۱۰ سال از جنگ آمریکا در عراق میگذرد و قرار است تا پایان سال جاری حدود ۲ میلیون سرباز آمریکایی به کشورشان بازگردند. برای پارهای از این سربازها بازگشت به زندگی مجدد کار چندان دشواری نیست، اما این موضوع برای همه هم صحت ندارد، چرا که زخمهای روانی جنگ گاه میتوانند درست به اندازه زخمهای بدنی جانکاه باشند.
برای کهنه سربازهایی مانند «توماس یانگ» که پایش را در جنگ عراق از دست داده زندگی از آن پس رنگ و بوی جنگی هر روزه گرفته است؛ اما «یانگ» اکنون میگوید تصمیم گرفته است به ناتوانیاش در ماندن در این جدال طاقتفرسا و تلخ اعتراف کند: یانگ به زندگیاش پایان میدهد تا هر آنچه برایش رنگ و بویی از مبارزه و جنگ دارد در سناریویی غمانگیز به اتمام برسد.
این کهنه سرباز آمریکایی که اکنون به پایان خط رسیده قبل از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ورزشکاری تنومند و خوشبنیه بود که تنها ۲۲ سال داشت.
وقتی جورج بوش پس از حادثه ۱۱ سپتامبر روی خرابههای محل برجهای دو قلو ایستاد و قول داد که از مسببان این حمله انتقام بگیرد او هم در شمار خیل زیادی از جوانان آمریکایی بود که تصمیم گرفت به جنگ افغانستان برود تا انتقام خون هموطنان کشته شدهاش را از طالبان بگیرد، اما او سپس در سال ۲۰۰۴ به جنگ عراق فرستاده شد.
دولت آمریکا بلافاصله پس از حملات ۱۱ سپتامبر به برجهای دو قلو در سال ۲۰۰۱، تروریستهای طالبان را به این حمله متهم کرده بود، اما مستنداتی که محققان و دانشمندان مستقل، از حوادث این روز معما برانگیز تاریخ آمریکا رو میکردند، شاید تلخکامی جنگهای عراق و افغانستان را برای جوانانی چون «یانگ» که در این جنگها دچار نقصانهای جسمی یا روحی شده بودند، صد چندان میکرد.
مستندات علمی زیادی نشان میدادند دولت آمریکا در شرح و تبیین حوادث ۱۱ سپتامبر صادق نبوده است: مهندسان و معماران، دانشمندان علوم هستهای، کارشناسان تخریب و فیزیکدانان میگفتند برجهای دو قلوی ۱۱ سپتامبر بر اثر «انفجار مهندسیشده» از داخل ساختمان فرو ریختهاند و برخورد هواپیما برای ریختن این برجهای مستحکم فولادی کفایت نمیکردهاند.
تصمیمگیرندگان جنگ، اما، کسان دیگری بودند. دولتمردان آمریکایی باید برای بهرهبرداری از خشم عمومی ایجاد شده از حادثه دردناک ۱۱ سپتامبر سرعت عمل به خرج میدادند. «افغانستان» و عراق دو کشوری بودند که حمله به آنها به نام مبارزه با تروریسم، همت جوانانی چون یانگ را میطلبید.
گروهان آقای یانگ، تنها چند روز پس از اعزام به عراق هدف آتش سربازان بغدادی قرار گرفت. او در این حملات مجروح شد و نخاعش آسیب دید.
روش موجز و پرنفوذ یانگ در سخن گفتن او را به متقاعد کرد پس از بازگشت به آمریکا از روی صندلی چرخدار فعالیتهای ضدجنگ خود را آغاز کند. یانگ به جایی رسید که در سال ۲۰۰۷ موضوع فیلمی مستند به نام «جنازه جنگ» قرار گرفت که شرح فعالیتهای ضد جنگ او و مبارزههای فیزیکیش بود.
روزهای یانگ پس از آن به لم دادن و کشیدن سیگار در اتاق کمنورش در شهر کانزاس میگذرد. از روزی که او به آمریکا بازگشته اوضاعش روز به روز رو به وخامت گذاشته تا جایی که او نهایتاً تصمیم گرفته به این رنج پایان دهد.
چند ماه پس از انتشار فیلم جنازه جنگ، یک لخته خون در ریه آقای یانگ به وجود آمد که باعث شد در اثر انسداد خون و کمبود اکسیژن، او به ضایعه مغزی دچار شود. دستهایش از کار افتاد و تکلمش به شدت آسیب دید.
او میگوید: «فلج شوی، با آن کنار بیایی، اما ناگهان بیدار شوی و ببینی که دیگر نمیتوانی از صدایت که تازه داشتی استفاده از آن را یاد میگرفتی، استفاده کنی.»
و با بغضی که گلویش را گرفته ادامه میدهد: «خیلیها میخواستند او صحبت کند، اما او دیگر نمیتواند این کار را انجام دهد.»
* نامه به بوش: قیامت من فرا رسیده، قیامت شما هم فرا میرسد
آقای یانگ از جانب همه مجروحان و بازماندگان این جنگ نامهای به آقای بوش و چنی نوشته است.
او مینویسد: «آقای بوش و چنی، من این آخرین نامه را به شما مینویسم. این را به این خاطر نمینویسم که شما را متوجه نتایج دهشتناک اخلاقی و انسانی دروغها، بازی با احساسات دیگران و شهوتتان برای ثروت و قدرت کنم.»
او در ادامه این نامه مینویسد: «مینویسم چون میخواهم قبل از مرگم این را آشکار کنم که من، صدها هزار نفر از همرزمانم، به همراه میلیونها نفر از شهروندانم و صدها میلیون نفر دیگر در عراق و خاورمیانه، همه میدانیم شما که هستید و چه کردهاید.»
در ادامه این نامه آمده است: «ممکن است شما از محکمه عدالت بگریزید، اما در نگاه ما هر کدام از شما به جنایتهای جنگی فاحش، غارتگری و کشتار متهمید؛ کشتارهایی که مرگ هزاران نفر از جوانان آمریکایی همرزم من که آیندهشان را دزدیدید، تنها بخشی از آنهاست .»
وی در این نامه تأکید کرده است: «جنگ عراق، از هر نظر که بنگرید ـ اخلاقی، استراتژیک، نظامی و اقتصادی ـ یک شکست بود و این شما بودید، آقایان بوش و چنی که آغازگر جنگ بودید.»
یانگ خطاب به بوش و چنی ادامه میدهد: «روز قیامت من فرا رسیده، روز قیامت شما هم میرسد. من بیش از هر چیز امیدوارم روزی برسد که شهامت رویارویی با بلایی که به سر من آوردهاید پیدا کنید.»
یانگ درباره علت نوشتن این نامه گفته است: « ما فقط میخواهیم زندگی و سختی هایمان را برای مردم بازگو کنیم. زیرا این قصه زندگی و زجرهایی است که بسیار از دیگران هم کشیده اند. آن وقت میتوانیم به حقایق و عواقب جنگ پی ببریم»
همسر آقای یانگ گفته است او اکنون در یک مرکز درمانی نگهداری میشود و تصمیم گرفته غذا نخورد تا بمیرد.
فارس