وی درباره نامزدی پدرش در انتخابات گذشته می گوید: ایشان در سال ۸۴ و سال ۷۸ فقط برای تعادل به صحنه آمد و این کار برای مقام پرستی نبود. اشخاص زیادی آمدند و گفتند «وظیفه شماست که نامزد شوی حالا چه رای بیاوری و چه نیاوری»… فقط زمانی پا به عرصه امتحان انتخابات می گذارد که احساس وظیفه کند و این احساس وظیفه اصولا از طریق جامعه و نخبگان به ایشان منتقل می شود. به هر تقدیر تا انتخابات خیلی زمان مانده و باید دید فضا چگونه رقم می خورد.
وی همچنین گفته است: اگر روزی[پدرم] خودشان را در معرض انتخاب قرار دهند، این کار بیشتر به دلیل مشی ایثارگری شان است نه مشی قدرت طلبی. عده ای اینقدر فشار می آورند و تحلیل می کنند و فکر می کنند اگر نیایند به وظیفه دینی و ملی عمل نکرده اند. تاکنون قرار نیست ایشان بیایند. بعد از تایید صلاحیت نامزدها در خرداد می توان گفت نظر ایشان روی کدام نامزد است.
مدیر سابق مترو درباره بحث های سیاسی در خانواده می گوید: سن ما طوری است که همه به مرز ۴۵ و ۵۰ رسیدیم و در شرایطی هستیم که وقتی دور هم می نشینیم خاله زنکی گپ نمی زنیم، بلکه بحث ها جدی است. درباره نحوه پاسخگویی هم صحبت می کنیم. یک رسمی در خانواده هاشمی است که مادر همیشه جمعه ها همه فرزندان و نوه ها و نتیجه ها را نهار دعوت می کنند و همه ظهر جمعه خدمت پدر و مادر می رویم.
وقتی آنجا هستیم همیشه بحث پیش می آید. مثلا مهدی آمده و او را زندان بردند یا فائزه در زندان است. اتفاق ویژه ای می افتد و موضوعی را پیگیری می کنیم. بنابراین همیشه بحث سیاسی مطرح می شود و نظرات مختلف داده می شود.
محسن هاشمی این را هم گفته که «بین بچه ها من معتدل تر از بقیه به نظر می آیم، حتی بعضی وقت ها متهم به ترسو بودن هم می شوم و سایرین می گویند این نوع موضع گیری از روی اعتدال فکر تو نیست، بلکه به دلیل ترسو بودنت است».