بازیگر سریال «روزی روزگاری» از جمله مردان اهل خانواده است و بودن در کنار همسر، پسران و عروسهایش را به هر تفریحی ترجیح میدهد. محمود پاکنیت که با بازی در سریالهای پس از باران، پدر سالار و یوسف پیامبر(ص) مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرد، در آخرین روزهای سال گذشته در سریال «خاطرات مرد ناتمام» حاضر شد تا هنرش را بار دیگر به نمایش بگذارد. گفتوگوی خبرنگار «نامه» را با محمود پاکنیت در ادامه بخوانید:
روزهای تعطیل چون عید تهران میمانید یا به سفر میروید؟
تصمیممان معمولا بر شیراز است یا شمال.
با چه وسیلهای مسافرت میکنید؟
با ماشین شخصی.
با سهمیهبندی بنزین چه میکنید؟
این مشکل را همه دارند اما چارهای نیست، باید برویم. معمولا از بنزین آزاد استفاده میکنم.
اهل رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی هم هستید؟
من خیلی قانونمندم. گاهی خانمام از دستم عاجز میشود. اگر تابلو ۱۱۰ کیلومتر سرعت باشد، من هرگز ۱۲۰ کیلومتر نمیروم. همواره قانون را رعایت کردم، نه فقط در رانندگی که در زندگی هم قانونمندم. قانون از نظم میآید و اگر نظم را در زندگی از بین ببریم یک نوع گیسختگی در زندگی ایجاد میشود که مهارت آن غیرممکن میشود. شاید سبقت غیرمجاز و آرتیستبازیها در لحظه لذتبخش باشد اما اگر اتفاقی برای یکی از عزیزانشان بیفتد، دیگر جبران ناپذیر است.
برای سفر از قبل برنامهریزی میکنید؟
اگر به نظر من باشد ترجیح میدهم که از قبل بدانم قرار است به کجا بروم و در کجا مستقر شوم. اما گاه پیش آمده که سفرهای ناگهانی رفتهایم که مجبور شدیم به هتل برویم یا جایی چادر بزنیم.
تفریح خاص ایام تعطیل بجز سفر برای شما چیست؟
با خانواده بودن بهترین تفریح برای من است. فارغ از کار و مشکلات زندگی بهتر است تعطیلات را با خانواده گذراند؛ با همسرم، پسرها و عروسهایم.
چند فرزند دارید؟
دو پسر دارم که هر دو ازدواج کردند.
نوه؟
در راه است.
عروسها را شما انتخاب کردید یا پسرها؟
خود پسرهایم انتخاب کردند. ما هم به خواسته آنها عمل کردیم.
سفارش شما به پسرها برای تشکیل زندگی مشترک چه بود؟
همیشه به پسرهایم گفتهام که سعی کنند اهل زندگی باشند. با هدف زندگی کردن، کسی را که برای زندگی انتخاب کنید. در این صورت تکلیفشان با خودشان مشخص است. اما اگر هدف جوانان زندگی کردن نباشد و دچار توهم ازدواج شده باشند، در نهایت تصور میکنند که در دام ازدواج گرفتار شدهاند. باید قبل از ازدواج بسیار زیاد فکر کرد، تصمیمها را گرفت، با منطق رفتار و در نهایت همسر خود را انتخاب کرد.
خود شما هم منطقی هستید؟
من همیشه سعی کردم خیلی در زندگی براساس احساس تصمیم نگیرم و عمل نکنم و بر همین اساس همواره به فرزندانم توصیه کردم که همسرتان را براساس منطق و برای زندگی کردن انتخاب کنند.
برگردیم به سفر و مسافرت، تکلیف دید و بازدید نوروز چه میشود؟
همه اقوام من شیراز هستند و وقتی به شیراز میرویم دائم در حال دید و بازدید هستیم. سالهایی هم که به شمال میرویم، قبل از سفر یا بعد از آن حتما دید و بازدید را به جا میآوریم.
پس شما پذیرایی عید هم دارید؟
بله. صد در صد.
برای پذیرایی از مهمانان از پسته هم استفاده میکنید؟
هر گز. من جزو کسانی هستم که پسته را تحریم کردهاند.
برنامه خواندن کتاب یا دیدن فیلم در ایام تعطیل چون نوروز دارید؟
در ایام نوروز کتاب نمیخوانم اما فیلم میبینم. کتاب خواندن تمرکز میخواهد و بدون تمرکز بهتر است دست به کتاب نزنی. من کتاب را نمیخوانم تا چشمهایم خسته شود و بخوابم. از کتاب برای خواب خودم سواستفاده نمیکنم.
بهترین کتابی که خواندید؟
همه کتابهایی که خواندم جزو بهترینها بوده است. نویسندگان همواره تلاش میکنند چیزی بنویسند که مخاطبی چون من تا به حال نشنیده یا ندیده باشد.
چه کتابی را بیشتر دوست دارید؟
کتابهای تاریخی را دوست دارم. اواخر سال ۹۱ که مشهد بودم یک کتاب از زندگی شاه عباس به من هدیه دادند که شروع کردم به خواندن.
شما نقش شاه عباس را هم بازی کردید؟
دقیقا. اما انقدر این شخصیت پر است و تمام ضدیتها را در خود دارد که هر چه بخوانی، سیر نمیشوی. من یک کتاب ۵ جلدی آقای فلسفی را ۱۰ سال پیش برای بازی شروع به خواندن کردم. اما کتاب جدید را که شروع کردم باز هم برایم خواندنی است. معتقدم هر بار که کتابی را میخوانی، یک سری مطالب جدید پیدا میکنی چرا که هم درک و فهم من بالاتر رفته است و هم برای بار اول خواندن کتاب، خیلی مطالب را از دست دادهام. این امر درباره فیلم هم صدق میکند و گاهی بار دومی که یک فیلم را میبینم متوجه میشوم که خیلی چیزها را از دست دادم.
بهترین عیدی؟
بهترین عیدی دوران کودکی من از دست پدر و مادرم بود. کم بود اما انقدر در آن عشق و محبت بود که همیشه در ذهنم هست. این دو عزیز را از دست دادم ولی همیشه یادم هست که دور سفره هفتسین مینشستیم و به همه بچهها عیدی میدادند. همان محبت و دستی که به سر ما میکشیدند بزرگترین عیدی بود. به نظر من محبتی که انسانها در قلبشان دارند و برای دیگران واریز میکنند از تمام عیدیهای مادی ارزش بیشتری دارد.
تلخترین و شیرینترین اتفاق سال گذشته؟
اتفاق تلخی نداشتم چرا که همواره سعی میکنم برای اتفاقها منطقی پیدا میکنم. هر چه که خیر است نه کم میدهد، گر نستانی به ستم میدهد. هر اتفاقی که برای انسان میافتد حتما خیریتی نهفته در آن است. اتفاق بد هم برای من حتما مزیت خوبی داشته است. بهترین اتفاق سال ۹۱ هم برای من خبر رسید که نوهدار شدم.
برای سال جدید چه آرزویی دارید؟
آرزو میکنم تمام جوانها سروسامان بگیرند. کسانی که از زندگی سرد شدند، به آن علاقهمند شوند. به هر حال عمر میگذرد، چه بهتر که در بهترین شکل بگذرد. جوانها معتقدند که هیچ چیز ندارند در هر حالی که من معتقدم تا زمانی که سالماند، همه چیز دارند. اگر این همه چیز را به کار گیرند، مطمئنا به آن چیزی که میخواهند دست پیدا میکنند.