دیپلماسی ایرانی نوشت: یکی از روزنامه های تایید کننده حکومت اسد مطلبی تحت عنوان «شهید شجاع خلبان النسر الرائد» منتشر کرد که در آن به توصیف سی و دومین شهید کشته شده از روستای «الحاطریه» در منطقه القدموس پرداخت و نوشت که این روستا «جایگاه شجاعان و شهدا» است. الحاطریه بر اساس اطلاعاتی که منتشر شده نزدیک به ۱۵۰۰ نفر جمعیت دارد که در حدود دو درصد از کل جمعیت کشته شده در جنگ جاری در سوریه می شود. در این میان شمار افرادی که زیر سن لازم برای خدمت در خدمت نظامی به سر می برند و در ارتش فعال هستند قطعا بسیار بیشتر از آمار رسمی است.
به رغم این که آمار دقیقی از جمعیت اقلیت ها و اکثریت ها در سوریه وجود ندارد و به این دلیل نمی توانیم به طور دقیق بگوییم که میزان کشته شدگان و مجروحان چقدر است، اما طرفداران اسد می گویند که فجایع انسانی در مناطق و روستاهای مختلف نوار ساحلی دست کمی از دیگر مناطق سوریه ندارد. در روستایی که ۵ هزار نفر سکنه دارد گفته می شود حداقل ۲۶۰ جوان شهید شده اند. شاید در این جا شیوه کشته شدن افراد با دیگر نقاط سوریه فرق داشته باشد اما در نهایت باز هم افرادی هستند که در سوریه جانشان را از دست می دهند.
وقتی که کنار مناطق ساحلی قدم می زنید زنان بسیاری را می بینید که لباس های مشکی به تن کرده اند و برای عزاداری از خانه هایشان خارج می شوند و در مسیر تشیع جنازه عزیزانشان می روند. کسی دقیقا نمی داند آمار کشته شدگان چقدر است اما بسیاری می گویند آمار حقیقی بسیار بیش از آن چیزی است که تصور می شود. این روزها که افراد وابسته به نظام به خانواده ها اطلاع می دهند که افراد خانواده شان در جنگ کشته شده اند تنها به دادن پیام شفاهی اکتفا می کنند و نمی گویند که سرنوشت جسد عزیزانشان چه شده است.
ساکنان محلی می گویند که هواپیماها دائما در فرودگاه حمیمیم، نزدیک جبله (که اخیرا فرودگاه باسل اسد نام گرفته است) فرود می آیند تا سلاح و مهماتی که از راه دریا به سوریه می رسند را فورا بارگیری کرده و به دیگر نقاط کشور برسانند، اما وقتی که به فرودگاه مجددا باز می گردند با خود جنازه های بسیاری از کشته شدگان را می آورند، این مساله به یک کار روزانه در این فرودگاه تبدیل شده است.
اکنون برخی برآوردها می گویند که فقط از طایفه علوی نزدیک به ۵۰ هزار نفر کشته شده اند که دست کم ۵۰ درصد از کشته شدگان جنگ جاری در سوریه محسوب می شود. رقمی که نشان می دهد حداقل برابر با آن چیزی است که مخالفان می گویند که حکومت اسد از آنها کشته است. این رقم را این گونه تصور کنید که تنها ۱۵ درصد از جمعیت سوری ها را طایفه علوی تشکیل می دهد. این در حالی است که در میان کشته شدگان از همه سنی مشاهده می شود از زن و کودک گرفته تا جوان و پیر و حتی اجسادی مشاهده می شود که عمرشان به پنج سال هم نمی رسد. نکته حائز اهمیت این است که بیشتر قربانیان را مردان تشکیل می دهند.
اکنون چند ماهی است که ابعاد مشارکت در جنگ روشن شده است. بسیاری از جوانان طایفه علوی تلاش می کنند که از خدمت نظام وظیفه فرار کنند تا بدین ترتیب مجبور نشوند به جبهه های جنگ بروند. در منطقه السویداء که اکثر جمعیت آن را درزی ها تشکیل می دهند به هیچ وجه کسی به جمع مخالفان اسد نپیوسته است اما از این سو افراد همه تلاش خود را می کنند تا از خدمت اجباری نظام نیز فرار کنند تا به میدان جنگ نروند. آمار بسیاری وجود دارد که نشان می دهد بسیاری از جوانان درزی از کشور گریخته اند و به خانواده ها و خویشاوندانشان در لبنان پیوسته اند. این نشان می دهد که بر خلاف تبلیغات مخالفان، جدا شدگان از ارتش فقط از طایفه سنی نیستند و دیگر طایفه ها را نیز شامل می شود.
حقیقت این است که کشتاری که از علوی ها صورت می گیرد بسیار بیشتر از آن چیزی است که در رسانه ها مطرح می شود و متاسفانه در این میان کسی هم نیست که از حقوق آنها دفاع کند. جای بسی تاسف دارد که کشورهای منطقه نیز صرفا درباره کشته شدگان از طایفه سنی صحبت می کنند و به هیچ وجه به زبان نمی آورند که چقدر از علوی ها و دیگر اقلیت ها کشته شده اند. در این میان بسیاری از افراد طایفه علوی می گویند که خود را در سندانی تحت فشار می بینند که هیچ راهی برای آینده شان قابل تصور نیست. آنها از این که در آینده جریان های افراطی سنی دست به انتقام از آنها بگیرند به شدت بیمناکند و از این سو نمی دانند که نظام تا کجا می تواند از آنها دفاع کند. اقلیت سوری دائما می گویند این که در قرن بیست و یکم تا این اندازه تفکر کور طایفه گری در تعامل میان افراد کشور وجود دارد، جای بسی تاسف است.