آن روز عقربههای ساعت روی ۱۲ ظهر بود و استاد در دفتر کارش نشسته بود و مشغول مطالعه پایاننامههای دانشجویانش بود. قرار نبود کسی به ملاقات این استاد دانشگاه برود اما صدای ضربهای که به در وارد شد ناخودآگاه نگاههای استاد را به سمت در ورودی کشاند. کسی که از در اتاق کار وارد شد زنی دانشجو بود که خودش را شیفته استادش نشان میداد.
سمیرا ۳۳ سال سن داشت و با وجود ۳ بچه قد و نیمقد از شوهر افیونیاش جدا شده و پس از آن برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شد تا به مقطع کارشناسی که آن را نیمهکاره رها کرده بود ادامه بدهد. در یکی از کلاسهای درس اقتصاد کلان بود که سمیرا فکری به سرش زد. زن تنها با خود فکر کرد اگر بتواند نظر استادش را به خود جلب کند زندگی مرفهی خواهد داشت و تا آخر عمر میتواند خود و بچههایش را خوشبخت کند. سمیرا میدانست استاد یکی از سرشناسهای جامعه دانشگاهی است و زن و بچهای ندارد. بنابراین فرصت را غنیمت شمرد و به طراحی نقشهای دست زد. وی هر روز با بهانههای مختلف سر راه استاد سبز میشد و وقت استاد را با سؤالاتش میگرفت و سعی میکرد توجه استاد را به خودش جلب کند. رفتار سمیرا حتی برای دانشجویان دانشکده نیز غیرعادی بود چرا که وی کمتر در سر کلاسهای دیگر حاضر میشد ولی حتی یکبار در کلاس این استاد خاص مورد علاقهاش غیبت نمیکرد. بالاخره پس از ماهها زن تنها تصمیم گرفت به بهانه ارائه کار تحقیقی به دفتر کار استاد برود. سمیرا به محض ورود به دفتر کار استادش از عشق و علاقهاش به وی صحبت کرد و گفت: من شیفته شما هستم و باتوجه به اینکه از شوهرم جدا شدم پیشنهاد دارم با هم ازدواج کنیم و امیدوارم شما بپذیرید تا با هم خوشبخت باشیم. حتی حاضرم به صورت موقت نیز با من
ازدواج کنید.
استاد که سالها تنها مانده بود با دیدن شرایط دانشجویش فکر کرد این زن قصد زندگی دارد.
استاد دانشگاه خواستگاری از دانشجویش را پذیرفت و به خانه وی رفت. این استاد سرشناس وقتی وارد خانه دانشجوی تنها شد، دید بیش از ۸۰ نفر از اعضای فامیل به همراه عاقد در خانه آنها جمع شدهاند و همگی منتظر ورود استاد هستند تا سرسفره عقد بنشیند. اعضای فامیل و خانواده سمیرا میزان مهریه را هزار سکه تعیین کردند که استاد آن میزان را نپذیرفت اما سمیرا با گریه و زاری از وی خواست که برای احساساتش ارزش قائل شود اما استاد زیربار مهریه هزار سکهای نرفت و بالاخره مهریه ۳۵۰ سکه را پذیرفت و جالب اینکه سمیرا روزهای نخست به استادش گفته بود مهریه نمیخواهد و تنها میخواهد با هم زندگی کنند. بلافاصله پس از عقد، سمیرا از همسرش خواست تا به سفر دور دنیا بروند. آنها نزدیک به ۴ ماه را در خارج از کشور به گشت و گذار در قارههای مختلف سپری کردند اما به محض اینکه پای سمیرا به ایران رسید وی به دادگاه خانواده شهید مفتح رفت و مهریهاش را به اجرا گذاشت و توانست خانه، خودرو و ویلای این استاد واقع در شمال کشور را بابت مهریهاش توقیف کند.
استاد بخت برگشته با التماس از سمیرا خواست تا به سرزندگیاش برگردد. وی به همسرش گفت: مگر قرار نبود با من زندگی کنی. کجاست آن همه عشق و علاقهای که از آن حرف میزدی، اما سمیرا گفت: یک روزی علاقهای بهوجود آمده بود و الآن همهچیز تمام شده و قانون باید پاسخگوی من و تو باشد.
بالاخره سمیرا با دریافت نیمی از مهریهاش بهصورت توافقی در دادگاه شهید مفتح از همسرش جدا شد و دیگر داراییهای استاد سرشناس از توقیف خارج شد.
کارشناسی
پرستو قاسمی منصف (کارشناس حقوقی) درخصوص این پرونده گفت: ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی بیان میکند زن به مجرد وقوع عقد صاحب همه مهریه است. پس در واقع از زمان اجرای صیغه شرعی نکاح مرد یا زن مکلف به پرداخت مهریه بوده و زن میتواند از طریق محاکم دادگستری نسبت به مطالبه مهریه حتی با تقاضای صدور قرار تأمین خواسته در کنار مطالبه مهریه اموالی را که از شوهر سراغ دارد مثلاً در مورد خانه با معرفی پلاک ثبتی و در مورد خودرو با معرفی شماره شهربانی اموال زوج را توقیف و جلوی هرگونه نقل و انتقال درخصوص اموال معرفی شده را بگیرد.
ایران