حجتالاسلام علی ابوالحسنی (مُنذِر) سوم اسفندماه سال گذشته در سن ۵۶ سالگی بر اثر عارضه قلبی به دیار باقی شتافت. حجتالاسلام ابوالحسنی از ابتدای جوانی به نگارش و تألیف کتاب همت گماشت و با توجه به شرایط قبل از انقلاب، همچون یک دیدهبان بیدار به رصد شرایط فرهنگی کشور پرداخت و آثار ارزشمندی را با نام مستعار «ع. منذر» روانه بازار نشر کرد.
همچنین تألیف دوره ۱۲ جلدی پیرامون ابعاد مختلف شخصیت آیتالله شهید شیخ فضلالله نوری را وجهه همت خویش قرار داده بود. او میگوید: «من از قم به طهران هجرت کردم تا یک سال یا چند سال بر روی مشروطه با محوریت شیخ کار کنم ولی الآن سی سال است که گذشته و من تازه به شکوفایی رسیدهام و میتوان حقیقت ماجرا را بیان کنم!»
حجتالاسلام منذر بعدها با نگارش «شیخ فضلالله نوری و مکتب تاریخنگاری مشروطه» عنوان کتاب سال حوزه را از آن خود کرد.
به مناسبت نخستین سال ارتحال این مورخ صاحبسبک، دلنوشته وی در رثای سربدار مشروطه «شیخ فضل الله نوری» که ترجمه آزادی از اشعار عربی مرحوم ادیب پیشاوری است، برای نخستین بار در خبرگزاری فارس منتشر میشود:
خَنقوُک لا خنقاً علیک وإنّما خَنقوک کَیما یخنُقوا التّهلیلا…
تو را به دار آویخته خفه کردند، اما نه از جهت دشمنی با شخص تو. تو را تنها از این جهت کشتند که بانگ و نوای لا اله الّا الله را خاموش سازند!
استخوانهایت بر آن شدند که همراه روح تو رهسپار بهشت گردند؛ اندکی نیز فراز آمدند اما دریافتند که پرواز کردن نمیتوانند و سنتهای الهی تغییرناپذیر است. روح تو پرگشود و بالا رفت اما استخوانهایت، چونان آیهای که نازل شود، فرود آمدند!
تو در راه خدا به شدت پایداری ورزیدی؛ درست همچون کسانی که به پروردگار موسی(ع) ایمان آورده و مرگ را پذیرا گشتند تا بر درختان آویخته شوند، اما یادشان جاوید ماند.
آخرین برگ کارنامه شیخ نیز حاوی زیباترین آوایی است که آن مرغ حق، در طول عمر خویش سر داده است؛ آخرین آواز قوی اوست! شیخ با همه توش و توان، و اندیشه و ایمان خود، به دریای حوادث زد و با زیباترین سرودی که خواند – یا با واپسین تیر بلندی که، آرشوار، پرتاب کرد – به جاودانگی پیوست.
روانش شاد، راهش پر رهرو، و همتش همواره الگو باد.