمی نباشد، وارد بخش دیگری می‌شود.

البته من نمی‌گویم تمام مشکلات تولید مربوط به ارز است، اما مطمئنم این مسئله یکی از چالش‌های دهه‌ی اخیر اقتصاد ایران بوده است. البته ما در کنار این چالش‌ها مشکلات ساختاری، سیاست خارجی و عدم اطمینان مردم به بازارهای دیگر را هم داریم.
به هر حال ما جزء کشورهایی هستیم که به لحاظ امنیت اقتصادی سرمایه‌گذاری در سطوح بسیار پایینی قرار داریم. با این شرایط چه انتظاری از فضای اقتصادی داریم؟ واقعاً این یک سؤال است که چرا من تولیدکننده باید سرمایه‌ام را در تولید و فعالیت رسمی اقتصاد به کار بیندازم؟ بدون شک سرمایه‌گذاران در فعالیتی که بازدهی و میزان سودآوری آن مطلوب نیست و دارای ریسک بالایی هم هست، سرمایه‌گذاری نمی‌کنند.

برخی می‌گویند یکی از دلایل نابسامانی‌های اخیر اقتصادی، به خصوص التهابات ارزی، فشارهای خارجی بوده است. آیا این مسئله را قبول دارید؟

بله، طبیعی است. فشارهای خارجی و گسترده‌ی غرب باعث کمبود منابع ارزی و منابع درآمدی شده است. این امر به طور طبیعی به افزایش نرخ ارز خواهد انجامید. به علاوه مشکل مهم‌تر تحریم بانکی و مالی است که اثرات تحریم نفتی را بسیار تشدید کرده است.

به اعتقاد اغلب کارشناسان، وضعیت اقتصادی کشور در حال حاضر متعادل نیست. تحلیل شما از وضعیت نابسامان اخیر چیست؟ آیا دولت می‌تواند وضعیت را متعادل کند؟ سهم دولت را در روزهای اخیر به چه میزان ارزیابی می‌کنید؟

نمی‌توان به وضوح گفت سهم هر کس در نابسامانی‌های اخیر چقدر است، ولی به لحاظ کمّی می‌توان ادعا کرد نقش سیاست‌های اقتصادی دولت در این میان چندان بالا نیست و سهم قابل توجهی از تبعات اقتصادی اخیر ناشی از تحولات روابط خارجی و تحریم‌های اقتصادی است. البته باید به این نکته توجه کنیم که در یک دهه‌ی اخیر، که اقتصاد ایران دارای درآمد بالای نفتی بوده، سیاست مناسبی را برای خرج کردن درآمدهای مذکور نداشته است. ما طی سال‌های اخیر پول‌های نفتی زیادی داشته‌ایم، اما آن‌ها را به درستی هزینه نکرده‌ایم. اگر به درستی درآمدهای نفتی را هزینه و مقداری را پس‌انداز می‌کردیم، امروز وضعیت خیلی بهتری داشتیم.

تحریم‌ها و فشارهای جدید غربی‌ها علیه جمهوری اسلامی باعث شده است تا درآمدهای نفتی ما کاهش یابد و در نقل و انتقال پول نیز انسداد ایجاد شود. شرایط به گونه‌ای است که دولت دیگر نمی‌تواند مثل گذشته مانور بدهد.

بنابراین شما می‌گویید یکی از دلایل اساسی نابسامانی‌های اخیر گسترده شدن دامنه‌ی تحریم‌های غربی‌هاست؟

قطعاً همین طور است. وقتی تحریم‌های نفتی مانع فروش نفت و سبب محدود شدن ورود ارز به داخل اقتصاد می‌شود و وقتی فشارهای خارجی یکی پس از دیگری جلوی نقل و انتقال ارز را می‌گیرد، طبیعی است که اقتصاد از تعادل خارج شود. این عوامل شوک‌های ارزی را ناخواسته به اقتصاد تحمیل می‌کند و تبعاتی را به همراه دارد که قسمتی از آن‌ها را در ماه‌های اخیر مشاهده کرده‌ایم و قسمتی را نیز در ماه‌های آتی مشاهده خواهیم کرد. لذا بخش اعظمی از اتفاقاتی که اخیراً در اقتصاد ایران رخ داد گریزناپذیر بود.

اما دولت می‌توانست آن را مدیریت کند، این‌طور نیست؟

اطلاعات من به عنوان یک کارشناس اقتصادی محدود است و نمی‌توانم به تنهایی درباره‌ی این مسئله‌ی بسیار مهم اظهار نظر کنم، اما بالاخره چشم‌انداز اقتصادی نشان می‌دهد که ذخایر ارزی ما محدود شده است. اگر دولت بر اساس پیش‌بینی و اطلاعات خود، فکر می‌کند تحریم‌های خارجی ادامه خواهد داشت، راهی به جز این نداشته است که بازار ارز را تا حدودی رها کند و اجازه دهد تا نرخ ارز افزایش یابد تا در نرخ‌های بالاتری بتواند بازار را کنترل کند.

یعنی شما قیمت‌های فعلی ارز را منطقی می‌دانید؟

اگر از من بپرسید، می‌گویم بله، قیمت‌های موجود منطقی هستند. قیمت ۳ هزار تومان برای دلار خوب است. شاید اگر دولت پیش از این‌ها در بازار دخالت می‌کرد، می‌توانست به صورت مقطعی قیمت دلار را حتی به زیر ۲ هزار تومان هم برساند، اما واقعیت این است که اگر ارز در شرایط کنونی چند ماه با قیمت زیر ۲ هزار تومان عرضه شود، پس از تخلیه‌ی ذخایر ارزی، اقتصاد ایران ممکن است دچار بحران بزرگ‌تری ‌شود. بنده سیاست کنونی بانک مرکزی را در خصوص اینکه اجازه داده است نرخ ارز افزایش پیدا کند، گریزناپذیری می‌دانم. بنابراین نمی‌شود به سیاست مذکور دولت چندان خُرده گرفت. البته در بحث چندنرخی کردن ارز، بنده معتقدم دولت می‌توانست بهتر از این عمل کند.

برخی وضعیت کنونی کشور را حاصل اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها می‌دانند. به نظر شما، آیا این مسئله هم در وضعیت موجود مؤثر بوده است؟

من با این نظر مخالفم. اجرای قانون هدفمندی تأثیر چندانی بر نوسانات و التهابات ارزی نداشته و ندارد، اگرچه بی‌تأثیر هم نبوده است. ایراد مهمی که بنده به سیاست هدفمندی می‌گیرم این است که رقم یارانه‌ی نقدی، یک مقدار نسبت به درآمدهای حاصل از افزایش قیمت‌ بنزین، برق و… خوش‌بینانه بود. همین ارقام باعث شد تا ما شاهد کسری درآمد در طرح هدفمندی باشیم؛ یعنی درآمدهای حاصل از طرح هدفمندی کمتر از مخارج حاصل از آن شد و پیامدهای این کسری در اقتصاد کشور بروز و ظهور پیدا خواهد کرد.

سیاست‌های پولی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ برخی‌ می‌گویند سیاست‌های نامناسب دولت بحران ارزی را تشدید کرده است.

من رشد نقدینگی را طی سال‌های اخیر، برای اقتصاد ایران مناسب می‌دانم. بر خلاف خیلی از دوستانی که نقدینگی را عامل التهابات ارزی می‌دانند، بنده مخالف این نظر هستم. اگر آمارها را نگاه کنید، ما از سال ۸۸ چندان سیاست پولی انبساطی، با توجه به شرایط اقتصادی ایران، نداشته‌ایم. سیاست پولی ما کاملاً محافظه‌کارانه بود. این را آمار می‌گوید. بنابراین این سیاست پولی، که به نقدینگی ۲۰ تا ۲۵ درصدی منتج شد، فکر می‌کنم در شرایط اقتصادی ایران، سیاست مناسبی بود.

نرخ رشد نقدینگی در سه چهار سال اخیر، در محدوده‌ی ۲۰ تا ۲۵ درصد، در نوسان بوده است که این موضوع با شرایط اقتصادی ایران، با توجه به سابقه‌ی تاریخی ما، تطابق دارد. لذا سیاست پولی بانک مرکزی را کاملاً منطقی می‌دانم. جالب اینکه اگر آمارها را نگاه کنید، متوجه می‌شوید که رشد پایه‌ی پولی ما در سال‌های ۸۹ و ۹۰ به زیر ۱۵ درصد هم رسیده است. در هر حال، به جرئت می‌گویم اگر تحریم‌های خارجی با این شدت رخ نمی‌داد، مطمئناً بحران ارزی هم اتفاق نمی‌افتاد، نه نرخ تورم این سیر صعودی را طی می‌کرد و نه التهابات ارزی به این شدت اقتصاد ایران را با التهاب و نابسامانی مواجه می‌کرد.

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=57182

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]