شورای نگهبان برمنابع مالی کاندیداها نظارت کند
انتخابات به مثابه المپیک احزاب است. اگر همین منطق را بپذیریم، طبیعی است که رقابتها باید در چارچوب قاعدهها و قانونهای مشخص انجام گیرد. یعنی از تایید صلاحیتها تا زمان رقابتها و نیز بر سر کار آمدن یک فرد قانون اعمال شود . از نگاه دیگر در این انتخابات، میتوان روی این نکته متمرکز شد که این کاندیداها چگونه منابع مالی تبلیغاتی خود را تأمین میکنند و سوء استفاده های احتمالی از بیتالمال در انتخابات اخیر چه جایگاهی دارد و تأثیر این موارد را بر سلامتی انتخابات بررسی کنیم. در این رابطه گفتگویی با عباس سلیمی نمین پژوهشگر و فعال سیاسی کردهایم که در زیر تقدیم میشود.
همانطور که میدانید تا کنون حدود ۴۰ نفر نامزدی خود را در انتخابات اعلام کردهاند که نکته اشتراک همگی آنها احساس تکلیف است، نیز میدانیم که برخی از این افراد سابقه اجرایی مهمی ندارند و رجل سیاسی محسوب نمیشوند. نظر شما در رابطه با این لشکرکشیها و کثرت کاندیداها چیست؟
اولاً سال جدید را به خوانندگان محترم سایت الف تبریک میگویم و امیدوارم در انتخابات اخیر با انتخاب فرد اصلح زمینه برون رفت از وضعیت کنونی را فراهم سازند. موضوع کثرت کاندیداها را میتوانیم از چند وجه بررسی کنیم. یکی از این جنبهها، جنبه مردم است. به نظر من این موضوع یک توفیق سیاسی است چون قدرت انتخاب مردم را به شدت افزایش میدهد و در واقع این موضوع را که مسئولین سیاسی و اجرایی بتوانند خود را گران به مردم بفروشند مسدود میکند.
دومین جنبه از لحاظ ساختار قانونی است، ساختار قانونی در شرایطی که کاندیداها محدود باشند طبیعتاً نمیتواند آن دقت لازم را اعمال کند. برای اینکه این مسئله را روشن کنم ذهن خوانندگان را به گذشته معطوف میکنم. در گذشته نه چندان دور که سه الی چهار کاندیدا بیشتر نداشتیم شورای نگهبان نمیتوانست دقت لازم را به جهت بررسی قانونی کاندیداها اعمال کند ولی وقتی که تعداد کاندیداها زیادتر شدند این دقت انجام شد. مثلاً در مورد مرحوم زواره ای در زمانی که دو سه کاندیدا بیشتر نداشتیم ایشان تایید صلاحیت شدند اما در دوره های بعدی که تعداد کاندیداها بیشتر شدند صلاحیت همین آقای زواره ای مورد تایید شورای نگهبان قرار نگرفت.
بنابراین به دلیل ساختارهای قانونی به نظر من این یک توفیق است که در واقع ساختار قانونی هم میتواند از جنبه رجل سیاسی بودن افراد را مورد بررسی بیشتر قرار دهد و سوابق گذشته آنها را مورد بررسی دقیقتر قرار دهد؛ لذا از این جنبه هم توفیقات ملت را روبه فزونی میبینم.
جنبه سوم، جنبه سوء استفاده افراد است. عده ای انتخابات ریاست جمهوری را فرصتی میبینند که سطح خود را ارتقاء دهند در حالی که خود این افراد میدانند که قطعاً امکان رای آوری را ندارند. اما در عین حال خود را در سطح ریاست جمهوری مطرح میکنند، در اینجا وظیفه شورای نگهبان بسیار سنگین است و نباید به فرصت طلبان این امکان را بدهد که در واقع به نوعی عمل کنند که از این انتخابات ریاست جمهوری مطامع خود را پی بگیرند.
این افراد بعدها در معادلات سیاسی خود را گران میفروشند و میگویند اگر در انتخابات ریاست جمهوری توفیق نیافتیم برای سمت دیگری خود را مناسب میبینند و چون سطح خود را ارتقا دادهاند خود را شایسته تصدی پستهای مانند وزارت و … میبینند. باید جلوی این نوع فرصت طلبیها گرفته شود. این وظیفه اهل قلم و رسانه نیز هست که در این زمینه شورای نگهبان را به سمتی هدایت کنند که شورای نگهبان با شجاعت بیشتری افراد نالایق را از دایره انتخابات ریاست جمهوری آتی خارج کند.
تایید صلاحیت افراد بدنامی که اکنون خود را به عنوان کاندیدا مطرح کردهاند موجب نوعی بدبینی جامعه به نظام میشود که شورای نگهبان باید این موضوع را مدنظر داشته باشد. برخی از افراد که اعلام کاندیداتوری کردهاند اصلاً رجل سیاسی نیستند و باید رد صلاحیت شوند. قبلاً شورای نگهبان در مورد مسائل سیاسی و انحرافات سیاسی حساسیت زیادی داشت اما امروز باید جنبه های مختلف را در این زمینه ببیند.
جامعه در این مورد نگرانیهایی دارد و شورای نگهبان باید موقعیت را از کسانی که قصد فرصت طلبی دارند را بگیرد؛ و افراد را مورد ارزیابی دقیق و منصفانه قرار دهد و به گونه ای عمل شود که این باب فرصت طلبی مسدود شود. در آینده اگر افرادی که خود میدانند صلاحیت کاندیداتوری را ندارند رد صلاحیت میشوند علی القاعده خود را به عنوان کاندیدا طرح نمیکنند و تبعات این کار را برای خود سنگین ببینند.
با توجه به مواردی مانند رجل سیاسی بودن، خوشنامی، سابقه اجرایی و … که به آنها اشاره کردید چند نفر از این کاندیداها رد صلاحیت میشوند.
من فکر میکنم صلاحیت تعداد قابل توجهی از این افراد احراز نشود و حق هم اینگونه است که نباید صلاحیت تعداد زیادی از آنها تایید شود. افکار عمومی باید از شورای نگهبان بخواهند که باب فرصت طلبیها را به ویژه برای کسانی که رجل سیاسی و یا خوشنام نیستند را ببندد، چنانچه موقعیتهای کنونی این افراد هم مورد تردید است و باید بیشتر در مورد آنها بررسی صورت بگیرد نه این که موقعیت دیگری را در اختیار آنها قرار دهیم. در انتخابات آتی دو گروه قطعاً رد صلاحیت میشوند؛ کسانی که سابقه اجرایی مهمی ندارند و یا نداشتند و گروه دوم کسانی هستند که رجل سیاسی نیستند و در عین حال بدنام اند.
همواره در انتخابات این نگرانی در مورد سوء استفاده احتمالی افراد از بیتالمال، زیر مجموعه خود و یا موقعیتهای شغلی آنها وجود دارد و این امر در کنار منابع مالی نامشخص کاندیداها سلامت انتخابات را به خطر میاندازد. شورای نگهبان چگونه میتواند از این جنبه سلامت انتخابات را تأمین کند؟
یکی از وظایف شورای نگهبان که در گذشته به آن عامل نبوده منابع مالی و امکاناتی است که کاندیداها به کار میگیرند. متأسفانه شورای نگهبان در این زمینه حساسیت چندانی نداشته اما این حساسیت به تدریج در حال افزایش است.
جامعه انتظار دارد که شورای نگهبان در این زمینه حساسیت بیشتری از خود نشان دهد، البته در انتخابات گذشته مجلس تحولی را از سوی شورای نگهبان در این زمینه شاهد بودیم. برخی افرادی که موقعیتهای خوبی داشتند و مثلاً تا نائب رئیسی مجلس پیش رفته بودند توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند، علیرغم اینکه از نظر خط و خطوط سیاسی برخلاف ادعاها جز طیف خاصی نبودند و رد صلاحیت این فرد سیاسی نبود و دیدیم شورای در این زمینه با قاطعیت عمل کرد.
امیدوارم در این دوره شورای نگهبان بتواند وظیفه خود را به خوبی در رابطه با منابع مالی و امکاناتی که کاندیداها از آنها استفاده میکنند انجام دهد تا کاندیداها امکانات عمومی را برای تبلیغ خود به کار نگیرند. به طور مثال در گذشته شاهد بودیم که روحانی که در ارتش سمتی داشت توانسته بود از نیروهای زیر مجموعه خود سوء استفاده کند. امروز هم در جاهای مختلف و کاندیداهای مختلف از امکانات عمومی و زیر مجموعه خود برای تبلیغ سوء استفاده میکنند. اگر شورای نگهبان بر استفاده از امکانات عمومی و منابع مالی کاندیداها دقیق تر شود یکی از موارد سلامت انتخابات تضمین میشود و بحرانهای بعد از انتخابات نیز مهار خواهد شد.
کمکهای بخش خصوصی به کاندیداها چه جایگاهی در این بین دارد، آیا کسانی که منابع مالی هنگفت به کاندیداها کمک میکند در آینده از آن فرد سوء استفاده نمیکنند؟
درست است، باید بر هزینه های اعطایی بخش خصوصی در این زمینه نیز نظارت شود. وقتی که کمکهای بخش خصوصی به یک کاندیدا از حد متعادل خارج شود و از روند معمول بالاتر رود این یک پیوند ناسالم ایجاد میکند. این پیوند ناسالم اگر در انتخابات توفیق پیدا کند بعدها چندین برابر از منابع عمومی را برداشت میکند و اگر پیروز نشود برای اینکه شکست به توفیق تبدیل شود دچار بحران آفرینی میکند. کسی که در یک قمار سیاسی بیش از حد معمول هزینه کرده در صورت شکست خشونت و بداخلاقی را دنبال میکند چون برای وی صرف این میزان پول در این راه و شکست گران تمام شده است.
نباید فکر کرد که فقط مدیران و روسای مجموعه ها از منابع و امکانات بیتالمال سوء استفاده میکنند بلکه سرمایه گذاری غیر معمول منابع مالی بخش خصوصی خطرش بیشتر است. در کشورهای مختلف اینگونه کمکها محدودیت قانونی دارد اگر کسی از محدودیت قانونی بیشتر کمک کرد طبیعتاً میخواهد در این قضیه سرمایه گذاری کند و بعد چندین برابر برداشت کند؛ لذا برای تأمین سلامت انتخابات باید بر سوء استفاده از اموال و منابع بیتالمال و هزینه های بخش خصوصی بیشتر دقت شود و شورای نگهبان که تاکنون در این زمینه فعال نبوده، فعالتر گردد.
در گذشته شورای نگهبان گزارشی را در رابطه با منابع مالی احزاب و کاندیداها عرضه نمیکرد امیدوارم در این دوره این موارد در اختیار مردم قرار داده شود که فلان گروه سیاسی و یا کاندیدا n میلیارد تومان خرج کرده و این n میلیارد تومان را از فلان جا آورده است و هر کسی بتواند با ورود به یک سایت مشخصاً ببیند که فلان شخص و یا کاندیدا منابع مصرفی خود را از کجا آوردهاند.
اگر شورای نگهبان به این مورد رسیدگی کند از سرمایه سالاری و تأثیرات سرمایه سالاری بر آرا مردم میکاهد، اگر شورای نگهبان در زمینه منابع مالی و سوء استفاده از بیتالمال دقت بیشتری میکرد طبیعتاً میتوانست از بسیاری از بحرانهای بعدی بکاهد. هنگامی که دو طیف شکست خورده سیاسی و اقتصادی با هم در یک راستا حرکت کنند و در این خط شکست بخورند طبیعتاً بحران آفرینی میکنند.