رسول منتجب نیا، نماینده سه دوره مجلس شورای اسلامی و قائم مقام حزب اعتماد ملی در گفتگو با نسیم به بیان تحلیل های خود درباره مختصات جریان اصلاحات و انتخابات پرداخت.
مهمترین محورهای صحبت های رسول منتجبنیا را در ادامه می خوانید:
***
– یکی از ویژگیهای جریان اصلاحات این است که یک شخص خاص یا گروه خاص رهبری این جریان را برعهده ندارند
– تنها وجه مشترک اصلاحطلبان، سلیقه و گرایش سیاسی آنها است و نه تعبد حزبی و تشکیلاتیشان
– جریان اصلاحات از دوم خرداد به بعد تشکیلات زیادی پیدا کرد، اما هیچ کدام از آنها حاضر نشدند عضو “شورای هماهنگی جبهه اصلاحات” بشوند، برخلاف اصولگرایان که مثلا قبل از بحث این دولت یک جبههای بودند، با حضور چهرههای کلیدی که وقتی تصمیمی گرفته میشد، همه تبعیت میکردند، در اصلاحات چنین وضعیتی وجود ندارد.
– الان شورای هماهنگی اصلاحطلبها جلساتی میگیرند ، ولی هنوز به نتیجه نرسیدهاند و منتظر هستند فضای مناسبتری بوجود بیاید
– شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از اصلاحطلبانی که به صورت انفرادی کاندیدا شوند، حمایت نمیکند
– اگر هاشمی یا خاتمی کاندیدا نشوند، اجماعی بر شخص واحدی صورت نمیگیرد
– منتظر هستیم ببینیم آیا در آینده شرایط بهتری بوجود میآید، یا این که باز در همین تردید و سرگردانی آنها میمانیم.
– تا به حال آقای هاشمی جایی صریحا اعلام نکرده که حسن روحانی گزینه وی برای انتخابات است، اما اینگونه استنباط میشود که آقای حسن روحانی گزینه ایشان است
– کاندیداتوری هاشمی و خاتمی هنوز مشخص نشده است
– طبیعتا از آقای هاشمی انتظار میرود که طرفدار حضور در انتخابات باشند، به هرحال ایشان جزو نظام است و نمیتواند بیتفاوت باشد
– تاکنون احدی از اصلاحطلبها مسأله تحریم انتخابات را تجویز نکرده است
– بعید میدانم حتی آقای کروبی و آقای موسوی هم طرفدار تحریم انتخابات باشند و آنها هم در همان حصرشان اگر شرایط مناسب و قابل رقابت باشد، هیچ بعید نیست که اعلام بکنند ما حمایت میکنیم و از مردم بخواهند شرکت بکنند
– مطمئنم اگر خاتمی یا هاشمی، یکی از این دو در انتخابات شرکت کنند، شور و حال و هیجان خاصی در انتخابات ایجاد میشود
– در این شکی نیست که اگر آقای هاشمی کنار باشد و نظر بدهد، برایشان بهتر است؛ چراکه کارهای اجرایی واقعا سنگین است، من خودم با اینکه از ایشان کوچکترم اما وقتی مسئولیت اجرایی ندارم راحتتر هستم، آقای هاشمی به طریق اولی
– اگر آقای خاتمی در انتخابات حضور پیدا نکند، هاشمی باید ایثار کند و در انتخابات حاضر شود
– اگر هاشمی بیاید، نه تنها بین اصلاحطلبان اجماع میشود، بلکه بخشی از اصولگرایان هم از وی حمایت میکنند، حتی زندانیهایی هم که الان در بند هستند از وی حمایت کنند تا از این بحران مدیریتی که در قوه مجریه داریم عبور کنیم
– کاندیداتوری هاشمی بستگی به اراده خودش و توافق با آیتالله خامنهای دارد.
– آقای هاشمی هنوز در بدنه جامعه ریشه دارد و محبوبیت و موقعیتش منحصر بفرد است. ایشان در جوامع دینی، در حوزهها هنوز اعتبار بالایی دارد.
– غیر از هاشمی و خاتمی، نه کاندیداهای اصولگرا و نه چهرههای اصلاحطلب هیچ کدامشان جاذبه قویای برای پرشور کردن انتخابات ندارند
– خاتمی محبوبیتش از هاشمی بیشتر است.
– من فکر میکنم خاتمی بدون تبلیغات و صرف مطرح شدنش، میتواند رأی جمع کند ولی آقای هاشمی باید برایش تلاش شود
– محیط اثر گذاری هاشمی و خاتمی متفاوت است. آقای خاتمی بین قشرهای تحصیلکرده و جوان و روشنفکر و حتی منتقدان به نظام محبوبیت بالایی دارد. آقای هاشمی نه، در بدنه جامعه ، در قشر متدینین ، متشرعین ، حوزهها اثر گذارتر هست. لذا باید هرکدام را تکمیل کرد. مثلا اگر آقای خاتمی بیاید باید متدنین را قانع کرد که ایشان بیاید می تواند فرضا اصول و ارزشها را پاسداری کند. آقای هاشمی بیاید باید روشنفکرها را قانع کرد که به نفع شما است اگر ایشان بیاید. مشکلات را به حداقل میرساند .
– من هیچکدام از کسانیکه تاکنون اعلام کاندیداتوری کردهاند را مرد بحرانی که بتواند شرایط موجود کشور را به سامان برساند، نمیبینم.
– این کشور نیاز دارد به یک انسجام و وحدتی که بین نیروهای انقلاب، نیروهای مردمی، نیروهای مجرب به وجود بیاید. پیشبینی که ما همیشه میکردیم این بود که بار انقلاب به دوش یک جناح سنگینی میکند. باید همه جناحها در صحنه باشند. هاشمی به هرکسی از نیروهای مجرب و رده بالا پیغام بدهد و به همکاری دعوت کند، با افتخار با او همکاری میکنند.
– من به آقایان خاتمی و هاشمی انتقاداتی داشتهام، الان هم هرکدامشان در انتخابات موفق بشوند من به عنوان یک طلبه، به عنوان یک کسی که سابقه سیاسی دارد انتقاداتم را مطرح میکنم، حرف میزنم . اگر میگویم فلان شخص میتواند سکانداری کند به این معنا نیست که اشکالی به او وارد نیست
– بعد از اینکه نظر مقام معظم رهبری در خصوص انتخابات سال ۸۸ مطرح شد، ما دیگر سکوت کردیم و گفتیم دیگر نظر نظر ایشان است . این تبعیت از رهبری و فصلالخطاب دانشتن ایشان است
– اینکه اصلاحطلبان مردم را در سال ۸۸ به خیابانها دعوت کردند، تهمتی است که به آنان نسبت داده میشود
– ما بعد از بیانات رهبری سکوت کردیم، اینکه رهبری حرف بزنند و ما هم گوش کردیم، این همان التزام عملی به ولایت فقیه است، حالا حتما که نباید دل طرف را جستجو کرد که طرف در قلبش چه میگذرد