وب به خاطر دارم سالها پیش، دوستی از یکی از خوانندگان مشهور پرسید که آیا آهنگ های خوانندگان لس آنجلس نشین را گوش می دهد یا نه؟ پاسخ داد که “خیر، البته نه به خاطر تقید دینی و حرام بودن، بلکه یکبار شنیدن یک آهنگ کافیست تا ناخودآگاه در آهنگی که می سازی اثر کند!” این همان بلایی است که بر سر موزه دفاع مقدس تهران آمده است!
موزه یهود در برلین آلمان(کشور هیتلر) اثری است که توسط دانیل لیبسکیند یهودی، بر اساس تاریخ یهود ساخته شده، و این بنای بدیع، آنقدر در میان معماران کشورمان معروف است که کمتر پیدا می شود تصاویر این بنا را ندیده باشند؛ و در چنین شرایطی، طراح موزه دفاع مقدس نیز بنای خود را در حال و هوای موزه یهود برلین طراحی کرده است. حالا وقتی به موزه دفاع مقدس سر می زنی، کانّه به موزه یهود قدم گذاشته ای!
آقای دانیل لیبسکیند، طراح موزه یهود در برلین و موزه جنگ در منچستر
طراح باغ موزه دفاع مقدس تهران، خانم ژیلا نوروزی (مهندس معمار) است که در سال ١٣٨۶ در دفاع از طرح خود که به سیاق معماری دانیل لیبسکیند، عجیب تکیه دارد، از موزه جنگ و موزه یهود لیبسکیند یاد کرد و حضار تالار بتهون خانه هنرمندان با این پرسش جدی مواجه شدند که اصلا موزه یهود چه ربطی به دفاع مقدس دارد؟!
آیا اساسا رابطه ای میان شهدای ما و کشتگان قوم یهود وجود دارد؟ آیا برای روایت آنچه در دفاع از وطن، بر شهدای ما گذشته است، معماری مناسبی وجود ندارد و به ناچار باید سراغ قالب معماری یهود برویم؟ آیا اساسا معمار موزه دفاع مقدس، درک درستی از دفاع مقدس و تمایز آن با سایر جنگ ها دارد؟ با چه معیارهایی طرح این معمار در مسابقه برنده شده است؟
خانم ژیلا نوروزی(مهندس معمار و طراح موزه دفاع مقدس)
موزه دفاع مقدس تهران-طراح: خانم مهندس ژیلا نوروزی
موزه دفاع مقدس تهران-طراح: خانم مهندس ژیلا نوروزی
موزه یهود برلین- اثر دانیل لیبسکیند
نحوه شکل گیری طرح
در آذرماه ۱۳۸۳ مطالعات اولیه موزه دفاع مقدس آغاز شد و برنامه پروژه طی جلسات متعدد مدیریت شهری، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و ستاد کل نیروهای مسلح در فروردین ۸۴ به تایید رسید و با نظر شورای اسلامی شهر تهران، طرح و اجرا مشخص گردید .
پس از آن، طراحی موزه دفاع مقدس به مسابقه گذاشته شد و ۲۵۰ گروه در مسابقه شرکت کردند که از آن میان ۴۲ اثر به دبیرخانه تحویل و جوایز برگزیدگان درتاریخ ۲۳/۸/۸۴ طی مراسم ویژه ای با حضور شهردار تهران، ریاست شورای اسلامی شهر تهران و ریاست بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس اهدا شد.
موزه دفاع مقدس تهران-طراح: خانم مهندس ژیلا نوروزی
از اشکالات عمده ای که در خصوص گرایش این طرح به موزه یهود وارد است، نخست این است که طرح موزه یهود، تاریخ یهود را در لفافه ای مظلوم نمایانه با القای غیر مستقیم عنوان می کند، و مخاطبی که پا به آنجا می گذارد، روایت صهیونیستی هالوکاست را ناخودآگاهانه می پذیرد. پس (همانند همه آثار معماری که همه چیز در خدمت بیان پیام اثر است)، انتخاب سبک اثر، فرم و مصالح آن نیز در خدمت تبیین این روایت است، و برای ما نمی تواند الگو باشد.
موزه یهود در برلین- اثر دانیل لیبسکیند
لیبسکیند در کتاب خود( The Space of Encounter ) می گوید یکی از سه ایده اولیه برای موزه یهودش، این است که مخاطب باید به صورت روحی و فیزیکی معنای هالوکاست را درک کند و هالوکاست جزو حافظه تاریخی خودآگاه شهر برلین است. دیگر اینکه تاریخ برلین را بدون روشنفکران و اقتصاددانان یهودی آن نمی توان شناخت. و دیگر آنکه در معماری خود از یک فضای تهی (به شکل ووید void) بهره می گیرد که نشانگر شهر برلینِ تهی شده از جحود است.
موزه دفاع مقدس تهران/ ضلع شرقی بنا، که در طره(کنسول) آن با خطوط شکسته و تیزگوشه بر خشونت جنگ تاکید شده است.
موزه یهود در برلین/ استفاده از مصالح فلزی براق و گوشه های تیز و خشن در تاکید بر خشونت روا شده بر قوم یهود
اگر موزه هاى جنگى که در جهان برپا شده معیار باشد؛ همگی برای مذمت جنگ برپا هستند و اگر موزه یهود لیبسکیند ملاک است که او هم از فرم خشن و خطوط نمای نامنظم و گوشه های شکسته و ملتهب با شکافهایی همچون زخم بر پیکره ساختمان موزه اش بهره می برد تا راوی زخم هایی جعلی باشد که مثلا در طول تاریخ بر پیکره قوم یهود روا شده؛ لذا آنها وجه خشن جنگ را می بینند و این تجربه بشر به کار ما نمی آید؛ چرا که جنگ ما اگر چه تلخ، اما با همه جنگهای یکصد ساله اخیر متفاوت است؛ و در پسِ پرده مذمت جنگ تحمیلی، نباید برکات آن در پرورش انسانهای حسینی اش را به غفلت سپرد.
بنابراین طراحی معماری موزه ها برای دفاع مقدس نیز هیچ ارتباطی با موزه های جنگ دنیا نمی یابد و تنها در سطوح خشن و نمایش ادوات جنگی خلاصه نمی شود. اگر معماری ما این موضوع یعنی، تمایز جنگ های باطل با دفاع مقدس را درک می کرد، برای خلق یک معماری که روایت گر دفاع مقدس باشد و نه جنگ، دست به طرحی شایسته برای معرفی انسان نوظهورِ پس از انقلاب اسلامی در عرصه دفاع مقدس می زد که در سایه آن، معماری مد نظر انقلاب اسلامی نیز شکل می گرفت.
موزه دفاع مقدس تهران/ مسیر ورود به ساختمان موزه
اما آیا اکنون موزه دفاع مقدس ما به موزه جنگ تبدیل نشده است؟ چه اینکه معماری آن راوی دفاع مقدس نیست.(اگرچه موضوعاتی که در موزه به نمایش درآمده، اعم از تصاویر و فیلم ها، گویای دفاع مقدس هم می باشد؛ اما مساله اصلی خود معماری موزه است که ظرفیت مناسب را برای القاء پیام دفاع مقدس ندارد) در چنین شرایطی حتی به لیبسکیند هم که می نگریم؛ می بینیم که به تاریخ یهود خوب اشراف دارد و با ایجاد سه محورِ مرگ، تبعید و تداوم در پلان و برنامه فیزیکی موزه اش؛ به خوبی وفاداری خود را به یهود ابراز و تلاش می کند تا با امکانات معماری و استفاده درست از مصالح، سیاست مظلوم نمایی قوم یهود را در روایت آوارگی و گمگشتگی تبیین کند.
ما چرا معماری ویژه خودمان را برای روایت فتوحات مان در تاریخ اسلام و دفاع مقدس و بیان اعتقاداتمان خلق نمی کنیم؟ فراموش نشود که اگر در رویکردی مقلدانه به سراغ معماری غرب و خصوصا یهود برویم، لاجرم روایت آنها را بازگو کرده ایم. یعنی آنکه تقلید از معماری موزه یهود، مساوی است با بازگویی ناخوداگاه روایت یهود از هالوکاست در تهران!
از آنجا که طرح موزه دفاع مقدس، بیشترین قرابت را با موزه یهود، در ورق های نقره فام و براق خود می یابد؛ منتقدان این اثر، چنین به اعتراض نظر دادند که “سطوح براق و چشمنواز آن بی ارتباط با ارزشهای دفاع مقدس است و شاید بعدها با تغییراتی جزیی بتواند به عنوان یک باشگاه یا یک هتل مجلل استفاده شود!” اگر چه چنین نقدی از منتقدان هم، با نگاه غربی است و با زاویه نگاه ما تفاوت دارد.
نمایی نزدیک از کنار ورودی اصلی در غرب ساختمان موزه دفاع مقدس تهران/ ورقهای براق فلزی با خطوط مورب در نماسازی مشخص است
ورودی اصلی در غرب ساختمان موزه دفاع مقدس تهران/ ورقهای براق فلزی با خطوط مورب در نماسازی مشخص است
هنگامی که هیچ اِلِمان، نماد، سمبل، نشانه و تزئیناتی در معماری بیرونی موزه ما یافت نمی شود که نشانی از اسلامیت و ایرانیت داشته باشد(با عدم بهره گیری از الگوهای معماری اسلامی ایرانی) ناگزیر باید آنقدر در اطراف بنا پرچم ایران را به اهتزاز درآورد تا با برلین اشتباه نشود!
برج پرچمِ موزه دفاع مقدس در کنار طاق نصرت ۸ شهید گمنام/ سومین برج پرچم بلند دنیا
برج پرچم موزه دفاع مقدس/ سومین برج پرچم بلند دنیا
استمرار چنین اشتباهی در بکارگیری مبالغه آمیز اعداد است. ٨ پرچم، ٨نخل، ٨ چراغ، ٨ شهیدگمنام! و در جایی ٧٢ ستون(طبق گفته طراح). مساله این است که چگونه می توان اطمینان داشت که مخاطب، این عناصر طراحی شده را می شمرَد؟ لازمه چنین طراحی کردنی، آن است که همواره طراح با مخاطب همراه باشد و به طرح منگنه شود تا مدام این اعداد را گوشزد کند. حال آن که معماری باید خود گویای معنا باشد و این عناصر زبانِ گویای معمار.
مقبره هشت شهید گمنام به عدد هشت سال دفاع مقدس در ورودی بنای موزه
درخصوص محیط اطراف(محوطه سازی) و ارتباط آن با ساختمان موزه نیز باید گفت که این ارتباط بسیار ضعیف است و صرفا از حیث گرافیکی، خطوط کلی ساختمان و محوطه، هردو با خشونت ترسیم شده و بدین ترتیب به هم مرتبط است، و گرنه در عملکرد کاملا بی ارتباط است. بعلاوه آن که استفاده مفرط از شمشاد، هرس کردن درختان و استفاده از محورهای خشن و خطوط متقاطع تیز گوشه در باغ سازی، از مولفه های باغ سازی فرانسوی است و برای ما که صاحب سبک باغ سازی و کوشک های ایرانی هستیم، این امر، تمنای خودداشته از بیگانه است. چه این که شیوه باغ سازی ایرانی یعنی روایت رابطه انسان با طبیعت از نگاه اسلام(بهشت در قرآن)، و نه غرب!
محوطه سازی موزه دفاع مقدس با خطوط گرافیکی خشن و محورهای شکسته و همچنین هرس گیاهان
موزه دفاع مقدس/ محوطه سازی ضلع شرقی بنا
مفهوم موزه از الهه میوز، در اساطیر یونان اخذ شده است
شاید در ابتدا باید از این پرسش آغاز کرد که مفهوم “موزه” فی نفسه چیست و در کجا ریشه دارد؟ وقتی لغت موزه (که همان مفهوم Museum در زبان انگلیسی است) را در فرهنگ لاتین ریشه یابی می کنیم، در می یابیم که ریشه در کلمه Mousa دارد و آن هم ریشه در کلمه Muse که نام الهه ای در اساطیر یونان است. الهه میوز، دختران زئوس هستند که چون به مردی عشق ورزند؛ وی آرامش یافته و از هر تشویشی دور می شود، لذا منبع الهام هنرمند غربی است و …. و تاثیر ناخودآگاه موسیقی(Music) بر انسان نیز با این الهه های اساطیری تفسیر می شود.
در چنین شرایطی آیا لازم نیست که اندکی در مفاهیم تدبر کنیم و سپس آگاهانه انتخاب کنیم که؛ ما نیز که نسبتی متفاوت با الهه های یونانی داریم و با ذکر لا اله الا الله همه الهه ها را نفی کرده ایم، می توانیم مفهوم موزه را بربتابیم یا خیر؟ و یا آنکه به جای مفهوم موزه، از مفهومی دیگر برای فضای نمایش آنچه بر اسطوره های حقیقی دفاع مقدس گذشته است، استفاده کرد؟
موزه دفاع مقدس/ ضلع شرقی بنا و محوطه سازی
با وجود همه انتقادات، یکی از نقاط قوتی که در برنامه معماری بنا دیده می شود، این است که مخاطب را پس از بازدید از فضاهای داخلی موزه، در گام نهایی به یک مسجد در ضلع شمالی می رساند. این همان “مسجد جامع خرمشهر” است که نماد مقاومت ایران است و از آنجا که عینا بازسازی شده، از معماری اسلامی ایرانی بهرمند است و دیگر از پست مدرنیسم خبری نیست، اما بی گمان مخاطب را در کنار موزه، به مقایسه معماری ناب ایرانی مساجد گذشته با معماری غرب آلود معاصر(حتی موزه دفاع مقدس) می کشاند که هیچ اثری از الگوی معماری اسلامی ایرانی بر چهره ندارد و دیگر از آن کاشی های الوان و اسلیمی های تافته خبری نیست!
موزه دفاع مقدس، در ضلع شمالی به مناره های مسجدی ختم می شود که بازسازی مسجد جامع خرمشهر است
از ضلع شرقی که به ساختمان موزه می نگری، ساختمان موزه را در حالتی خفته می یابی که از شمال به مناره های مسجد خرمشهر و از جنوب به مناره های مصلی در گردش سیال چشم ختم می شود، و ما را به جستجوی معماری ناب اسلامی و ایرانی فرا می خواند؛ که البته چون در روبرویمان با یک ساختمان غرب آلود مواجهیم، سرخورده می شویم و معترض.
موزه دفاع مقدس که از جنوب با دید به مناره های مصلی ختم می شود
انقلاب اسلامی، انقلابی است که، تنها غایت خود را در ساقط کردن حکومت ظلم نمی جست بلکه انقلابی در همه شئون زندگی انسان است که البته هنوز تمام نشده(و تا ظهور حضرتش ادامه خواهد یافت)، انقلاب اسلامی منشور تجدید عهد هنر است و بر این اساس، تعدادی از هنرها خود را در آئینه آن باز یافته اند. از آن میان، هنر موسیقی انقلابی، از همان روزهای نخست پیروزی، با نغمه های حماسی پیروزی انقلاب، عهد خود را به جای آورد و شان انقلابی خود را یافت.
کلام آخر
دیگر هنرها نیز کم و بیش؛ اما سینمای مد نظر انقلاب اسلامی با گذر از گردنه انقلاب، و در روزهای سخت جنگ تحمیلی، هنگامی توانست به وادی انقلاب و ساحت انسانیت بال گشاید که درک کرد میان همه جنگ های یکصد ساله اخیر با این جنگ هشت ساله، تفاوت از سریر تا سریاست. لذا بزرگانی چون شهید سید مرتضای آوینی، به راحله عشق پای گشودند تا چشم سیاه سینما را، آنقدر که ظرفیت دارد، به دریچه حکمت بگشایند و از این رو با سلسله مستندهای روایت فتح، راوی هنر سینمای مد نظر انقلاب اسلامی باشند و در اندک زمانی شاگردانش با ساخت فیلم های سینمایی مهاجر و دیدبان، سینمای انقلاب اسلامی را به پرده ظهور کشاندند. حتی اگر یکی از فیلم های کانی مانگا، پایگاه جهنمی و … را دیده باشی تفاوت میان جنگ و دفاع مقدس را در می یابی، یعنی آنکه سینمای انقلاب اسلامی در تعریف تمایز میان جنگ و دفاع مقدس شکل گرفت.
اما هنر معماری که از قضا دیر شکل می گیرد اما دیرپاترین هنر می تواند باشد، همه را سخت به انتظار رخ نمایی معماری مد نظر انقلاب اسلامی نشانده و اکنون پس از سی و چند سال هنوز دست انتظار به زیر چانه مانده؛ و شاید اگر هنر معماری، همانند سینما، راه بازیابی خود را در آئینه تفاوت جنگ و دفاع مقدس می دید، امروز شاهد ظهور معماری خاص انقلاب اسلامی نیز می بودیم و فرصت ها بیش از این از دست نمی رفت.
فرصت های زیادی از دست رفته، چه اینکه موزه های دفاع مقدس که در شهرهای بزرگ کشور از جمله باغ موزه دفاع مقدس تهران، شکل گرفته، نتوانسته اند روایت گر دفاع مقدس باشند و همانند فیلمهای کانی مانگا و پایگاه جهنمی، صرفا روایت گر جنگ است و خب می دانید که جنگ مذموم است و آنچه ممدوح است جهاد در راه خداست و آنچه لباس عزت به تن اهل تقوا می کند همین دفاع مقدس است که مردان خدا را برگزید تا سجاده بر آتش بگسترند.
حالا در گذر فقر سواد و ذوق و قریحه بعضی معماران، در کوچه پس کوچه های بی تدبیری برخی مسئولان، در باغ غفلت عده ای از مردمان، زمان چون باد هویت ما را با خود برده است، می برد، خواهد برد! زمان عجیب به دستور زبان پایبند است!
مشرق