منوچهر متکی، یادداشتی درمورد مشکل خودروهای تولید داخل در وبسایت شخصی خود منتشر و تاکید کرده است: تردید ندارم که بخش قابل اعتنایی از مشکلات کشور، مستقیم یا غیر مستقیم به بخش خودروسازی مربوط است. این را همه مردم می دانند ولی چه توانی برای مقابله با آن دارند جز آن که دولتی بر سر کار بیاورند که متعهد شود «مسأله خودرو» را برای همیشه در ایران حل کند.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
نوروز با تمام زیبایی هایش، همواره و به ویژه در سال های اخیر، یک دل نگرانی دائمی نیز دارد: تلفات جاده ای خانواده هایی که برای آغاز شادمانه سال نو، راهی سفر شده اند ولی هرگز به مقصد نمی رسند.
این ماجرای غم انگیز، البته منحصر به نوروز نیست و در تمام فصول سال، کمابیش ادامه دارد. طبق آمارهای بین المللی، سالانه یک میلیون نفر در تصادفات رانندگی در سراسر جهان جان خود را از دست می دهند. ایران، به رغم آن که یک درصد جمعیت جهان را دارد، ۲٫۵ درصد از این تلفات را به خود اختصاص داده است و این یعنی فاجعه در فاجعه.
سال هاست که کشتار جمعی ایرانیان در تصادفات رانندگی، بحث داغ جامعه است و در این میان، دست اندرکارانِ دو عامل تصادف، یعنی «راه» و «خودرو» می کوشند با فرافکنی، همه تقصیرها را به گردن عامل سوم، یعنی «انسان» بیندازند.
این سخن درستی است که بخش بزرگی از تصادفات، محصول خطای انسانی است: تا راننده ای سبقت غیرمجاز نگیرد، با سرعت غیرمطمئنه نراند یا با خواب آلودگی پشت فرمان ننشیند و … احتمال تصادف بسیار اندک است اما یک نکته مهم در این میان «عمداً فراموش می شود» تا عهده مسوولان راه و خودرو، از مسئولیت خالی شود.
آن نکته این است: راه و خودرو، «وظیفه» دارند تا جایی که ممکن است خطای انسانی را «جبران» کنند. مثلاً اگر راننده ای خواب آلوده بود و خودروی او به کنار جاده منحرف شد، این وظیفه گارد ریل کنار جاده است که او را از سقوط به دره بازدارد یا اگر دو خودرو با یکدیگر تصادف کردند، این وظیفه خودرو هست که با گشودن کیسه های هوا، سرنشینانش را حفظ کند و نظایر این.
از آنجا که در ایران، همواره دولت ها مستقیم یا غیرمستقیم، متولی راه و خودرو بوده اند، از گشوده شدن سرفصل وظیفه راه و خودرو در قبال جبران خطاهای انسانی سرباز زده و همواره ترجیح داده اند با انداختن تقصیرها به گردن «مرحوم راننده»، وجدان خود را در قبال خون های ریخته شده در جاده ها و خیابان ها آسوده کنند!
تأکید می شود که این سخن، نافی نقش عامل انسانی و تلاش برای ارتقاء فرهنگ رانندگی نیست. اگر دولت ها، وظیفه ای درازمدت در فرهنگسازی – از جمله در فرهنگ ترافیک – دارند، وظیفه ای فوری تر نیز در بهبود دو عامل”راه و خودرو” دارند.
هر چند «راه» نقش مهمی در تصادفات رانندگی دارد و در نوشتاری دیگر بدان خواهم پرداخت، اما «خودرو» نیز در این میان، بسیار نقش آفرین تر است و از آنجا که در بحث خودرو، نسبت به راه، عقب افتادگی های بیشتری داریم تمرکز این یادداشت بر خودرو است.
این روا نیست که مردم ایران، فقط به این خاطر کشته شوند که به جای سوار شدن بر یک خودروی به روز و ایمن، «مجبور» هستند که بر خودروهایی سوار شوند که در شرایطی کاملاً انحصاری، با کیفیت نازل در داخل تولید می شوند؛ خودروهایی که در «دهه دوم از هزاره سوم»، هنوز محل این دعوا هستند که ایربگ داشته باشند یا نه؟! و خودروهایی که مصداق سال به سال دریغ از پارسال هستند؛ واقعاً شرم آور نیست؟
آیا وقت آن نرسیده است که صنایع خودروسازی کشور، به جای تولید خودروهای خارج از رده قرن گذشته اروپا و شرق آسیا، به سمت تولید خودروهای روز بروند و اگر هم نمی توانند چنین کنند، عطای خودروسازی را به لقایش ببخشند؟
نساختن خودروی ناایمن، حتماً بهتر از تولید آن و مردم را به کام مرگ فرستادن است.
البته بر این باورم که مجموعه صنایع داخلی ایران، این توانمندی را دارند که با تغییراتی در رویکرد و روش ها، خودروهایی روزآمد بسازند اما وقتی رقابتی در کار نیست و بدتر از آن، اقتصاد خودرو، گروگان سیاست است و ارزش بی بدیل جان مردم نیز در محاسبات در نظر گرفته نمی شود، اوضاع همین است که است و در این میان، این مردم هستند که در تصادفاتی ساده، جان خود را از دست میدهند؛ تصادفاتی که در بسیاری از کشورها، از جمله ژاپن – که زمانی سفیر جمهوری اسلامی ایران در آنجا بودم – تنها به آسیب اندکی بر خودرو می انجامد و کسی را داغدار نمی کنند.
اگر مردم ایران با همین فرهنگ رانندگی کنونی – که البته رو به رشد است – و با همین جاده های کنونی، اما با خودروهای باکیفیت دنیا، رانندگی کنند، یقین داشته باشید که آمار تلفات، اگر نصف نشود، حتماً بدان تمایل پیدا می کند.
ادامه وضعیت کنونی در صنعت خودروسازی، نامی جز رسمیت دادن به «خودکشی ملی» ندارد: خودروهایی که ترمز قابل اعتماد ندارند، بدنه شان به اسباب بازی می ماند، از تجهیزات ایمنی بویی نبرده اند، بیش از همتایان خارجی شان بنزین می خورند و اگر تصادف نکنند و کسی را مستقیماً به کشتن ندهند، آنقدر استعداد دارند که با آلودن مستمر هوا، مردم را به انواع سرطان و مرگ تدریجی دچار کنند.
«تغییر اساسی» در وضعیت خودروسازی و الزام خودروسازان به جایگزینی محصولات خارج از رده ای مانند پراید، پژو ۴۰۵، پیکان وانت و وانت نیسان و نظایر این ها با خودروهای روزآمد، مأموریت سترگ و کار بزرگی است که تنها از عهده دولت بر می آید.
تردید ندارم که بخش قابل اعتنایی از مشکلات کشور، مستقیم یا غیر مستقیم به بخش خودروسازی مربوط است. این را همه مردم می دانند ولی چه توانی برای مقابله با آن دارند جز آن که دولتی بر سر کار بیاورند که متعهد شود «مسأله خودرو» را برای همیشه در ایران حل کند.