اواخر سال ۸۰ بود که مادرم گفت مورد خوبی برای ازدواج پیدا کردهام. گویا مادرم در جلسات مذهبی من با ایشان و خانوادهشان آشنا شده بود.
پس خانم یکی از هیاتیهای خودتان بودند و شما را میشناختند.
این را دیگر باید خودشان جواب بدهند.
حاجخانم، چرا ساکتید؟!
خانم بنیفاطمه: بله، سید مجید را کاملا میشناختم. البته من نسبت به همه مداحان ارادت داشته و دارم. برای همین همیشه همراه خانواده در هیئات شرکت میکردم. یکی از آنها هیات سید مجید بود.
اصلا فکر میکردید روزی ایشان به خواستگاریتان بیایند؟ احتمالا خیلی خوشحال شدید.
خانم بنیفاطمه: راستش را بخواهید اصلا فکرش را نمیکردم؛ شوکه هم شدم. چون اصلا از این منظر به هیات ایشان نگاه نمیکردم اما وقتی از من خواستگاری کردند، به هر حال خوشحال شدم.
شرطی هم ضمن عقد برای ایشان گذاشتید؟
خانم بنیفاطمه: بله، آن زمان دانشجو و شاغل بودم. به همین دلیل شرط کردم باید سر کار بروم و ایشان هم قبول کردند اما بنابر دلایلی بعدا استعفا دادم.
مگر آقای بنیفاطمه موافق کار شما نبودند؟
ایشان با این موضوع مشکلی نداشتند و از نظر اخلاقی تعهد دادند مخالفت نکنند اما از روز عید غدیر که به خواستگاریام آمدند تا روز عقد که دو ماه و ۲۰ روز طول کشید، بارها با هم در این خصوص صحبت کردیم و در نهایت متقاعد شدم که استعفا بدهم. باز هم تاکید میکنم هیچ اجباری در این کار نبود و خودم با رضایت تمام استعفا دادم.
الان که حدود ۹سال از آن زمان میگذرد پشیمان نیستید؟ به هر حال اگر میماندید، شاید اکنون به موقعیت کاری بهتری رسیده بودید.
خانم بنیفاطمه: نه اصلا، چون فکر میکنم بار سنگین خانه و خانواده روی دوشم هست و باید کاری کنم که از عهده آن بر بیایم. علاوه بر این من اصلا ضرر نکردهام چون با تشویقهای سید مجید ادامه تحصیل دادم و اکنون در مقطع کارشناسی ارشد عرفان و ادیان تحصیل میکنم.
پس ایشان با حضور شما در جامعه مشکلی نداشتند. شاید بهدلیل موقعیتی که در جامعه دارند نمیخواستند شما کار کنید.
خانم بنیفاطمه: نه، بعید میدانم به این دلیل مخالفت کرده باشند. احتمالا دلیل اصلیشان این بود که من سختی کمتری تحمل کنم، چون ایشان خیلی عاطفی هستند.
آقای بنیفاطمه! چطور خانمتان را از شرطی که داشتند منصرف کردید؟
تاکنون نظرم را به کسی تحمیل نکردهام ولی دوست دارم در مورد مسائلی که با هم اختلاف نظر داریم منطقی حرف بزنیم. ماجرای استعفای خانم هم از این قرار بود که ایشان دوست داشتند ادامه تحصیل بدهند. پیشنهاد من هم این بود که با تمرکز بیشتری درس بخوانند، که در نهایت قانع شدند. ایشان بعد از اینکه مدرک کارشناسی فقه و مبانی حقوق را گرفتند دو سالی بهخاطر بچهها درس را رها کردند اما دوباره به اصرار من شروع کردند و اکنون ترمهای پایانی کارشناسی ارشد هستند و اگر خدا بخواهد تا مقطع دکترا ادامه خواهند داد.
فکر میکنید زن و مرد چقدر میتوانند در موفقیت یکدیگر تاثیر بگذارند؟
صددرصد تاثیر دارند. اینکه میگویند پشت هر مرد موفقی زنی هست، واقعیت دارد. اگر خانم محیط خانه را آرام نکند، مرد بیرون از خانه نمیتواند کاری انجام دهد. اگر مردی در جامعه موفق است، دلیلش رابطه خوب و حسنه با خانمش است. کارگری زیر آفتاب شدید کار میکرد. از او پرسیدند چرا این همه کار میکنی؟ بس است دیگر خسته نشدی؟ گفت این سختیها را تحمل میکنم چون میدانم وقتی به خانه میروم زنی هست که تمام خستگیام را از تنم بیرون کند. مرد باید با همسرش رفیق باشد. اگر به زندگی بزرگانمان توجه کنیم، همه این رفتارها را میبینیم. بهعنوان مثال امام(ره) وقتی در ترکیه بودند نامهای به همسرشان با عنوان «خانم جان» مینویسند که لیلی و مجنون آن طور صحبت نمیکردند.
پس چرا خیلی از مذهبیها نام همسرشان را به اسم بچهها یا منزل صدا میکنند؟
هر کاری را که مذهبیها میکنند نباید به پای اسلام گذاشت. من اگر جایی چنین چیزی ببینم، نسبت به آن اعتراض میکنم. یکی از آشنایان ما خانمشان را با اسم پسر بزرگتر صدا میکرد. یک روز به او گفتم مگر غیرتیتر از امیرالمومنین(ع) هستی؟ همه عالم اسم خانم ایشان را میدانند. هر کسی هم گرفتار میشود، خانم را صدا میزند. آن وقت ما مدعی هستیم نباید نام همسرمان را صدا کنیم.
شما که این همه با همسرتان صمیمی هستید، در کار خانه چقدر به او کمک میکنید؟
راستش را بخواهید هیچ!
بهنظر نمیرسد که خیلی مردسالار باشید. حتما بلد نیستید!
خانم بنیفاطمه: نه، اتفاقا سلیقهشان حرف ندارد اما فرصتش را ندارند. وقتی درباره پخت غذایی نظر میدهند، من آن را انجام میدهم و غذا بسیار خوشمزه میشود. وسایل خانه هم به سلیقه ایشان چیده شدهاند. نه اینکه اجباری در کار باشد؛ سلیقهشان خوب است و من هم دوست دارم درباره همه چیز نظر بدهند. حتی طرح چادرم را آقا مجید انتخاب میکنند.
یعنی آقای بنیفاطمه هیچ نکته منفیای ندارند که به ایشان اعتراض کنید؟ مثلا همیشه به موقع به خانه میآیند؟
خانم بنیفاطمه: اگر چیزهایی را که در زندگیهای معمولی منجر به اختلاف میشوند جدی بگیریم، همه زندگیمان پر از دعوا و مرافعه میشود.
مثلا چه چیزهایی؟
خانم بنیفاطمه: مثلا دیر آمدن ایشان یا میهمان آوردن بدون هماهنگی با من. به هر حال زندگی با یک مداح سختیهای خاص خودش را دارد. در یک جمله باید بگویم هیچ چیزی قابل پیشبینی نیست.
بنابراین اگر زندگیتان خوب است، این نتیجه گذشت شماست.
خانم بنیفاطمه: قضیه گذشت نیست. به قداست اهداف ایشان ایمان دارم. به هر حال اگر دیر میآیند یا در مراسمی هستند و کارهایی را در مورد برنامههای بعدی هیات انجام میدهند بنابراین دیر آمدنشان دیگر ناراحتکننده نیست.
آقای بنیفاطمه! در مقابل سختی و مشکلاتی که همسرتان تحمل میکنند چطور رضایتشان را جلب میکنید؟
حالا خانم همه مشکلات را نگفتند. یکی دیگر از مسائل و مشکلات مداح این است که به چند دلیل همیشه در یک برزخ قرار دارد. بهعنوان مثال، مردم با هر شخصیت معروفی درد دل نمیکنند ولی در مورد مداح این طور نیست. فکر میکنند او نوکر امام حسین(ع) است و شاید بتواند کاری برایشان انجام بدهد. البته برای خود مداح همه این مسائل شیرین است ولی به خانواده خیلی سخت میگذرد. برای همین از هر فرصتی استفاده میکنم که این سختیها جبران شود. البته خوبیهای همسرم آنقدر زیاد است که حتی با محبت من هم جبران نمیشود. سعی میکنم همیشه در خانه خنده و شادی جریان داشته باشد و هر جایی که کم گذاشتهام، در جای دیگر جبرانش کنم. من و همسرم خیلی مسافرت میرویم. البته اگر کاری نداشته باشم، حتما منزل هستم چون محیط خانه طوری است که اصلا نمیخواهم بیرون باشم.
یعنی اصلا دعوا نمیکنید؟
(با خنده) دعوا نمک زندگی است. اختلاف سلیقه طبیعی است ولی اختلاف اساسی با هم نداریم. اگر یکی اشتباه کند، حتما از دیگری عذرخواهی میکند. گاهی اوقات دو سه ساعت درباره موضوعی با هم صحبت میکنیم؛ حتی با بچهها هم به این صورت. با این حال باید بگویم خانم من واقعا صبور است.
خانم بنیفاطمه! چه ویژگی خاصی در همسرتان هست که شما را ترغیب میکند سختیهای زندگی با یک مداح را تحمل کنید؟
خانم بنیفاطمه: صداقت در همه چیز. گفتیم مشکلات اما سید مجید توانایی بالایی دارند. برای همین تا آنجا که برایشان مقدور باشد بین رفتارها و کارهایشان تعادل ایجاد میکنند. ما آنقدر در خانه خاطره شاد داریم که بهقول ایشان وقتی در برزخ هستند و فضای خانه سنگین میشود، بچهها هم درک میکنند و میفهمند که الان نباید به پدرشان کاری داشته باشند. هر زنی که ناراحتی همسرش را ببیند، شاید عکسالعمل نشان دهد ولی برای من در آن لحظه دقیقا لحظات شادی و خندهای که ایشان ایجاد کردهاند تداعی میشود؛ بنابراین سختیها را راحت تحمل میکنم.
آقای بنیفاطمه! حالا که بحث شادی شد، شما همه تلاش خودتان را میکنید تا اعضای خانواده شاد باشند؟ اگر موافقید کمی هم درباره شادی و سرور در هیئات مذهبی صحبت کنید. قبول کنید که نام مداح با گریه گره خورده اما همه ما بهخوبی میدانیم که اسلام چنین چیزی نمیخواهد. شما بهعنوان یک مداح جوان چقدر سعی میکنید در اعیاد و مناسبهای مذهبی شاد این موضوع را ترویج کنید؟
شادی باید در هیئات مذهبی وجود داشته باشد. در این مورد از ائمه اطهار(علیهمالسلام) روایت است که «در شادی ما شاد باشید و در حزن و اندوه ما غمگین». نکته مهم این است که شادی، جوانان بیشتری را جذب کرده ولی گریه و حزن دائم جوانان را خسته میکند.این کار درستی نیست. معمولا جلسات مولودیخوانی شلوغ میشوند و علاوه بر اعضای ثابت هیات، دیگران هم در آن شرکت میکنند. این برنامه برای افراد دیگر هم جذاب است.
با این حساب بهنظر میرسد باید روی برگزار کردن جلسات مولودیخوانی بیشتر فکر شود. هیاتها در این زمینه چقدر فعالیت میکنند؟
به جز عید نیمهشعبان که از گذشته مورد توجه بوده، زمانی فقط عید نوروز را داشتیم اما اکنون اعیادی چون عید غدیر و ولادت ائمه معصومین(علیهمالسلام) بهویژه امام علی(ع) هم مورد توجه است و همه در این روز به هم تبریک میگویند. این چیزها هر چه فراگیرتر شوند، بهتر است. شنیدهام خانمها هم جلسات بیشتری در این ایام برگزار میکنند، در حالی در گذشته این طور نبود و فقط نیمهشعبان را جشن میگرفتند.
بهنظر شما شادی در چنین برنامههایی باید چگونه باشد؟ مثلا کفزدن اشکالی ندارد؟
سوال خوبی است. دوستان دیگر هم به این موضوع پرداختهاند. از سال ۷۱ این موضوع حل شده و نظر علما هم واضح است. آنها نمیگویند کفزدن حرام است بلکه میگویند در برخی از مکانهای مذهبی مانند مسجد بهتر است کف نزنید ولی ممنوعیتی وجود ندارد. نظر مقام معظم رهبری و بیشتر علما هم این گونه است. اگر بخواهیم سیره ائمه معصومین(علیهمالسلام) را هم مورد توجه قرار دهیم، در مجلس عروسی حضرت زهرا(س) دف هم زدند.
بنابراین بعضی از مولودیخوانیها که خانمها در آن کف میزنند محل اشکال نیست؟
در این مورد چیزی نمیدانم اما آنچه به برنامه خودم ارتباط دارد همان است که عرض کردم. حرام نیست ولی گفته شده در مساجد ذکر صلوات بهتر است.
نظر شما درباره آهنگها و ریتمهای وارداتی چیست؟ زیرا برخی از مداحان از این ریتمها تقلید میکنند.
ما نباید همه را مداح بدانیم. جوانی که شور میخواند، مداح نیست. مداح کسی است که اهل بیت(علیهمالسلام) را مدح میکند. بهنظر شما کسی که مداح ائمه است از این آهنگها استفاده میکند؟ البته من نظر خودم را میگویم نه نظر جامعه مداحان را زیرا این جامعه بزرگتر دارد و یک کوچکتر نمیتواند پیشقدم شود. من سعی کردهام آنچه میخوانم در شأن اهل بیت(علیهمالسلام) باشد و از آهنگهای وارداتی استفاده نکنم.
این ریتمهایی را که میخوانید خودتان میسازید؟
بهتنهایی خیر. گروهی بهعنوان اتاق فکر به طور تخصصی در این زمینه کار میکنند و با علم و دانش روز، آهنگها و ریتمها ساخته میشوند. ضرباهنگها و شعرها را هم بررسی میکنیم تا اینکه کاری تولید شود. مثلا از همین الان روی شعر و آهنگهایی که قرار است در ماه محرم خوانده شوند، در حال کار هستیم. البته به این نکته هم توجه داشته باشید کسی که با ریتم و آهنگ وارداتی میخواند آیا اصلا مداح هست یا خیر؟ چون کسی که زندگی شخصیاش با مدح و روضه اهل بیت(علیهمالسلام) آمیخته شده باشد بهطور قطع به هر چیزی تن نمیدهد.
معیار خاصی هم برای ساخت آهنگ و ریتم برای اهل بیت(علیهمالسلام) دارید؟
بله، در آهنگ و ریتمی که برای اهل بیت میخوانیم علاوه بر جذابیت باید موازین شرعی را هم رعایت کنیم.
به استقبال گسترده مردم بهویژه جوانان از برنامههای هیئات اشاره کردید. فکر میکنید منشاء این گرایش چیست؟
این مسئله نشاندهنده برنامهریزی هیاتهاست. یعنی با فکر کار شده. به همین دلیل است که قدرت هیاتها بالا رفته؛ همینطور قدرت مداحان. اگر من برنامهریزی نداشته باشم و در هر جلسهای به مخاطب مطلب جدیدی ارائه نکنم، مردم از کارم استقبال نمیکنند. مداحانی چون حاج منصور ارضی، حاج سعید حدادیان، حاج محمد طاهری و حاج محمود کریمی برای مردم مطلب و حرف دارند. مردم هم به مجالسشان میروند. مداح مخاطب را تغذیه میکند؛ پس معلوم میشود کار شده و با برنامه جلو رفتهاند.
ولی برخلاف گفته شما هر شخص یا گروهی بدون برنامه کاری را انجام دهد، میگویند دارد هیاتی کار میکند.
این حرف اشتباه است. اتفاقا هیاتها اگر نظم نداشته باشند نمیتوانند کاری از پیش ببرند. اینکه میگویند هیاتی، بیشتر دلی کار کردن است. این روزها هیاتها بسیار با نظم و برنامه حرکت میکنند؛ به همین دلیل هم تاثیرگذار شدهاند. البته اکنون با توجه به رسانههایی که وجود دارد، شرایط با گذشته خیلی فرق میکند. قدیم فقط محرم مورد توجه بود و دستجات عزاداری بیرون میآمدند ولی الان وقتی یک نفر حرفی میزند یا حرکتی میکند، کل دنیا از آن باخبر میشوند و نسبت به آن عکسالعمل نشان میدهند. بنابراین اگر برنامهریزی پشت کار ما نباشد، نمیتوانیم این همه مخاطب داشته باشیم.
شاگرد حاج منصور
حتما همه شما میخواهید بدانید چه شد که مجید بنیفاطمه تصمیم گرفت مداح شود. خودش ماجرای مداح شدنش را اینگونه تعریف میکند: «کودکی من در دوران جنگ گذشت. آن زمان نوحههای مختلفی از تلویزیون پخش میشد. من هم سعی میکردم آنها را حفظ کنم و هر جایی که موقعیتش فراهم میشد بخوانم تا اینکه سال ۷۱ به طور حرفهای وارد مداحی شدم».
او که اکنون ۳۵ساله است درباره نخستین هیاتی که در آن بهطور حرفهای مداحی کرده، میگوید: «مداحی حرفهای را در هیاتهای گردان «کمیل» و «یا زهرا» شروع کردم. گاهی اوقات هم در مسجد امام صادق خیابان شهید دستغیب که عزیزانی چون حاج عزیز اسماعیلی در آن میخواندند من را دعوت میکردند».
او به افرادی که در محضرشان مداحی را فرا گرفته اشاره میکند و میگوید: «چند سالی خدمت آقایان احسانی و نوروزی بودم و از سال ۷۱ رفتم پای منبرحاج منصور. از سال ۷۴ مداحی را با شرکت در جلسات حاج سعید که خیلی مدیونشان هستم ادامه دادم؛ همینطور آقای طاهری. شروع خواندن من از این مجالس بود. سال ۷۵ هم حاج منصور به من میکروفون دادند. همینطور سالهاست که با حاج محمود دوست هستم». سید مجید بنیفاطمه در مورد اینکه الگویش در مداحی کیست، میگوید: «مطمئن باشید اول و آخر مداحان حاج منصور ارضی است. بعضی از اساتید کفایت میکنند تا آدم دنبال دیگران نرود. کسی که مثلا مرحوم قاضی را در اخلاق درک کند، دیگری به ذهنش خطور نمیکند. حاج منصور بیشتر روی اخلاق در خوانندگی تاکید دارند و یاد میدهند که آدم با نخواندن بخواند؛ یعنی یک مداح پیامرسان است و باید با عمل خود پیامرسانی کند».
نه عکس نه اسم
همسر سید مجید بنیفاطمه نه عکس میگیرد و نه دوست دارد اسمش را بگوید؛«دوست ندارم کسی مرا بهعنوان همسر آقا سید بشناسد چون ممکن است زمانی که این موضوع را بفهمد رفتارش عوض شود».
از او میخواهیم درباره این دغدغهاش بیشتر توضیح دهد؛ «میخواهم مثل همه مردم عادی زندگی کنم. نمیخواهم دیگران بهخاطر اینکه همسر سید مجید بنیفاطمه هستم به من احترام بگذارند یا معذب شوند. از سوی دیگر راحتتر میتوانم با مردم ارتباط برقرار کنم. در دانشگاهی که در آن درس میخوانم، هیچکس از این موضوع خبر ندارد».
تشکر به رسم همیشه
سید مجید بنیفاطمه و همسرش دوست دارند از طریق همشهری «آیه» از خانوادههایشان قدردانی کنند. آقای بنیفاطمه میگوید: «پدر و مادر و همینطور پدر و مادر خانمم نسبت به ما بسیار لطف دارند و بسیار کمکمان میکنند. جا دارد از تکتک ایشان قدردانی کنم و دستشان را ببوسم. به هر حال انسان اگر از مخلوق خدا بهخاطر محبتهایش تشکر نکند، از عهده حمد خدا هم برنمیآید. این لطف والدین ماست که توانستهایم در راه امام حسین باشیم. اینکه ما خانواده بامحبتی هستیم از مهربانی پدر و مادرمان سرچشمه میگیرد».
بسیار عالی.چقدر صدای ایشون رو دوست دارم .امسال محرم هم همش این نوحه شونو زمزمه میکردم:میدونی عشق من نداره حد ومرزی@میخونه این شبها حاج منصور ارضی…
همه نوحه هاشو دارم .کاش میتونستم یک بار از نزدیک پای منبر روضه ها و نو حه هاش می نشستم.