زمستان سال ۹۱، چند میزگرد در کافه خبر برگزار شد که به سبک زندگی می پرداخت. در یکی از این میزگردها، حجت الاسلام سید محمود علوی، عضو مجلس خبرگان رهبری درباره تصور جوانان از ازدواج چنین گفت که می بینید و می شنوید.
مریم صدرالادبایی-زهرا تالانی: در سخنان ایشان ۱۷ محور بود از جمله اینکه چرا در برخی مناطق طلاق زیاد شده است؟ الگوی تفریح سالم کدام است؟ چرا مصرف گرایی برای برخی افتخار شده است و …
پس از آن وازتخانه های مختلف شروع به تدوین برنامه های گوناگون کردند و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به تدوین برنامه ای در این زمینه پرداختند.اما چگونه می توان سبک زندگی اسلامی-ایرانی را در جامعه امروزی اجرایی کرد؟در همین زمینه میزگردی با حضور حجت الاسلام دکتر سیدمحمود علوی عضو مجلس خبرگان رهبری وفرید براتی سده مدیرکل پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور در کافه خبر برگزار کردیم.
مشروح این میزگرد را می خوانید؛
همانطور که می دانید مقام معظم رهبری در سفری که اخیرا به بجنورد داشتند درباره سبک زندگی اسلامی ایرانی بسیار تاکید کردند و سخنان ایشان بر ۱۷ محور استوار بود. به عقیده شما چطور می توان این مسائل را در زندگی امروز اجرا کرد؟
علوی: برای تحقق این موضوع باید الگویی برای زندگی ایرانی اسلامی ارائه کنیم و تفسیر درستی از این موضوع داشته باشیم. ابتدا باید به جوانان درک درستی از ازدواج و تشکیل خانواده داد. در زمانی که قرآن نازل شد خداوند فرمودند که از وجود خود شما همسرانی را آفریدیم. یعنی زن و مرد از یک جان هستند در دو بدن. از سوی دیگر در قرآن تاکید شده است که هدف از ازدواج آرامش است و پیوند هایی با مهربانی و محبت گه زده شده است، نه منافع و مصالح مشترک. یعنی یک عنصر انسانی است و این نیاز به محبت دائمی است و هیچ وقت پایان نمی یابد. بنابراین قرآن چنین تصویری از ازدواج دارد. اگر این نگاه به زندگی باشد از اول در انتخاب همسر جوانان به مادیات توجه نمی کنند.
یعنی ازدواج را نباید به چشم پر کننده خلاهای غریزی ببینیم، بلکه حرکتی به سوی رشد و کمال باشد. در اینصورت می توان موفق بود. در زندگی اسلامی ایرانی هم باید یک عنصر بر آن متکی باشد که آن هم ایمان است تا به آرامش برسیم. زندگی که در آن آرامش باشد به انسان امید، ایمان و اخلاق می دهد. اسلام زندگی اجتماعی را به اخلاق پیوند می زند و راه و مسیر رشد را اخلاق می داند.
امام علی (ع) هم می فرمایند که حتی اگر ما بهشت و جهنم را قبول نداشته باشیم و تصویر مادی از زنگی داشته باشیم باز به اخلاق نیازمندیم. چون مسیر موفقیت ارزشهای اخلاقی است.بنابراین باید بدانیم که از ارزشهای اخلاقی بی نیاز نیستیم.در حوزه تعریف سبک زندگی اسلامی ایرانی، با یک آسیب مواجه هستیم، که آن آسیب و خطر نگاه سکولار و تقلید کورکورانه از غربیها در این زمینه است؛ به این معنا که باید در همه حوزهها، نگاه دینی حاکمیت داشته باشد. هر مسلمانی موظف است تا از اعمال و کردار خود محاسبه داشته باشد این یکی از مصادیق بارز توجه به سبک زندگی در معارف اسلامی است. شاید این دیدگاه در برخی محافل علمی وجود داشته باشد که برای دست یابی به این مدل، باید به آرا و نظریات متفکران غربی چون شوپنهاور و فروید رجوع کرد در حالیکه استفاده از منابع و مکتوبات علمای سلف همچون نوشته های شهید ثانی و خواجه نصیرالدین طوسی می تواند بطور شایسته ما را در ارائه سبک زندگی اسلامی یاری کند. ارائه جذابیت های سبک زندگی اسلامی و ایرانی باید به نحوی باشد که این طرح بتواند جایگاه خود را در میان مردم پیدا کند و همچنین ارتباط خوبی را با نسل جوان ما برقرار کند.
براتی: ما در زمینه علم و سخت افزار پیشرفت داشتیم اما تا کنون در زمینه اجتماعی سرمایه گذاری نکردیم.سبک زندگی هم به این موضوع باز می گردد خیلی موفق عمل نکردیم و برنامه ریزی اجتماعی هم نداشتیم. در حال حاضر متولی جنبه های اجتماعی معلوم نیست. درست مانند مسائل اعتیاد و کودکان کار که هنوز متولی خاصی نداریم و شهرداری و بهزیستی با هم دعوا دارند. در برنامه پنجم توسعه هم به جنبه های اجتماعی توجه نشده است. بنابراین تاکید مقام عظم رهبری این است که در علوم پایه خیلی پیشرفت کردیم اما در علوم رفتاری و اجتماعی مشکل داریم.چون سیاست گذاری نشده است.
برای رسیدن به این موضوع ابتدا باید سبک زندگی را تعریف کرد. این موضوع دو جنبه دارد، ابتدا مشی و روشی که در زندگی داریم و بعد نگرش و ایده است. در این صورت نگرش فرد به خود، جامعه، هستی و خداوند و ارزش ها معنا پیدا می کند. ما در قدیم سیستم آموزش غیررسمی قوی داشتیم. اما الان آموزش غیر رسمی را در خانواده و محله و منبرها از دست دادیم. روحانیون معلم اخلاق هم بودند و الان دیگر نیست. همچنین درگیری خانواده ها فرصت نمی دهد که جنبه آموزشی را داشته باشند. در همه جای دنیا آموزش و پرورش به کمک خانواده می آید در کشور ما اینطور نیست و این خلا خانواده پر نشده است. بنابراین من تصور می کنم که علوم جدید و تکنولوژی و درگیری خانواده ها و استرس های اجتماعی باعث می شود که سبک زندگی ما مشکل پیدا کند و از هویت اصلی دور شویم و منظور رهبر هم همین بود. چون خانواده ایرانی را در شرایط گذر از زندگی سنی به نوین تنها گذاشتیم و سبک زندگی خودمان را از دست دادیم.
البته نمی توان یک شبه سبک زندگی را تغییر داد و یک کار فرهنگی است. بعد از سخنان مقام معظم رهبری همه دستگاه ها به موضوع سبک زندگی ورود کردند؛ حتی مجله ای دراین باره منتشر شد و کارگاه هایی برگزار می شود اما هنوز منظور رهبری را نتوانستند اجرا کنند. الان وزارت بهداشت،علوم و شورای انقلاب فرهنگی متولی این موضوع شدند و معلوم نیست چه می شود؟
در مورد حجاب و عفاف هم این مشکل را داریم. ۲۶ دستگاه باید به این موضوع وارد می شدند اما در نهایت هیچ اتفاقی نیفتاد. بنابراین سوال من این است که چطور باید این الگوها را عملیاتی کرد؟
براتی: هنوز مشخص نیست که متولی اصلی چه کسی است و چه کسی پاسخگو است در این صورت همین مشکل پیش می آید که برنامه ریزی و سیاست گذاری نداشته باشیم. وقتی چند پارگی و چند دسته شدن و موازی کاری در یک موضوعی مطرح باشد این مشکل پیش می آید.
باید از کجا شروع کرد که اثر گذار باشد؟
براتی: در روانشناسی بحثی به نام بین نگرش و رفتار یک رابطه است. بعنی آموزش بدهیم که رفتار درست شود اما همیشه اینگونه نیست گاهی نگرش است اما رفتار درست نیست. مثلا دروغ گفتن را همه بد می دانند اما رفتار این را نشان نمی دهد وتفاوت بین رفتار و نگرش وجود دارد. همیشه تغییر نگرش به رفتار درست منتهی نمی شود، من فکر می کنم یک گوشه ای از رفتار که در آن زور و اجبار نباشد را باید اصلاح کرد .در بجث حجاب و عفاف هم که شما در سوال قبلی اشاره کردید، ما همین مشکل زور و اجبار را داشتیم که موفقت آمیز نبود. ما اگر بخواهیم در تغییر نگرش ها کار کنیم سخت و زمان بر است که به تغییر رفتار برسیم اما با اطلاع رسانی تغییر رفتار را ایجاد کنیم مشروط به اینکه زور و اجبار نباشد و مردم خودشان بپذیرند. از سوی دیگر ما سبک زندگی فردی، اجتماعی و خانواده داریم که باید دید کدام در خطر است و کدام می تواند آسیب زا باشد. به نظر من خانواده می تواند مهم باشد.
آقای علوی، موضوعی که آقا دکتر به آن اشاره کردند از بین رفتن نقش روحانیون در منبرهاست. شما این موضوع را قبول دارید؟
علوی: در قدیم مخاطبان روحانیون ساده بودند و نسبت به منبرها باور بدون تصور داشتند و راحت می پذیرفتند و عمل می کردند،اما الان مستمعها هر مطلبی را زیر و رو می کنند و بلافاصه باور نمی کنند برای همین مشکل شده است و باید حتما با سواد و آگاهی منبر رفت.شما می بینید که سر کلاس همه یک دست هستند و اما در جمع شنوندگان منبرها همه تیپ فردی وجود دارد از دانشجو و دکتر تا فرد عامی.بنابراین روان شناسی و جامعه شناسی مخاطبان مهم است و باید مخاطب را خوب شناخت برای همین کار روحانیون سخت می شود.بنابراین من معتقدم که روحانیت جایگاه مرجعیت را از دست نداده است. توجه داشته باشید که در بین افرادی که الگوی زندگی خود را از غرب می کیرند هیچ گاه روحانیت جایگاهی ندارد چون در جامعه غربی کشیش جایگاهی ندارد. اما همین افراد وقتی با روحانیت برخورد می کنند تفکرشان عوض می شود.من در این زمینه تجربه خیلی دارم.
براتی: یعنی شما می فرمایید در گذشته روستاییان به راحتی صحبت های روحانیون را تصدیق می کردند اما الان نه. اما در تحقیقاتی که شده رتبه منبرنشینی با روحانیون پایین آمده و به نظر من آسیب زااست.
علوی: من این موضوع را قبول ندارم. هنوز هم مردم قبول دارند که فرهنگ دینی و آموزه های اسلامی مهمترین و اصلی ترین الگو و راهکار تامین سلامت زندگی دنیوی و اخروی است.
آقای علوی شما معتقدید برای داشتن الگوی اسلامی-ایرانی باید به اخلاق در جامعه توجه کرد؟
علوی: ارزش های اخلاقی افراد را به هم ربط می دهد و جامعه شکل می گیرد. باید در نظر داشت که زندگی غربی با این مسائل بیگانه نیست. مرز نگاه شرقی اسلامی و غربی تفاوت دارد. البته چون جامعه اروپایی در یک مقطع مبارزه با خدا را شروع کرد معنویت را پشت سر گذاشت متفاوت است و تفکرات ضد دینی دارد اما در جامعه آمریکایی عکس آن است و کسانی که از این وضعیت اروپا ناراضی بودند به آمریکا مهاجرت کردند یعنی اقشار دینی و مذهبی اروپا به امریکا رفتند و لذا جامعه امریکا مذهبی تر از اروپا است. بنابراین همانطور که تاکید کردم باید به ارزشهای دینی توجه کرد.البته نباید این مسائل تبدیل به ضد ارزش شوند.مثلا در زندگی دینی اسلامی و حتی ایرانی مسئله زیبایی جایگاه دارد اما در الگوی اسلامی و ایرانی زیبا پسندی وجود دارد نه زیبا پرستی که در اروپا وجود دارد.قران هم این موضوع را نفی نمی کند ،اما جایی که زیبایی سبب بار منفی در زندگی می شود را نفی می کند.خدا دوست داردکه انسان از نعمتها استفاده کند بنابراین زیبا گرایی اشکال نداردو باید به این موضوع توجه کرد.
در زندگی اسلامی ایرانی باید به این موضوع هم توجه داشت که اسلام در بعد فردی و اجتماعی برای تعقل، آموزش و یادگیری از گهواره تا گور، نکوهش تنبلی و تاکید بر کار و تلاش، بهداشت فردی، نرساندن ضرر به دیگران و مفید بدن، روش خوردن و آشامیدن، لباس پوشیدن، آداب آراستگی و… برنامه دارد. به عنوان نمونه، پرداختن به ابعادی نظیر صله رحم، احترام به پدر و مادر، همسایه، تکریم اقشار مختلف، عیادت بیماران، مهماننوازی، تکریم جهادگران و ایثارگران، تکریم علما، توجه به کودکان و تربیت فرزندان، رازداری، حفظ آبرو و … که در فرهنگ ما جایگاه ویژه دارند، در سبک زندگی غربی ترک شده است. قران کریم زندگی فردی و اجتماعی، راه مدیریت جامعه و دشمن شناسی را به ما می آموزد و عمل به آن متضمن فلاح و رستگاری در این دنیا و دنیای دیگر است. بیش از ۱۶۰ آیه قرآن به بصیرت و عمیق شدن در آیات الهی تاکید دارد و لازمه قرار گرفتن در مسیر حرکت سبک زندگی قرآنی را بصیرت می داند.
براتی: براتی:از دیدگاه آرمانی و عقیدتی سخنان شما امکان پذیر است اما باید واقعیت های جامعه را در نظر گرفت.شما توجه داشته باشید که روحانیون در زندگی اجتماعی به مسائلی اشاره می کنند که جامعه و مردم آن را نمی پذیرند.مثلا روحانیون ما به موضوع ازدواج موقت تاکید می کنند.اما اکثر مردم این موضوع را قبول ندارند.
من باز هم تاکید می کنم که بسیاری از آموزشهای سبک زندگی از منبر انجام می شد اما الان روحانیت به عنوان مرجع مردم تقریبا حذف شده است .سرمایه اجتماعی در بین مردم کم شده و اعتماد وجود ندارد. واقعیت های جامعه را نمی توان نادیده گرفت. ما تحقیقی انجام دادیم در تهران و ۴ استان از افراد افسرده. نداشتن معنا در زندگی همه آنها وجود داشت. امروز جوان ما معنای زندگی ندارد. چندی پیش یکی از مسئولان اعلام کرد که در شمال شهر، دختران و پسران با هم زندگی می کنند و بعد مجبور شد که تکذیب کند اما غیر واقعی نیست و وجود دارد. بدون عقد شرعی با هم زندگی می کنند. بنابراین این آسیبها وجود دارد و نمی توان آرمانی زندگی و برنامه ریزی کرد. من قبول دارم که ما باید آنگونه زندگی کنیم که در اسلام در نظر گرفته شده اما جامعه ما دچار آسیب هایی است که نباید دیده گرفت.
یعنی شما معتقدید که الان به خاطر آسیبهای اجتماعی و زندگی مدرن استفاده از آموزه های اسلامی آسان نیست؟
براتی: آن زندگی که حجت الاسلام علوی می فرمایند به نظر من ایده آل است. سبک زندگی به این معناست که ما در سه بخش عقاید و باورها، اخلاقیات و الگوهای رفتاری از گزینههای مختلفی که میتوانیم انتخاب کنیم و آن گزینهای که مورد تایید اسلام بوده و انطباق بیشتری با سیره اهل بیت علیهمالسلام دارد را برگزینیم. این سبک در ابعاد مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی میتواند بروز و ظهور داشته باشد و همچنین به اشکال مختلف از جمله اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میتواند خود را نشان دهد. این سبک را ما میتوانیم از ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری مورد بررسی قرار دهیم، اینها در حقیقت زاویههای نگاهی ما هستند اما وجه شناخت سبک زندگی اسلامی همین است که هر رفتاری که انجام میدهیم انطباق بیشتری با آموزههای اسلامی و دینی داشته باشد.
در بخش اخلاق متأسفانه فاصله بسیار زیادتری نسبت به سایر بخشها با سبک زندگی اسلامی داریم و به طبع مشکلات ما در این بخش بسیار بیشتر است. وقتی که ما در ابعاد اخلاقی، مثلاً راستگویی و احترام به حقوق متقابل را در جامعه ملاحظه کنیم متوجه میشویم که فاصله زیادی با این سبک داریم و الان واقعاً نمیتوانیم بگوییم سبک زندگی ما یک سبک زندگی اسلامی است.در ابعاد خانوادگی هم اگر بخواهیم شاخصهها را بررسی کنیم متوجه میشویم که این فاصله همانند ابعاد اخلاقی با معیارهای اسلامی زیاد است. چرا باید در برخی مناطق، نزدیک ۴۰ درصد الان آمار طلاق داشته باشیم. این نشان میدهد که سبک زندگی و نحوه رفتار خانواده در زندگی فعلی اسلامی نیست.
اما شما معتقدید که این شیوه ها را می توان در زندگی داشت. مواردی که شما به آن اشاره کردید را با توجه به زندگی امروزی که گذر از زندگی سنتی است چگونه می توانیم استفاده کنیم؟
علوی: الان تا حد کمی در زندگی ایرانی ما وجود دارد اما باید بیشتر وارد زندگی کرد. شما توجه کنید در گذشته اخلاق ورزشی همیشه در ورزش ما بوده است. ما از گذشته جوانمردانی مثل پوریای ولی را داشتیم. اما وقتی بعضی رشته های ورزشی را مثل فوتبال و بسکتبال وارد کردیم اخلاق ورزشی رنگ سابق خود را از حدی از دست داد.
از سوی دیگر باید توجه کنید که انقلاب اسلامی اساسا یک انقلاب فرهنگی بود و هدف اصلی انقلاب فرهنگی حاکمیت فرهنگ اسلامی بر جامعه و حاکمیت نگرش اسلامی بر رفتارهای مردم بود. طبیعی است که انتظار مقام معظم رهبری این بوده و این هست که فرهنگ اسلامی با اصالت های خود در جامعه استقرار پیدا کند و در همه شئون زندگی مردم اثر بگذارد. درحال حاضر اقدامات زیادی از سوی نهادها، دستگاه ها و سازمان های فرهنگی و غیر فرهنگی صورت گرفته تا این مهم تحقق پیدا کند اما به نظر می رسد که هنوز تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله زیادی باقی است. به نظر من ارائه جذابیت های سبک زندگی اسلامی و ایرانی باید بنحوی باشد که این طرح بتواند جایگاه خود را در میان مردم پیدا کند و همچنین ارتباط خوب با نسل جوان ما برقرار کند. بنابراین ما باید جنبه های مثبت زندگی غربی را بگیریم و اخلاقیات را نه و با ارزشهای اخلاقی خودمان ترکیب می کنیم.
براتی: شما به موضوع اخلاق ورزشی اشاره کردید، رئیس فدارسیون بین اللملی ورزشهای باستانی که از ایران بود با رئیس فدراسیون داخلی دعوا داشتند و بنابراین این ضد ارزشها که من اشاره کردم وجود دارد. البته شما اشاره کردید که یک جاهایی ما با غرب تفاوت داریم و خویشتن و هویت درونی ما متفاوت است و این سخن شما را می پسندم. برای همین هم خویشتن ما سبک زندگی غربی را نمی پذیرد. سخنان رهبر هم به این موضوع باز می گردد که ما برای این خویشتن برنامه ریزی نکردیم. نه برای خانواده، نه جوان، نه فرد و اجتماع هیچ برنامه ای نداریم ،بنابراین سبک زندگی داریم که نه غربی است و نه اسلامی و ایرانی .
ما الان به سمت زندگی مدرن می رویم. در گذشته زندگی ها دوام بیشتری داشت. در این دوران چگونه می توان ارزشهای اسلامی را حفظ کرد و وارد زندگی کرد؟
علوی: نهاد خانواده در عین حال که کوچکترین نهاد اجتماعی است اما تأثیرگذارترین و مهمترین نهاد در طول حیات فردی و اجتماعی بشر محسوب میشود. شاید مهمترین زنگ خطر فروپاشی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دنیای غرب به دلیل فروپاشی نهاد خانواده باشد. بنابراین خانواده باید این موضوع را اهمیت دهد تا بتوان در سطح جامعه هم دید.
براتی: الان خانواده ها فردگرا شدند و هر کس در خانه به تنهایی برنامه خود را دارد اما من چندی پیش گفتم وقتی برق می رود همه دور هم جمع می شوند و واقعا هم همین است. اما در غرب برای خویشتن خود برنامه دارند و مثلا روزهایی تلویزیون خاموش است ، خانواده در کنار هم هستند و برنامه ریزی دارند. اما ما این کار را نکردیم. نمی دانم چرا؟ یا نمی توانیم یا ایده آل گرا هستیم. ما راه حل برای سبک زندگی اسلامبی و ایرانی نداریم برای همین اشکال جدید خانواده داریم و آسیبها زیاد شده است. اما همیشه ما آسیبها را انکار می کنیم و نمی پذیریم. در حالیکه شرایط روز جهان اینگونه است و کسی مقصر نیست اما باید برنامه ریزی کرد.
شما به نهاد خانواده اشاره کردید اما امروز به خاطر مسائلی که وجود دارد خانواده کارکرد خود را از دست داده است. چگونه می توان این مشکل را حل کرد؟
علوی: یکی از نکاتی که در زندگی اسلامی ایرانی دیده شده، موضوع چشم و هم چشمی است. در قدیم زندگی ها به هم نزدیک بود. انسان نباید به دنیا بچسبد. حضرت علی می فرمایند تمام زهد در دو کلمه است؛ چیزی را از دست می دهید و چیزی را هم بدست آوردید خیلی ناراحت و خوشحال نشوید. اگر این زهد در زندگی ها باشد انسان دلبسته به زندگی نباشد شاد می شود و آرامش پیدا می کنند و در زندگی های گذشته این موضوع بیشتر بوده است. من معتقدم دانشجویان، حوزوی ها و کسانی که هر دو را درک کردند می توانند در این زمینه کمک کنند البته فرهنگ حوزه و دانشگاه متفاوت است.
براتی: در روان شناسی موضوع تفاوت بین آدمهای شاد و ناشاد است. افراد شاد در مقایسه اجتماعی پایین به بالا نیست. چون شادی درونی دارند. در جامعه ما افسردگی زیاد است. سلامت روان پایین است و بنابراین چشم و هم چشمی وجود دارد و ادمها افسرده مصرف گرا هستند و بیشتر خرید می کنند و از طرفی زندگی مصرفی تبلیغ می شود.