لیسانس گرافیک دارد. شش سالی است که پا به دنیای بازیگری گذاشته و نخستین بار کارش را با حضور در «یک شهر، یک مرد»حسن هدایت تجربه کرد. بعد از آن تعداد تلهفیلمهایش زیاد شد و با کارگردانهایی همچون علیرضا امینی، فرزاد موتمن، مسعود آبپرور، فریدون فرهودی، رهبر قنبری و شاهد احمدلو کار کرد.
در چند سکانس از «ورود آقایان ممنوع» هم جلوی دوربین رفت تا اینکه همبازیاش در «فال قهوه» (فرزاد موتمن)؛ یعنی شبنم قلیخانی باعث شد تا در یک فرصت استثنایی و حضور در سریال مناسبتی برا ی اولینبار به مخاطبان گسترده تلویزیون معرفی شود.
حالا خیلیها او را به نقش روح در سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» میشناسند. این روزها او پس از «مثل یک کابوس» برای دومین بار در نقش یک خانم وکیل ظاهر شده است. «زمانه» حسن فتحی بهانهای شد تا پریناز ایزدیار از این تجربه بازیگریاش بگوید.
کار شما در سریال «زمانه» به پایان رسیده؟
نه، روزهای پایانی کار را پشت سر میگذاریم و تصور میکنم تصویربرداری تا ۱۵ روز آینده ادامه داشته باشد.
ارغوان به عنوان سومین تجربه حضور شما در سریالهای تلویزیونی، ملموستر و قابل باورتر از نقشهایی در آمده که پیش از این شاهد بودیم این پخته شدن چقدر حاصل رهبری درست حسن فتحی است و تا چه میزان برآمده از کسب تجربه.
خوشبختانه طی این چند سال موقعیت همکاری با کارگردانان خوبی را داشتم که در تمام آنها تلاش کردم درس یاد بگیرم و در تجربههای بعدی به کار برم؛ اما مسلما آقای فتحی خیلی خیلی در این به قول شما پختگی تاثیر داشتند. ایشان علاوه بر اینکه کارگردان خوبی هستند، بازیگردان بسیار خوبی هستند و به این ویژگی معروفند.
پشت صحنه کار چطور بود. چقدر شرایط تعامل و همفکری وجود داشت؟
صد در صد. پیش از این که هر سکانسی جلوی دوربین برود با آقای فتحی مشورت داشتیم و ایشان در صورت نیاز تغییراتی در دیالوگ ایجاد میکرد و اگر پیشنهاد مفیدی بود استقبال میکرد. خود بازیگرها هم روی پلانها و دیالوگها و میزانسنها صحبت میکردند. این تعامل که از روز اول کار به وجود آمد همچنان ادامه دارد؛ یعنی حتی در روزهای آخر با وجود خستگی و طولانی شدن ساعت کار اینطور نبود که از سکانسی سهلانگارانه بگذریم.
رابطه شما با حمید گودرزی (بهزاد) و حسین مهری(سینا) نیز از نقاط عطف کارتان است بخصوص در پلانهای عاطفی و حسی .خودتان بیشتر با کدام یک از شخصیتهای سریال ارتباط برقرار کردید؟
با همه شخصیتها به یک اندازه، چون همه بازیگرها پارتنرهای خوبی بودند. حسین مهری که خیلی زیاد، سر صحنه خیلی وقت میگذاشتیم. خودم هم تصور میکنم حس خواهر و برادری به خوبی درآمده است. آقای گودرزی هم پارتنر خوبی هستند و خیلی هم با حوصله. به جز تمرینهایی که قبل از شروع کار میکردیم برای تک تک پلانها وقت میگذاشتیم. حتی در پلانها بسته که لزومی به حضور بازیگر مقابل نبود در صحنه میماندیم تا این پاسکاری حسی خوب در بیاید.
در قسمتهای اخیر با شناسههایی که از شخصیت ارغوان داده شده بود مخاطب انتظار داشت او در کشمکش عقل و احساس عقلانی تصمیم بگیرد اما قبول عقد موقت کمی غافگیرانه و غیر قابل باور بود.
این شخصیت فراز و نشیب زیادی دارد؛ارغوان دختری است که شدیدا عقده پدر دارد و مشکلات خانواده روی دوشش است. تا جایی از زندگی عقلانی فکر میکند اما در مقطعی خسته میشود از این عاقلانه فکر کردن و تصمیم میگیرد برای خودش باشد و احساس بر اوغلبه میکند. این چندان هم غیرقابل باور نیست خیلی از آدمها ممکن است در زندگیشان چنین تصمیمی بگیرند کما اینکه باور داریم خانمها یک جاهایی خیلی احساسی تصمیم میگیرند.
اما در این تغییر و تصمیمگیری مهم هیچ نگرانی و تشویشی در او نمیبینیم و بر خلاف انتظار خیلی خوشحال و راحت است.
نگران که بود بخصوص در مقابل خانواده و دروغهایی که میگوید اما به هر حال تصمیمی است که گرفته و شناختی هم که تا به حال از ارغوان پیدا کردیم این است که وقتی تصمیمی میگیرد چه احساسی و چه عقلانی پای تصمیماش میایستد.
شما اولین انتخاب برای نقش بودید یا اینکه قبل از شما کاندیداهایی وجود داشتند.
نه در ابتدا خانم لیندا کیانی این نقش را بازی میکردند که ظاهرا به خاطر سفری که برایشان پیش آمد نتوانستند کار را ادامه بدهند و در نهایت نقش به من پیشنهاد شد البته قبل از اینکه جلوی دوربین بروم به صورت تلفنی از خانم کیانی برای ایفای نقش کسب اجازه کردم.
گویا در دوران کار هم با یک حادثه کیف قاپی و درگیری مواجه شدید.
درگیری که نه فقط در حد یک ضربه کوچک بود که با گریم مشکلاش را حل کردیم. دزدها هم دستگیر شدند که در نهایت من رضایت دادم. اما از این به بعد باید خیلی مراقب باشم همه مردم باید مراقب باشند.
بازخورد مخاطبان را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا شما هم میتوانید مانند یکی از بازیگران سریالی که همزمان با سریال “زمانه” در حال پخش بود این ادعا را داشته باشید که کارتان برنده رقابت با سریالهای ماهوارهای بوده و توانسته شبکههای فارسیزبان را بایکوت کند.
طی زمان تصویربرداری در تهران و کیش برخورد مردم گویای آن بود که بیننده سریال هستند و کار را پیگیری میکنند هرچند که من معتقدم هر چه میگذرد سریال جذابتر میشود و این امید را دارم که از این به بعد تعداد مخاطبان بیشترشود.خدا را شکر مردم سریالهای جدید تلویزیون را میبینند و پیگیر هستند اما اینکه ادعا کنیم دیگر کسی ماهواره نمیبیند ادعای بزرگی است چرا که کماکان سریالهای درجه چندم خارجی که شاید برای مردم کشور خودشان جذابیتی نداشته باشد برای مردم ما جذاب است.
من نمیتوانم چنین ادعایی داشته باشم که به این راحتی مردم از تماشای سریالهای ماهوارهای منصرف شدهاند. در واقع به این سرعت و با یک سریال تلویزیونی شدنی نیست باید خیلی سریالهای خوب ساخته شود تا آرام آرام بتوان مردم را با تلویزیون آشتی داد.
فکر میکنید دلیل این تغییر ذائقه و سلیقه مخاطب چیست که سریالهای درجه چندم خارجی را به آثار کارگردانان شناخته شده ترجیح میدهد.
سلیقه مردم عوض نشده است بلکه به اعتقاد من آن سریالها خیلی زیاد شده و دائم ترویج پیدا میکند. مثل مواد مخدر میماند. وقتی عرضه محصولی زیاد شود تقاضا بالا میرود. به هر حال جوی است که به وجود آمده و هر مخاطب فیلم و سریالی را که میبیند به دیگران توصیه میکند و همین نقل کردنها باعث میشود که بتدریج آمار مخاطبان آن سریال بالا رود. اگر برای سریالهای خودمان تبلیغات درستی انجام شود مطمئنا تعداد مخاطبان تغییر خواهد کرد اما متاسفانه من به کرات دیدهام که خیلی از همکارانمان اعلام میکنند که ما اصلا تلویزیون نمیبینیم.
اگر ما سریالها را نبینیم دیگر از مردم چه توقعی داریم. باید سریالهای داخلی از حمایت و تبلیغات بیشتری برخوردار شوند. نهایتا سریال و فیلمی که مطابق با فرهنگ و سنت و آداب و رسوم و دین کشورمان ساخته شده برای مخاطب ملموستر است تا سریالی که فرهنگاش برای ما غریبه است حالا به خوب و بدش کاری ندارم.
مخاطبان قسمتهای اخیر شاهد اتفاقات تازهای هستند که تا حدودی گمانهزنی در خصوص پایانبندی سریال را مشکل کرده است. آیا این روند ادامه دارد یا اینکه قرار است سرنوشت مرسوم سریالهای ایرانی برای این قصه هم رقم بخورد.
من این قول را میدهم که هیچ اتفاق کلیشهای قرار نیست در قسمتهای بعدی بیافتد و قرار است هر چند قسمت یک بار بینندهها سورپرایز شوند. مطمئنم با اتفاقات جدیدی که در قسمتهای بعدی شاهد آن خواهید بود سریال هر روز جذابتر خواهد شد. امیدوارم مردم هم خوششان بیاید من که خیلی این قصه را دوست دارم.
آینده را چطور پیشبینی میکنید گرایشی نسبت به کارگردانی، فیلمنامهنویسی و… ندارید.
خیلی زود است که بخواهم تصمیمی برای آینده داشته باشم. با عشق وارد این کار شدم و هنوز خیلی کارهاست که باید انجام بدهم فعلا که همه تمرکزم روی بازیگری است. نوشتن را خیلی دوست دارم، شعر مینویسم ولی اینکه بخواهم فیلمنامه یا نمایشنامه بنویسم؛ نه فعلا دغدغهام این چیزها نیست.
پس شاعر هم هستید.
(با خنده) شاعر که نمیتوان گفت ولی یک چیزهایی برای خودم مینویسم.
اگر ناگفتهای مانده…
فقط از آقای فتحی تشکر میکنم بابت فرصتی که به من دادند.
منابع: شبکه ایران ، فارس