در ۹۵ کیلومتری مرکز استان فارس، روستایی قرار دارد که ۷ سال پیش داغی سنگین را بر سینه تحمل کرد و اینک بعد از گذشت آن سالها، هنوز یادآوری خاطره تلخ آتش گرفتن دبستان شهید رحیمی این روستا، تلخترین خاطرهای است که اهالی از آن یاد میکنند.
آن روز ۸ دانشآموز روستای درودزن در کلاس دوم دبستان درس میخواندند و اینک پایه سوم راهنمایی را تجربه میکنند؛ آن روز در دبستان بودند و امروز در مدرسه راهنمایی؛ آن روزها نه از آتش میترسیدند و نه از گرمای چراغ علاءالدین، اما امروز حتی از بخاریهای استاندارد نفتی نیز هراس دارند.
*** دیداری صمیمانه
براساس قراری که با مدیر آموزش و پرورش منطقه درودزن گذاشته بودیم، دانشآموزان حادثه دیده دبستان شهید رحیمی در محل مدرسه راهنمایی روستا حضور یافتند تا با آنها به گفتوگو بنشینیم؛ در ابتدا کمی خجالت میکشیدند، اما چهرههای شاد و بشاششان و آفتابی که از عمق نگاهشان میتابید فضا را بسیار تغییر داد.
جلسه گفتوگو با آنها را به کلاس درسی که خودشان پیشنهاد داده بودند، کشاندیم؛ ۵ دانشآموز دختر و یک دانشآموز پسر از ۸ دانشآموز حادثهدیده روستای درودزن در این دیدار حضور داشتند. سمانه عظیمی، مریم نوروزی، لیلا کهن، پریسا طاهری، فاطمه کرمی و محمدحسن شیرویه، ۶ دانشآموزی بودند که از خودشان گفتند، روزهایی که بر آنها گذشته بود و روزهایی که قرار بود بیاید. (نرگس حیدری و رضا حقیقی در این گفتوگو حضور نداشتند).
آنها از امیدهایشان گفتند….
آغازگر سخنان لیلا بود که با معدل ۱۹،۹۰ تصمیم داشت در آینده جراح مغز شود و در این راستا با مریم که معدل او نیز ۱۹٫۵۰ بود قرار گذاشته بودند تا جراح مغز و اعصاب شوند، اما سمانه مصمم بود جراح پلاستیک شود، شاید در دلش برای تمام کودکانی که قربانی آتش شدند، برنامهای ویژه داشت.
پریسا که در ردیف دوم نشسته بود و بیشترین آسیب را نیز در حادثه آتشسوزی دیده بود، بازیگری را شغل آینده خود عنوان کرد دوست داشت در آینده به عنوان بازیگری مطرح معرفی شود.
فاطمه که در صندلی آخر کلاس نشسته بود به وکالت به عنوان شغل آینده خود مینگریست و محمدحسن نیز که در سکوت به سخنان دانشآموزان دختر گوش میکرد، دلش میخواست در آینده مهندس نفت شود.
*** صبح تلخ یک روز پاییزی
۱۴ آذر سال ۱۳۸۵ در صبح یک روز پاییزی، ۸ دانشآموز دختر و پسر دور چراغ علاءالدین کلاس میدویدند و شیطنت میکردند، کلاس درس آغاز نشده بود و بچهها با شور و نشاط بچگانه به این سو و آن سو میدویدند.
هنوز هیچ کس نمیداند که چه شد که چراغ علاءالدین بر زمین افتاد و چه کسی آن را واژگون کرد، تنها چیزی که در خاطر آن کودکان برجای مانده است، داغی آتش و فریادهایی بود که در گلو خشکید و ترسی که بر آنها حاکم شد.
ترسی که آنها را به انتهای کلاس کشاند، جایی که نه راه فراری بود و نه میتوانستند حرکتی کنند، تنها دستهایشان را بر روی صورت گذاشته بودند و فریاد میزدند.
آنقدر فریاد زدند و مادر و پدر را به مدد خواستند که دیگر از حال رفته بودند و زبانه آتش کینهجویانه چهرههای زیبایشان را به یغما برده بود.
*** خواستههای دانشآموزان درودزن
سمانه میگوید: درست است که این حادثه برای ما پیش آمده و زیباییهای صورتمان از بین رفته است، اما دوست داریم بتوانیم استعدادهای خود را شکوفا کنیم و افراد مهمی در جامعه باشیم.
وی که در مسابقات شطرنج در سطح منطقه دارای رتبه است، میافزاید: من به هنر نیز علاقه دارم و نقاشی میکشم، اما دوست دارم بتوانم در تمام زمینهها خود را آزمایش کرده و در نهایت در رشتهای که استعداد خوبی دارم، ادامه فعالیت دهم.
لیلا نیز گفتههای سمانه را تأیید میکند و عنوان میدارد: در ایام تابستان که خانواده به کار مشغول هستند و ما نیز مدرسه نداریم، کاش میتوانستیم در کلاسهای مختلف ورزشی و هنری شرکت کنیم.
وی به آموزش شنا اشاره میکند و ادامه میدهد: متأسفانه در روستای ما استخر شنا وجود ندارد و کاش ما میتوانستیم به این ورزش که فکر میکنم برای دانشآموزان و نوجوانان نیز بسیار مفید است، میپرداختیم.
پریسا که تاکنون عمل جراحیهای فراوانی انجام داده است و تقریباً انگشتان دستش را در حادثه آتشسوزی به شعلههای آتش ارزانی کرده است، میگوید: پدرم در مدرسه خدمتگزار است و به خاطر من مجبور است همیشه از کارش مرخصی گرفته و به بیمارستان در شیراز برویم که این موضوع مرا بسیار ناراحت میکند، چرا که او مجبور است هم بیشتر کار کند و هم مواظبم باشد.
پریسا به دلیل از دست دادن انگشتانش، به سختی نیز میتواند بنویسد و در مسیر آموزش به گفته خودش سختیهای زیادی را تحمل میکند؛ وی در خصوص دیه پرداختی نیز هنوز مشکل دارد و عنوان میکند که دیه مناسب برای وی در نظر گرفته نشده است.
از دیگر خواستهها دانشآموزان درودزن، اختصاص مشاور برای آنهاست؛ آنها مشاوری میخواهند که برایشان وقت بگذارد و به حرفهایشان گوش فرا دهد.
قرار شد هر کدام از دانشآموزان جملهای خطاب به دانشآموزان کشور بگوید؛ سمانه بیان میکند: به همه دانشآموزان میگویم که تمام تلاش خود را به کار گیرند تا به هدفشان برسند ضمن اینکه قدر پدر و مادرشان را بدانند.
لیلا بیان میکند: دانشآموزان اگر تلاش کنند به هرجایی که میخواهند، میتوانند برسند.
پریسا اظهار میدارد: دانشآموزان تلاش کنند که در آینده فرد مفیدی در جامعه شوند.
مریم میگوید: دانشآموزان سعی و تلاش را فراموش نکنند و پشتکار داشته باشند تا موفق شوند.
فاطمه که علاقه به رشته تنیس و هنر نقاشی دارد، بیان میکند: من فقط به دانشآموزان میگویم که پشتکار داشته باشند.
محمد حسن هم میگوید: باید دانشآموزان به فکر استعدادهای خود باشند و به مشکلات فکر نکنند بلکه تلاش کنند تا موفق شوند.
*** افزایش اعتماد به نفس/ آموزش مهارتهای زندگی
جواد روستایی فارسی مدیر مجتمع امام مهدی (عج) درودزن، میگوید: با توجه به مواردی که برای دانشآموزان آسیب دیده به وجود آمده بود، سعی کردیم، از ابتدای سال تحصیلی برنامههایی داشته باشیم تا توان ارتباطی و اجتماعی آنها افزایش یابد.
وی اضافه میکند: از جمله کارهایی که انجام شد، سرویس رفت و برگشت دانشآموزان بود زیرا محل زندگی آنها در روستا پراکنده است، سرویس مجزا برای دانشآموزان دختر و پسر پیشبینی شد تا آنها از منزل سوار کرده و در مدرسه پیاده میکند.
روستایی ادامه میدهد: با توجه به نقش تکنولوژی و اهمیت روز افزون آن، کلاس این دانشآموزان را به دیتا پروژکتور مجهز کرده و اینترنت با سرعت ۵۱۲ در کلاس ایجاد کردیم تا دبیران از آن استفاده کنند.
مدیر مجتمع امام مهدی (عج) درودزن اضافه میکند: با توجه به اینکه این دانشآموزان مراجعه زیادی به پزشک داشته و غیبتهای طولانی دارند، از بهترین دبیران منطقه، یعنی سرگروههای دروس ریاضی، عربی و علوم تجربی دعوت شد و در روزهای پنجشنبه برای این دانشآموزان کلاسهای تقویتی برگزار شد تا آنها در دروسی که ضعف دارند، تقویت شوند.
وی میافزاید: از جمله فعالیتهای دیگر، شرکت دانشآموزان در برنامههای پرورشی و ورزشی بود که سمانه عظیمی در مسابقات شطرنج مقام آورد؛ مشاوری نیز به این دانشآموزان و خانوادههایشان مشاوره میداد.
روستایی میگوید: روحیه این دانشآموزان بسیار خوب است و دو دانشآموز یعنی لیلا کهن و مریم نوروزی با معدل بالا جزو بهترین دانشآموزان منطقه درودزن هستند؛ خوشحالیم که تمام این دانشآموزان اعتماد به نفس خوبی دارند.
وی ادامه میدهد: سعی کردیم که مهارتهای زندگی را به آنها آموزش دهیم و از دیگر دانشآموزان دور نباشند و بر این مبنا اردوهایی که برای آنها در نظر گرفتیم به صورت گروهی بود و با دیگر دانشآموزان بودند.
مدیر مجتمع امام مهدی درودزن بیان میکند: با تلاشهای مسئولان آموزش و پرورش، اقدامات خوبی انجام شده است؛ در زمینه بخاری استاندارد نیز چون منطقه درودزن جزو مناطق محروم بوده و گازکشی نشده است، شوفاژ در مدارس نیست ولی در مدرسه از بخاریهای استاندارد استفاده میشود و هیچ خطری آنها را تهدید نمیکند.
*** دانشآموزان در حال رشد هستند/فعلاً جراحی پلاستیک مقدور نیست
دادالله زارع، مسئول اداره تعاون و امور رفاهی کارکنان آموزش و پرورش استان فارس اظهار میدارد: همان زمان و بعد از حادثه، یک مدرسه نوساز برای این دانشآموزان در روستا ساخته شد و معلمان ویژهای با همکاری اداره آموزش و پرورش درودزن برای این ۶ دختر و ۲ پسری که این حادثه برایشان اتفاق افتاده بود، در نظر گرفته شد.
وی اضافه میکند: این دانشآموزان وقتی با خانوادههایشان برای درمان به شیراز میآیند، از مراکز رفاهی و آموزشی بهرهمند میشوند؛ ضمن اینکه با هماهنگی با وزارت بهداشت به خصوص سازمان بهداشت و درمان استان فارس و دانشگاه علوم پزشکی، این دانشآموزان به صورت رایگان خدمات درمانی دریافت میکنند.
زارع با بیان اینکه این دانشآموزان ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان حقوق دریافت میکنند، بیان میکند: این هزینه با همکاری اداره کار و نهادهای ذیربط پیشبینی شده است.
وی در خصوص آخرین وضعیت درمان این دانشآموزان میگوید: با خیّری هماهنگی صورت گرفته است که این دانشآموزان برای درمان به مراکز درمانی داخل و خارج از کشور اعزام شوند تنها مانعی که وجود دارد، این است که دانشآموزان در مرحله رشد هستند و جراحی پلاستیک فعلاً برایشان مقدور نیست و باید به رشد کامل برسند تا جراحی پلاستیک انجام شود.
مسئول اداره تعاون و امور رفاهی آموزش و پرورش استان فارس در خصوص سفر حج عمره این دانشآموزان که هنوز محقق نشده است، اظهار میدارد: در تلاش هستیم که هر زمان که شرایط مساعد باشد، این دانشآموزان را اعزام کنیم که البته در نظر داریم که به طور جداگانه و در اوقات تعطیل آنها، این برنامه انجام شود تا لطمه به درسشان نخورد که امیدواریم در سال تحصیلی جدید اجرایی شود.
هرمز آزادپور مسئول آموزش و پرورش منطقه درودزن به خبرنگار فارس در خصوص وضعیت تحصیلی دانشآموزان درودزن میگوید: قبلاً در مقطع ابتدایی ۸ دانشآموز حادثه دیده را از دیگر دانشآموزان تفکیک کردیم و آنها در کلاس جداگانه بودند اما به لحاظ مسائل اجتماعی و روانی که ممکن بود برای این دانشآموزان در آتیه اتفاق بیفتد، این دانشآموزان را با دانشآموزان دیگر در یک کلاس قرار دادیم تا بتوانند با این مشکلاتی که برایشان ایجاد شده است در جامعه زندگی کنند.
وی ادامه میدهد: این دانشآموزان در پایه چهارم و پنجم ابتدایی با دانشآموزان دیگر درس خواندند که تقریباً جواب داد و باعث رشد عزت نفس آنها شد ضمن اینکه با مشاورههایی که داشتی،م خانوادهها نیز از نظر فکری تقویت شدند و الان این دانشآموزان دوم راهنمایی هستند و در همان مدرسه راهنمایی که در روستای درودزن داریم، ادامه تحصیل میدهند.
آزادپور میافزاید: این دانشآموزان برای برخی درمانها به پزشکان و بیمارستان مراجعه میکنند که وقفهای در حضورشان در کلاس درس و مدرسه ایجاد میشود که برای آنها کلاس جبرانی برگزار میکنیم و در کنار آن کلاس تقویتی هم پیشبینی شده است؛ بحث تفاوتهای فردی را نمیتوان انکار کرد اما در سرجمع این دانشآموزان با بچههای دیگر تفاوتی ندارند.
*** دانشآموزان درودزن به آیندهای روشن امیدوارند
دانشآموزان حادثهدیده روستای درودزن، این روزها برای آینده خود نقشههای بسیاری دارند و نمیخواهند حادثه تلخی که ۶ سال پیش برای آنها رخ داده است، موجب شود که از پیشرفت باز بمانند. آنها نه ترحم میخواهند و نه غصه خوردن کسی برایشان.
تنها به پیشرفت میاندیشند و در این مسیر اگر راههای کشف استعدادشان بیشتر باز شود و آنها بتوانند از استعدادهای خدادادی استفاده کنند، دیگر غم از دست دادن زیبایی منجر نمیشود تا به گوشهای خزیده و از نعمات خداوندی چشم بپوشند.
اینک این دانشآموزان چون کوهی استوار در برابر مشکلات صبورانه ایستادهاند و با لبخندی بر لب امیدوار به آینده روشنشان مینگرند.
گزارش از مریم عابدینی
فارس