3

سلاح مرگ

  • کد خبر : 64689
  • ۰۲ اسفند ۱۳۹۱ - ۸:۵۳

سالانه بیش از ۳۰ هزار نفر در این کشور به ضرب گلوله از پای درمی آیند که به این ترتیب سلاح یکی از مهم ترین عوامل مرگ و میر در جامعه ایالات متحده محسوب می شود.

به گزارش جهان، ما آمریکایی ها بحث احمقانه ای در سطح ملی داریم بر سر خشونت ناشی از اسلحه و در نتیجه برخی مصلحت سنجی های سیاسی تلاش می شود از پرداختن به نکات اصلی در این بحث خودداری شود. این در حالی است که دیگرانی متاثر از ایدئولوژی سیاسی می کوشند با دادن آدرس غلط ، بحث را از رسیدن به نکات اصلی خود منحرف کنند.

باراک اوباما ، رئیس جمهور اینک دستوراتی اجرایی امضا کرده است که اصلاحات کوچک اما فوق العاده ای در بحث اسلحه به دنبال خواهد داشت. و کنگره می تواند با تصویب ممنوعیت مالکیت سلاح های تهاجمی شرایط جهانی چشم انداز فروشندگان اسلحه را تعیین کند. اما هیچ یک از این اقدامات ، مشکل موجود را رفع نمی کند.

در عین حال پیشنهادات عجیب و غریب حامیان اسلحه – از جمله این که مدارس را به تاسیسات پیشرفته امنیتی و نگهبانان مسلح مجهز کنیم و معلمان کودکستان ها به صورت مخفی سلاح حمل کنند ، یا با بازگشت به رویه ای که در دوران جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی متداول بود ، این که مسافران خطوط هوایی مسلح شوند تا در صورت بن بست با هواپیماربایان احتمالی ، امکان نابودی هواپیماربایان تضمین شود – نیز راه گشا نخواهد بود. نه ، مشکل ما حتی این هم نیست که سلاح های ما بیش از حد پیشرفته اند یا این که ما به حد کافی سلاح پیشرفته نداریم.

مشکل ما ساده تر و عمیق تر از اینهاست. مشکل در “فرهنگ اسلحه” ماست و تفنگ هایی که در اختیار داریم. نسل من با “کابوی و سرخ پوست” یا “پلیس و دزد” بازی بزرگ شد. اگر ما اسلحه پلیس یا تفنگ اسباب بازی نداشتیم ، با بهره گیری از تخیل کودکانه از دو انگشت اشاره و شصت دست خود به مثابه سلاح بهره می گرفتیم و “بنگ بنگ! تو مردی!”. نوه های من اما با چنین بازی هایی مانوس نیستند.

آنان در واقع نقش مهاجمان فضایی تخیلی و قهرمانان فانتزی آینده را ایفا می کنند که سلاح هایی بسیار پرقدرت در اختیار دارند. هرچند هنگامی که لازم شد ، آنها نیز به استفاده از چوب و چماق و حتی دست خود روی می آورند ، البته چماق و دستی که دارای قدرت هایی جادویی و مخرب است.بیایید با واقعیت رو به رو شویم. ما از گهواره تا گور با یک رژیم غذایی دائمی از سلاح و خشونت تغذیه می شویم و پرورش می یابیم.

از کارتون ها و فیلم های وسترن یا سریال های پلیسی گرفته تا “ضیافت های گلوله و خون” کویینتین تارانتینو ، سلاح ، شلیک گلوله و مرگ در “فرهنگ عمیق” ما ریشه دوانده است. سلاح اینک عنصری محوری برای ملت ماست. در فیلم نوآر و کلاسیک “دیوانه اسلحه” صحنه ای هست که در آن برت ، شخصیت اصلی فیلم که پسر جوانی است روزها به شیشه مغازه یک اسلحه فروشی خیره می شود. جنس مورد علاقه او یک ششلول است. وی که نمی تواند در برابر این وسوسه خود مقاومت کند ، در نهایت شیشه مغازه را می شکند تا سلاح مورد علاقه اش را بدزدد ، اما دستگیر می شود.

در صحنه بعدی ، برت در برابر قاضی در دادگاهی ایستاده است و می کوشد درباره دلمشغولی اش با اسلحه توضیح دهد. وی خطاب به حاضران در دادگاه می گوید : “من وقتی به دیگران شلیک می کنم ، احساس خوبی دارم. از درون احساس بسیار خوبی دارم ، انگار شخص دیگری هستم”.دلبستگی شخصیت فیلم “دیوانه اسلحه” به سلاح بیمارگونه است و در نهایت به مرگ وی می انجامد.

هنگامی که به چهره مشتاقان سلاح نگاه می کنم ، وقتی که با بیم و نگرانی می خواهند با احتمال این که “اوباما سلاح های ما را خواهد گرفت” برای آخرین بار اسلحه بخرند ، به یاد شخصیت فیلم “دیوانه اسلحه” می افتم. وقتی آنها را می بینم که با چه لذتی سلاح های تهاجمی خود را در دست می گیرند یا برای شلیک گلوله و تعیین برد اسلحه خود ، به مناطق مجاز اطراف محل سکونت خود می روند ، به برت می اندیشم و به این باور می رسم هیچ چیز خوبی از دل این وسوسه فکری بیرون نخواهد آمد.

اظهارات هفته گذشته پرزیدنت اوباما پیش از امضای دستورات اجرایی اش ، ملهم از بازتاب جدی تراژدی قربانیان بود با عزم جدی برای وضع قوانینی برای پرداختن به نفرین خشونت سلاح. نکته خاص و تامل برانگیز در این میان مشاهده و تشخیص رئیس جمهور در حد فاصل یک ماه پس از کشتار مدرسه ابتدایی در سندی هوک بود که طی آن بیش از ۹۰۰ آمریکایی هدف شلیک گلوله قرار گرفتند. کسی نباید از شنیدن چنین اخباری تعجب کند.

این رویه برای ما دیگر عادی شده است.به طور متوسط بین ۹۰۰ تا هزار آمریکایی در ماه به ضرب گلوله کشته می شوند. این رقم برای یک سال حدود ۱۰ هزار نفر و طی یک دهه گذشته بیش از ۱۰۰ هزار نفر است. اگر موارد خودکشی با اسلحه و مرگ های تصادفی ناشی از شلیک گلوله را به این موارد بیفزاییم ، سالانه بیش از ۳۰ هزار نفر در این کشور به ضرب گلوله از پای درمی آیند که به این ترتیب سلاح یکی از مهم ترین عوامل مرگ و میر در جامعه ایالات متحده محسوب می شود.در حال حاضر حدود ۳۰۰ هزار قبضه اسلحه در آمریکا در اختیار مردم است که برای مسلح کردن ۹ نفر از هر ۱۰ آمریکایی کفایت می کند.

تقریبا نیمی از خانواده ها اسلحه دارند و آمار نشان می دهد این خانواده ها دو برابر بیش از خانواده هایی که اسلحه ندارند ، در معرض خطر خشونت ناشی از اسلحه اند. و در حالی که ما باید نگران سلاح های تهاجمی موجود در جامعه باشیم ، واقعیت این است بیش از دو سوم تمامی جنایات مرتبط به اسلحه توسط کلت و سلاح دستی رخ می دهند.

گرچه ما طی سال های اخیر هیچ گاه درباره سلاح دستی شاهد بحث و گفتگویی در سطح ملی نبوده ایم.ما تمامی این واقعیت ها را می دانیم. و با این حال وسوسه بیمارگونه ای نه تنها برای مالکیت اسلحه داریم ، بلکه با هر گونه کنترل معقولی بر مالکیت سلاح مخالفت می کنیم. به عنوان مثال لابیست های طرفدار سلاح موفق شده اند مانع از تصویب قوانینی شوند که از فروش ماهانه یک قبضه اسلحه به ساکنان ویرجینیا ممانعت می کند.

شگرد این گروه لابیست ساده و صریح است. آنها اجازه هیچ بحثی ، هیچ مصالحه ای و هیچ امتیازی به دیگران و هیچ تزلزل و نقطه ضعفی به اعضای خود نمی دهند. طرفداران سلاح برای توجیه خواسته خود پشت قانون اساسی ایالات متحده پنهان می شوند و چنین استدلال می کنند آن چه مورد بحث قرار گرفته است ، آزادی های مصرح در قانون اساسی است.

آنان برای پیشبرد هدف خود تلاش می کنند به احساسات و هیجان طرفدارانشان دامن بزنند.در پایان ، ما فرهنگی “دیوانه سلاح” داریم و جامعه ای تا بن دندان مسلح. در میان شهروندان آمریکایی برخی باور دارند میهن پرستانی حقیقی اند که از آزادی در برابر استبداد دفاع می کنند. وقتی به این ملغمه ، خشم و نارضایتی و فشارهای اجتماعی را که منتهی به شکل گیری جنبش تی پارتی شد بیفزاییم ، ما با معجون اجتماعی بسیار خطرناک و و بی ثباتی مواجه شده ایم.صحت این مدعا را می توان پس از سخنرانی هفته گذشته رئیس جمهور مشاهده کرد.

مخالفین اوباما در واکنش به اظهارات وی شعارهایی شدیداللحن و در مواردی جنون آمیز و لبریز از خشونت سر دادند. هرچند با وجود رجزخوانی های آنها ، دستورات اجرایی باراک اوباما صادر شده و قوانین جدیدی که استفاده را از سلاح های تهاجمی منع می کند و اقدامات بیشتری مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته و باید در آینده به تصویب کنگره برسد. اما مادامی که ما درباره عشق بیمارگونه مان به تفنگ به حرف و بحثی طولانی اکتفا کنیم و روحمان را از این وسواس دیوانه وار پاک نکنیم ، از کنار موضوعی که هر روز عده ای را از ما به کام مرگ می فرستد ، به آسانی عبور کرده ایم.

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=64689

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]