او با حضور در کافه خبر با بیان اینکه ما برای کسب اطلاعات از روش های مختلفی استفاده می کردیم، گفت: من بر اساس برنامه ریزی صورت گرفته، نزدیک به بیست روز با لباس فقرا و کولیها در خیابان منتهی شده به کاخ سعد آباد گدایی میکردم. فرح و ولیعهد بیشتر در آن کاخ زندگی میکردند. بچهها دنبال این بودند که ولیعهد را یا بکشند یا دستگیر کنند تا ضربه سنگینی را به رژیم وارد کنند. برای دستیابی به این هدف لازم بود تا اطلاعات جامعی در مورد رفت و آمد و.. داشته باشند.
این مبارز سیاسی دهه ۵۰ در ادامه افزود: یکی از کارهای واگذار شده به من گدایی بود. من تشتکی پاره را در کنارجوی آب میانداختم و گدایی میکردم اتفاقابرخی از افراد این مساله را باور کرده بودند و یک قرون دو زار به من میدادند.
دباغ در ادامه تاکید کرد: در یکی از آن روزها من فراموش کردم که نماز بخوانم. به هرحال درست نبود که من مکان را ترک کنم چون امکان داشت که ساواک به من شک کند. من همانجا کنار جوی آب وضو گرفته و نماز خواندم. آن روز خیلی عصبانی شدم که چرا فراموش کردم نماز بخوانم و از سوی دیگر چرا باید در شرایطی نماز بخوانم که بین رفت و آمد زیاد مردم باشد. هرچند رفت و آمد زیادی هم وجود نداشت زیرا به جز افراد خیلی نزدیک به هر کسی اجازه نمیدادند که آنجا رفت و آمد داشته باشد. وقتی نماز خود را فراموش کردم با حالت ناراحتی و گریه به شهید سعیدی توضیح دادم که چطور مجبور شدم در پیاده رو نماز بخوانم.
نماینده اسبق مجلس تصریح کرد: شهید سعیدی فراموشی نماز خواندن من را را از ناحیه خداوند دانست و این را حجتی از ناحیه خداوند تلقی کرد تا افرادی که که نماز نمیخوانند دیگر نتوانند بهانه بیاورند. زیرا خداوند در پاسخ به این افراد میگوید چطوراین فرد فقیر که به نان شب خود محتاج است در چنین شرایطی نمازخوانده است و شما نماز نخوانده اید؟
خبرآنلاین