و اما، ممکن است گفته شود- و گفته اند- ادامه مذاکرات با این هدف تعریف شده صورت می پذیرد که به حریف و افکارعمومی جهانیان اثبات کنیم، «آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است» و این که آمریکا و متحدانش به بهانه توقف مذاکرات از جانب ما، اتهام تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای و انحراف از مسیر صلح آمیز -DIVERSION – را اثبات شده قلمداد نکنند. در صورت پذیرش این دیدگاه، باید در بستر مذاکرات و چگونگی انجام آن تغییراتی پدید آید که در ادامه همین یادداشت، به آن اشاره خواهیم کرد.
۲- آمریکا و متحدانش به چند علت اعلام شده که بدون اعتراف آنها نیز به آسانی قابل درک است، در پی پایان دادن به چالش هسته ای با ایران اسلامی نیستند و اصرار دارند که این پرونده همچنان باز و خاتمه نیافته باقی بماند. بخوانید؛
الف: جرج فریدمن، مسئول مرکز راهبردی استراتفور در آمریکاست. این مرکز استراتژیک به باشگاه کهنه کاران CIA شهرت دارد و رئیس و اعضای آن از میان استراتژیست های عضو سیا و یا نظریه پردازان پنتاگون انتخاب می شوند. فریدمن می گوید «مشکل و چالش ما با ایران بر سر فعالیت هسته ای این کشور نیست، بلکه مشکل آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون حمایت آمریکا، بلکه در حال درگیری و تخاصم با آمریکا نیز می توان بزرگترین قدرت تکنولوژیک و نظامی منطقه بود. این پدیده، ایران را به الگویی برای سایر کشورهای منطقه تبدیل کرده است و بهار عربی- بخوانید انقلاب های اسلامی- را در پی داشته است». صرفنظر از هویت جرج فریدمن باید گفت؛ آیا غیر از این است که انقلاب های اسلامی منطقه، با الگوگرفتن از ایستادگی و مقاومت سی و چند ساله ایران اسلامی و در همان حال، تبدیل شدن آن به قدرتمندترین کشور منطقه به لحاظ تکنولوژیک و نظامی، پدید آمده است؟
ب: سه ماه قبل – اوایل دسامبر ۲۰۱۲/آذرماه سال جاری- در محافل سیاسی و رسانه ای غرب این احتمال مطرح شده بود که ممکن است ایران به عنوان یک امتیاز برای اعتمادسازی، غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم را متوقف سازد! و غرب در قبال آن، برخی از تحریم ها را لغو کند. در پی این احتمال- که بی مورد بود- دیوید فروم یکی از نظریه پردازان آمریکایی طی مقاله ای در سایت CNN به صراحت ابراز نگرانی کرد که اگر پرونده هسته ای ایران به نقطه پایان برسد، یا به نقطه پایان نزدیک شود غرب برای حفظ پرستیژ بین المللی خود چاره ای جز لغو و یا کاهش تحریم ها ندارد و حال آن که برای تحریم ها دو هدف پلکانی تعریف شده بود. اول تغییر رفتار سیاسی ایران -BEHAVIOR – و دوم تغییر ساختار -STRUCTURE – نظام اسلامی و از این روی پایان دادن به چالش هسته ای با ایران به دو هدف تعریف شده آسیب می رساند!
گفتنی است، چندماه قبل، حضرت آقا تاکید فرموده بودند که چالش هسته ای بهانه ای برای تحریم هاست و نه آن که تحریم ها به خاطر چالش هسته ای باشد.
ج: آمریکا و متحدانش می دانند چنانچه با اعتراف به صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان بر حق قانونی و مسلم ایران هسته ای تاکید ورزیده و چالش هسته ای به نقطه پایان برسد، الگوی دیگری از پیروزی ناشی از مقاومت به دنیای امروز و مخصوصا کشورهای اسلامی منطقه ارائه خواهد شد و این برای آنان به یک کابوس شبیه است زیرا، بار دیگر و برای چندمین بار نشان می دهد که پیروزی ملت ها در گرو مقاومت و ایستادگی آنهاست. آیا اینگونه نیست؟!
۳- نگاهی گذرا به آنچه تاکنون از متن مذاکرات ایران و ۱+۵ منتشر شده است به وضوح نشان می دهد که حریف فقط در پی بهانه جویی است و آشکارا از پذیرش اسناد و دلایل غیرقابل تردید و مستحکم جمهوری اسلامی ایران طفره می رود. در این باره تاکنون یادداشت ها و گزارش های مستند و فراوانی داشته ایم و این وجیزه جای پرداختن و تکرار آنها نیست ولی تنها به عنوان نمونه به چند مورد که در جریان مذاکرات اخیر مطرح شده است بسنده می کنیم.
الف: تیم مذاکره کننده ۱+۵ ادعا می کند ایران در فلان نقطه و بهمان منطقه فعالیت هسته ای اعلام نشده دارد که باید مورد بازرسی قرار گیرد. تیم کشورمان در پاسخ می گوید؛ برخی از این نقاط نظیر «پارچین» یک مرکز نظامی است ولی با این حال و مطابق مفاد پادمان، چنانچه سند و نشانه ای حاکی از فعالیت هسته ای در این مناطق دارید، ارائه بدهید تا به صورت داوطلبانه اجازه بازرسی داده شود. پاسخ تیم ۱+۵ این است که ما سند- DOCUMENT- نمی دهیم، بلکه فقط اطلاعات -INFORMATION- ارائه می کنیم! پاسخ تیم هسته ای کشورمان این است که علاوه بر مفاد تعریف شده پادمان، و تصریح اساسنامه آژانس که باید برای ادعای خود سند و یا شاهد و قرینه ارائه کنید، مطابق یک اصل حقوقی پذیرفته شده در تمامی سیستم های حقوقی جهان، کسی که ادعا می کند باید سند ارائه بدهد- البینه علی المدعی- و به این اصل در حقوق بین الملل -BURDEN OF PROOF- نیز اشاره می کنند ولی طرف مقابل کماکان بر خواسته فراتر از قانون خود اصرار می ورزد.
ب: از تیم ۱+۵ پرسیده می شود بر فرض اجازه بازرسی از پارچین چه تضمینی می دهید که اسرار نظامی ما را فاش نکنید؟! و به مواردی از افشای اسرار نظامی ایران بعد از بازرسی آژانس اشاره می شود. پاسخ آن است نمی توانیم تضمین بدهیم!
ج: تیم مذاکره کننده کشورمان می پرسد؛ اگر از مراکز مورد ادعا بازرسی کردید و مانند نمونه های قبلی معلوم شود که هیچ فعالیت هسته ای در آنجا صورت نپذیرفته است، آیا، اعلام خواهید کرد که ادعای مطرح شده بی اساس بوده است؟ پاسخ تیم ۱+۵ منفی است! و می گویند؛ از کجا معلوم که بعدا چنین فعالیتی در همان مرکز صورت نپذیرد!
د: پرسیده می شود که آیا بعد از بازدید از همه مکان های مورد نظر و اطمینان از صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان، پرونده ایران از شورای امنیت خارج شده و به حالت عادی بازمی گردد؟! فکر می کنید پاسخ تیم ۱+۵ چیست؟! « در صورتی که اطلاعات دیگری مطرح نشود»! گفته می شود با این روال، رسیدگی به پرونده هسته ای ایران می تواند صدها سال به درازا بکشد! پاسخ فقط لبخندی موذیانه است!
همین جا گفتنی است که «ری تکیه» یکی از اعضای شورای روابط خارجی آمریکا گفته بود آمریکا برای خاتمه دادن به چالش هسته ای با ایران سال ها وقت دارد!
هـ: گفته می شود بازرسان آژانس بارها اعلام کرده اند که هیچ نشانه ای از تسلیحاتی بودن فعالیت هسته ای ایران به دست نیاورده اند. پاسخ داده می شود که بعید نیست در آینده چنین فعالیتی انجام پذیرد! گفته می شود؛ در کجای دنیا و در کدام سیستم حقوقی استناد به یک احتمال درآینده ملاک ارزیابی و قضاوت است؟! پاسخ چیست؟! هیچ!!
و…
اکنون با توجه به نمونه های فوق که فقط اندکی از بسیارهاست باید پرسید، ادامه مذاکرات با ۱+۵ به روال جاری، غیر از اتلاف وقت و تحمیل ده ها هزینه سنگین دیگر به کشور چه دستاوردی می تواند داشته باشد؟!
۴- و اما، اگر توقف مذاکرات را به مصلحت نمی دانیم و ادامه آن را برای اثبات حقانیت خود و بی اساس بودن ادعاهای حریف ضروری تشخیص می دهیم، دستکم، مذاکرات را با سه شرط زیر که همه آنها قانونی است و در برخی از مذاکرات نمونه های مشابهی داشته است، دنبال کنیم؛
اول: جلسات و نشست های ایران و ۱+۵ پشت درهای بسته تشکیل نشود، بلکه این مذاکرات با حضور رسانه ها صورت پذیرفته و متن مکتوب و صوتی و تصویری آن برای اطلاع جهانیان منتشر شود. این اقدام می تواند ترفند آمریکا و متحدانش و چنته خالی از قانون و منطق آنها را فاش کند. و این در حالی است که طرف مقابل در جایگاه «مدعی» قرار دارد و اسراری که بیم فاش شدن آن را داشته باشد در میان نیست و درباره خودمان نیز باید پرسید آیا تیم محترم مذاکره کننده می تواند به یک نمونه اشاره کند که طرف مقابل بعد از پایان مذاکرات، اسرار طبقه بندی شده و سرّی مطرح شده در مذاکرات را فاش نکرده باشد؟!
دوم: علاوه بر نمایندگان کشورهای ۱+۵، نمایندگانی از چند کشور بی طرف دیگر نیز به عنوان ناظر در مذاکرات حضور داشته باشند. مثلا برخی از اعضای جنبش عدم تعهد- NAM- و یا شخصیت های شناخته شده و مرضی الطرفین جهانی.
سوم: در تمامی مذاکرات، تعیین بستر و چارچوب مذاکره – MODALITY- یک اصل پذیرفته شده است. با این توضیح که هر یک از طرفین مذاکره در قبال فلان گام یکی از طرفین، چه گامی برخواهد داشت. متاسفانه مذاکرات کنونی به ادعای محض یک طرف و تلاش ایران برای پاسخ به آن تبدیل شده است بی آن که مشخص شود، حریف بعد از پاسخ ایران و اثبات بی اساس بودن ادعای خود قرار است چه گامی به سوی حل ماجرا بردارد!
حسین شریعتمداری