دکتر محمد حسین خوشوقت اندیشه ناب مهدویت، بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است.
امید و آرزوی تحقیق این نوید کلی جهانی ، در زبان روایات اسلامی ، ” انتظار فرج ” خوانده و عبادت – بلکه افضل عبادات – شمرده شده است . اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج می شود؛اصل ” حرمت یأس از روح الله ” ، یعنی گناه بودن نا امیدی از لطف و رحمت پروردگار.
مردم مؤمن به عنایات الهی، هرگز و در هیچ شرائطی امید خویش را از دست نمی دهند و تسلیم یأس و ناامیدی و بیهوده گرائی نمی شوند.
انتظار فرج
انتظار فرج دوگونه است. انتظاری که سازنده و تعهدآور است و نیرو آفرین و تحرک بخش به گونه ای که می تواند عبادت و حق پرستی شمرده شود، و انتظاری که ویرانگر و اسارت بخش و فلج کننده است و باید آن را نوعی «اباحی گری » به شمار آورد.
این دو نوع برداشت از ظهور مهدی موعود، از دو نوع بینش در باره تحولات و انقلابات تاریخی ناشی می شود. یکی از این دو شیوه را «ابزاری » و «دیالکتیکی » می نامند و به شیوه دیگر «انسانی » یا «فطری » می گویند.
کسانی که به شیوه دیالکتیکی می اندیشند، عقیده دارند که در جامعه دو طبقه نو و کهنه وجود دارند که در مقابل هم قرار می گیرند. طبقه کهن یعنی طبقه وابسته به وضع موجود و منتفع از آن چه هست و طبقه نو یعنی طبقه ناراضی از وضع موجود و الهام گیر از ابزار تولیدی جدید که وضع موجود را به زیان خویش می بیند و طرفدار دگرگونی رو بنای اجتماع است. به تعبیر دیگر، نو و کهنه یعنی روشنفکر و تاریک اندیش.
به اعتقاد استاد شهید مرتضی مطهری، این دو نوع بینش درباره حرکت تکاملی تاریخ، نتیجه دو نوع تلقی از انسان و هویت واقعی او و استعدادهای نهفته اوست. بنابر یکی از این دو تلقی، انسان در ذات خود فاقد شخصیت انسانی است، هیچ امر ماوراء حیوانی در سرشت او نهاده نشده است، هیچ اصالتی در ناحیه ادراکات و بینش ها و یا در ناحیه احساسات و گرایش ها ندارد.
اما بنابر تلقی فطری، انسان موجودی است دارای سرشت الهی، مجهز به فطرتی حق جو و حق طلب، حاکم بر خویشتن و آزاد از جبر طبیعت و جبر محیط و جبر سرشت و جبر سرنوشت.
خصلت اساسی و ویژه انسان که معیار انسانیت اوست و بدون آن از انسانیت فقط نام می ماند و بس، نیروی تسلط و حاکمیت انسان بر نفس خویشتن و قیام علیه بزهکاریهای خود است. روشنی های حیات انسانی در طول تاریخ از همین خصلت ناشی می شود و این خصلت عالی در نظریه ابزاری نادیده گرفته شده است.
از نظر قرآن هر فرعونی موسایی در برابر خود داشته است (لکل فرعون موسی). در این نبرد و ستیزها گاهی حق و گاهی باطل پیروز بوده است، ولی البته این پیروزی ها و شکست ها بستگی به یک سلسله عوامل اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی داشته است.
آرمان قیام و انقلاب امام مهدی علیه السلام، یک فلسفه بزرگ اجتماعی اسلامی است. این آرمان بزرگ، گذشته از این که الهام بخش و راه گشا به سوی آینده است، آینه بسیار مناسبی است برای شناخت آرمان های اسلامی.
استاد مطهری ، مشخصات انتظار بزرگ مهدوی را به شرح زیر بر شمرده است:
۱٫ خوشبینی به آینده بشریت
۲٫ پیروزی نهایی صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادی و صداقت بر زور و استکبار و استعباد و ظلم و اختناق
۳٫ حکومت واحد جهانی
۴٫ عمران تمام زمین در حدی که نقطه خراب و آباد ناشده باقی نماند
۵٫ بلوغ بشریت به خردمندی کامل و پیروی از فکر و اندیشه، و آزادی از اسارت شرایط طبیعی و اجتماعی و غرایز حیوانی
۶٫ حداکثر بهره گیری از مواهب زمین
۷٫ برقراری مساوات کامل میان انسان ها در امر ثروت
۸٫ منتفی شدن کامل مفاسد اخلاقی از قبیل دزدی، ربا، شراب خواری، خیانت، فریب، آدم کشی و غیره و خالی شدن روان ها از عقده ها و کینه ها
۹٫ منتفی شدن جنگ و برقراری صلح و صفا و محبت و تعاون
۱۰٫ سازگاری انسان و طبیعت
انتظار ویرانگر و انتظار سازنده
بنا به اعتقاد مرحوم مطهری، برداشت قشری از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود علیه السلام، این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد و آن گاه که صلح به نقطه صفر برسد این انفجار رخ می دهد. پس هر اصلاحی محکوم است زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست دست غیب ظاهر نمی شود. پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار ترویج و اشاعه فساد است.
و اما در خصوص انتظار سازنده، آن عده از آیات قرآن کریم که ریشه این اندیشه است و در روایات اسلامی بدان ها استناد شده است در جهت عکس برداشت بالاست. از این آیات استفاده می شود که ظهور مهدی موعود حلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد.
سخن در این است که گروه سعادتمندان و گروه اشقیا هر کدام به نهایت کار خود برسند. سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط اشقیا به منتهی درجه شقاوت برسند.
بنا بر این اعتقاد راستین فطری و اسلامی، مهدی موعود تحقق بخش ایده آل همه انبیا و اولیا و مردان مبارزه راه حق است.(۱۴)
نتیجه: دولت مهدوی، مبتنی بر ساختار امامت
دولت مهدوى علیه السلام، دولتى اخلاقى مبتنى بر ساختار امامت است؛ یعنى امام مهدى (عجل الله فرجه) با تشکیل حکومت جهانى براساس نظام امامت، مدیریت جهان را در دست خواهد گرفت و بشر را به سمت کمال مطلوب وتکمیل مکارم اخلاقى (حداکثر کمال ورشد اخلاقى) هدایت وراهبرى خواهد کرد وجامعه مرده را زنده ودین مدارى ومعنویت گرایى را احیا خواهد کرد. مشکلات و نارسایى هاى گسترده جوامع – بخصوص در زمینه اخلاق و معنویت – تنها در سایه وجود دولت امام مهدى (عجل الله فرجه) از بین مى رود و به جاى آن ها معنویت، عدالت و عقلانیت حاکم مى شود و جامعه به تکامل، تعالى، تعادل و پیشرفت مى رسد.
دولت اخلاقى امام مهدى، هم خود جامع تمام فضایل و نیکى ها و محاسن اخلاقى است و هم در مقام عمل و اجرا، همه آن ها را در جامعه محقّق مى سازد.
استقرار و تثبیت حکومت حضرت مهدى (عجل الله فرجه) بدین صورت است که آن حضرت بر اساس نظام امامت، پیشوایى و رهبرى دینى – سیاسى جهان را برعهده دارد و این به انتخاب خدا و نصّ دینى و تصریح پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) مى باشد و مردم موظف اند امام زمان خود را بشناسند و از او اطاعت کنند و او را یارى نمایند. البته خواست، بیعت و رضایت مردم در تحقق عملى ولایت آن حضرت نقش مؤثّرى دارد.
ساختار حکومتى آن حضرت نیز براساس الگوى امامت (خلافت) – به خصوص الگوى زمامدارى وحکومت امام على علیه السلام – قابل تحلیل وتفسیر است. در این الگو امام در رأس و هرم قدرت دارد وپ س از او وزیران و زمامداران بلاد و کشورها – که به وسیله خود او نصب مى شوند – قرار دارند.
این حاکمان و والیان، زیرنظر امام علیه السلام اداره کشورها را در دست دارند و از نوعى استقلال هم برخوردار مى باشند. پس از آنان کارگزاران و مأموران مختلف حکومتى (قاضیان، نظامیان، فرماندهان و..) امور مختلف اقتصادى، فرهنگى، سیاسى وقضایى را در دست دارند.
امام در این راستا به عنوان زعیم سیاسى – دینى، اختیارات و مسؤولیت هاى گسترده اى براى مدیریت و هدایت امور گوناگون مردم بر عهده دارد و وظایف مختلفى مانند حفظ دین، اصلاح مردم، احیاى سنّت، اقامه حدود، گسترش عدالت، جهاد، عزل ون صب کارگزاران، توزیع بیت المال، تأمین حقوق و… بر عهده امام است و او ولایت، اختیارات و شؤون مختلفى دارد.
وظایف وکارکردهاى سیاسى و اجتماعى دولت مهدوى براى تأمین عدالت، اداره سیاسى جهان، قضاوت و داورى، قانون گذارى، تأمین صلح و امنیت واحیاى دین و اصلاح امور است. دولت ایشان در تمامى زمینه ها، موفّق وکارآمد بوده وهمه امور سیاسى واجتماعى را تحت پوشش قرار خواهد داد.
کارکرد فرهنگى و دینى دولت ایشان در راستاى تربیت دینى مردم، به کمال رساندن مکارم اخلاقى و زدودن آلودگى ها و مفاسد، گسترش واحیاى آموزه هاى راستین اسلام ( و نه خرافات و اوهامی به نام اسلام) ، تثبیت آیین توحید و یکتاپرستى، رشد دانش و علم بشرى، شکوفایى افکار و اندیشه ها، رشد و ترقى صنعت و فن آورى وپیشرفت شگفت انگیز در زمینه هاى ارتباطات، اطلاعات واختراعات دیگر است.
بنا بر روایات اسلامی قابل اتکا، کارکرد اقتصادى و عمرانى دولت مهدوى در جهت استفاده صحیح از موهبت هاى طبیعى (گنج ها ومعادن)، عمران و آبادانى شهرها و کشورها، بى نیازى و استغناى مردم، کمک به بدهکاران وفقیران، توزیع عادلانه امکانات و بیت المال، ایجاد اقتصاد سالم، رونق کشاورزى ودامپرورى و… است. دولت ایشان در زمینه اقتصاد وعمران موفقیت هاى کاملى کسب خواهد کرد ودر عین حال بر اخلاقى بودن فعالیت هاى اقتصادى واستفاده صحیح از طبیعت وگسترش عدالت تأکید خواهد نمود.
همچنین، معنویت، عدالت، عقلانیت و توسعه، انگاره هایى است که دولت مهدوى (عجل الله فرجه) در تمامى زمینه ها و برطبق شاخص ها و معیارهاىی چون بهبود ارتباط فرد با خدى خود؛ توجّه به شایستگى ها، استعدادها و ارزش هاى فردى؛ استفاده صحیح از موهبت هاى الهى؛ روابط دوستانه و صلح آمیز با دیگران ،به آنها دست مى یابد.
به علاوه، مهم ترین دستاوردهاى دولت مهدوى علیه السلام در عرصه سیاست، استقرار دولت حق و نابودى دولت هاى باطل، گسترش عدالت و ایجاد قسط، تثبیت صلح و امنیت جهانى و رفع اختلاف ها و ستیز ها است.
در زمینه فرهنگ و دین نیز رشد و تعالى اخلاقى ومعنوى مردم و نورانیت جهان، ترویج فضایل اخلاقى و ریشه کن شدن رذایل، حاکمیت آیین اسلام و توحید و یکتاپرستى، جلب رضایت عمومى، توسعه و پیشرفت علم و دانش و شکوفایى اندیشه و خرد و ایجاد آرامش روحى و روانى و… در دولت کریمه امام مهدی (عج) به دست خواهد آمد.
بدینسان، بشر پس از قرن ها چشم انتظارى و امید به اصلاح امور و تحقّق بشارت الهى اما خسته از گندم نمایی ها و جو فروشی های مدعیان رنگارنگ، به سعادت و کمال مطلوب نائل خواهد آمد و در پرتو دولت مهدوى، در تمامى جنبه هاى زندگى به رفاه، آسایش، آرامش، صلح و تعالى و تکامل دست خواهد یازید.
این جاست که دل گفته های حضرت لسان الغیب، سخن دل های پریشان منتظران بی تاب می شود:
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی، ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سر زنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
به امید درک محضر پر نورش!
والسلام
——————
(۱) ابن ابى الحدید معتزلى، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۸۱٫
(۲) ر. ک: لطف اللَّه صافى، امامت ومهدویت، ج ۲، ص ۳۱۳٫
(۳) (وقد تواترت الاخبار واستفاضت عن رسول اللَّه (صلى الله علیه وآله وسلم) بذکر المهدى من اهل بیته وأنّه یملک سبع سنین وأنه یملأ الأرض عدلاً وأن عیسی(علیه السلام)، یخرج فیساعده على قتل الدجال وأنّه یؤمّ هذه الأمّه ویصلّى عیسى خلفه): عبدالعلیم عبدالعظیم البستوى، المهدى المنتظر، (مکه: مکتبه المکیّه، ۱۴۲۰)، ج ۱، ص ۶۰٫
(۴) (یظهرُ أمیرُ الامَرهِ… السلطانُ المأمولُ الذى تحیّر فى غیبته العقول. وهو التاسعُ من وُلدِک…یظهرُ على الثقلین): لطف اللَّه صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، (قم: مؤسسه سیده معصومه، ۱۴۱۹)، ص ۵۷۸، ح ۲٫
(۵) (یخرج فى آخر الزمان على رأسه غمامهٌ بیضاء تظلّه من الشمس. فیها ملک ینادى بلسانٍ عربیٍ فصیح: هذا المهدى خلیفه اللَّه فاتبعوه): ابى جعفر محمد بن حسن طوسى، امالى، (قم: دار الثقافه، ۱۴۱۴)، ص۹۱؛ على بن عیسى اربلى، کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۷۰؛ مقدس شافعى، عقد الدرر، ص ۱۳۵٫
(۶) (یجرّد السیف على عاتقه ثمانیه أشهر هرجاً..).: محمد بن ابراهیم نعمانى، الغیبه، ص ۳۰۷، ح ۲؛ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۱٫
(۷) (بابى ابن خیره الاماء (یعنى قائم من ولده) یسومهم خسفاً ویسقیهم بکأس مصبره ولایعطیهم الا السیف هرجاً)، محمد بن ابراهیم نعمانى، الغیبه، ص ۲۲۹، ح ۱۱؛ ابراهیم بن محمد ثقفى، الغارات، (قم: مؤسسه دار الکتاب، ۱۴۱۰)، ج ۱، ص ۹٫
(۸) سیدشرف الدین حسینى استرآبادى، تأویل الایات الظاهره، (قم: دفترانتشارات اسلامى، ۱۴۰۹)، ص۴۳۷٫
(۹) (الادنى غلاءُ السعر والاکبر المهدى بالسیف): محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵۹، ح ۵۵٫
(۱۰) (هو الثانى عشر منّا یسهل اللَّه له کل عسیر…ویبیرُ به کلّ جبّار عنید ویهلک على یده کلّ شیطان مرید): محمد بن على صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۳۶۹؛ محمد باقر مجلسى، ج ۵۱، ص ۱۵۰، ح ۲٫
(۱۱) (هو الذى یجمع الکلم ویتّمُ النّعَمَ ویحق اللَّه به الحقّ ویزهق الباطل وهو مهدیُّکُم المنتظر): احمد بن على طبرسى، الاحتجاج، ج ۲، ص ۶۰؛ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۰۹٫
(۱۲) (اذا قامَ القائم ذَهَبَت دوله الباطل): محمد بن یعقوب کلینى، کافى، ج ۸،ص ۲۸۷، ح ۴۳۲٫
(۱۳) (الیل فى هذا الموضع الثانى، غش امیر المؤمنین علیه السلام فى دولته الّتى جرت له علیه… والنهار هو القائم منّا اهل البیت اذا قام غلب دوله الباطل): محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۴۹، ح ۲۰٫
(۱۴) استاد شهید مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، تهران، صدرا، چاپ دوازدهم،۱۳۷۱