دختر جوانی با لباسهای مندرس و مردانه که از راه گدایی و تکدیگری امرار معاش میکرد از ازدحام جمعیت استفاده کرده و در پی اقدامی مبادرت به کیفقاپی میکند که به علت ظاهر شک برانگیزش خیلی زود توسط مامورین گشت انتظامی در یکی از خیابانهای پرتردد دستگیر میشود.
“لیلا” در پاسخ به مددکار کلانتری که از او راجع به گذشته و خانوادهاش میپرسد، بعد از مکثی طولانی این طور تعریف میکند: ۱۸ سال دارم و در یکی از شهرهای جنوبی آذربایجان غربی متولد شدهام، ۷ سال بیشتر نداشتم که خانوادهام را در سانحهای از دست دادم، تنها قیمم عمویم بود که با وجود مخالفتهای شدید همسرش سرپرستی مرا به عهده گرفت.
وی افزود: یادم میآید در غیبت عمو، زنش همیشه مرا به باد کتک میگرفت و وادارم میکرد کارهای خانهاش را انجام دهم، با وجود سن کمی که داشتم اما به خوبی میدانستم که چقدر فاصله بین من و عموزادههایم وجود دارد و تبعیض بهشدت برایم ملموس بود، برای همین اکثر اوقات غصه دار بودم.
لیلا ادامه داد: سه سال به همین منوال گذشت تا اینکه یک روز زن عمویم برای خلاصی از شر من، به بهانه خرید مرا به بازار برد و عمدا کاری کرد که او را گم کنم. آن روز تا شب تقلا کردم تا پیدایش کنم، خیلی ترسیده بودم وقتی اثری از زن عمو پیدا نکردم، گوشه خیابان نشستم کمی بعد پیرمردی که گوشه خیابان بساط گدایی پهن کرده بود، به طرفم آمد و از من پرسید که آیا گم شدهام؟ من همه چیز را برایش تعریف کردم و پیرمرد که دلش به حالم سوخته بود، مرا به خانه خودش برد و زندگی در کنار پیرمرد و زن و چهار فرزندش هر چه بود بهتر از خانه عمویم بود، چون دیگر کسی کتکم نمیزد. پیرمرد و همسرش برایم شرط کرده بودند که اگر میخواهم در کنار آنها زندگی کنم باید خرجی خودم را در آورم، بنابراین به پیشنهاد آنها برای اینکه در امان باشم، خودم را به شکل پسربچهها با یک سر و وضع نامرتب و ژولیده در آوردم و مشغول گدایی شدم.
اعتراف میکنم که اولش برایم سخت بودف اما کم کم به صورت خیلی ماهرانه عمل میکردم و پول خوبی گیرم میآمد، اما همیشه میترسیدم که مبادا یک روز عمویم جلویم سبز شود و مرا به زور به خانه خودش ببرد؛ برای همین تصمیم گرفتم بدون اطلاع پیرمرد و خانوادهاش تغییر مکان دهم، بنابراین در شهری که هیچ آشنایی و جایی را برای ماندن نداشتم با چند نفری که در گوشه خیابان گدایی میکردند، طرح دوستی ریخته و از آنها کمک خواستم و به کمک آنها با فردی آشنا شدم که با گریه زاریام راضی شد انباریاش را در قبال مبلغ ناچیزی به من کرایه دهد.
وی افزود: کم کم با افراد دیگری همتای خودم آشنا شدم که به پیشنهاد آنها برای رهایی از فکر و خیال تنهایی اقدام به مصرف مواد کردم، اوایل مصرف برایم خوشایند بود چرا که باعث میشد ترس از آینده نداشته باشم. رفته رفته حتی برایم مهم نبود که چه بر سرم میآید. بعد از مدتی متوجه شدم گدایی برای گذران زندگیام کفایت نمیکند، برای همین یک روز تصمیم گرفتم کیف قاپی کنم، ولی به خاطر سر و وضع نامرتبم در اولین اقدام به سرقت و کیف قاپی توسط مامورین دستگیر شدم.
“سمیه هاشمی”، کارشناس روانشناسی مشاور و مددکار مرکز مشاوره آرامش، در خصوص مقوله تکدیگری در بعد خانوادگی گفت: سالیان متمادی است که خانواده به عنوان کانون عشق و محبت به تصویر کشیده میشود، اما متاسفانه امروزه مشاهده میشود که بسیاری از خانوادهها در کشورمان از کارکردهای سالمی برخوردار نیستند و اعتیاد والدین یا یکی از اعضای خانواده، جدایی و طلاق والدین، افزایش کودکان تک والدی، فقر، مهاجرت، بیکاری، بدسرپرستی یا بیسرپرستی کودکان و دهها دلیل دیگر آسیبپذیری خانوادهها را بالا برده است.
“هاشمی”، افزود: تکدیگری به عنوان یکی از آسیبها و معضلات جوامع شهری به حساب میآید که بر فضای اجتماعی ، فیزیکی و زیبایی شهرها اثر گذار بوده و باعث بروز سایر آسیبها نیز میشود، چون از مجموعه علتهای گرایش به این مقوله که از زمانهای دور در ایران وجود داشته، میتوان تربیت خانواده را موثر دانست.
وی گفت: عدم انسجام و همبستگی خانواده، گسترش خانوادههای ناقص و بیسرپرست، عدم مهارت و آشنایی با یک حرفه خاص و فقدان دانش و مهارت در خانواده از جمله علل خانوادگی در گسترش و گرایش افراد بویژه قشر کودکان و نوجوانان به سمت تنبلی و دست درازی کردن به سمت دیگران به شمار میرود.
این روانشناس افزود: با مطالعه تاریخچه زندگی گذشته متهم، به وضوح میبینیم وی در اوان کودکی که آسیبپذیرترین دوران زندگی هر فردی است از حمایت عاطفی و مالی خانواده خود محروم میشود و از آنجایی که اقوام وی از عهدهی کفالت و سرپرستی وی بر نمیآیند، در نهایت با آوارگی و سرگردانی طعمهای برای کسب در آمد قرار میگیرد، از سوی دیگر مردم جامعه بیشتر تحت تاثیر کودکان گدا قرار میگیرند و در نتیجه درآمد بالایی از تکدیگری کودکان عاید افراد سودجو و باندهای تبهکاری میشود و در نتیجه تشویق به گدایی شده و سرانجام بزهکاری و اعتیاد که از آسیبهای مرتبط با تکدیگری است، گریبانگیر متهم میشود.
دکتر “رحمان مهدی نژاد”، روانشناس مرکز مشاوره نیز در بعد روانی تحلیل و اظهارات خود را بدین شرح اظهار میکند: احساس خود کمبینی یا حقارت در متهم این پرونده از مقایسه وضعیت خانوادگی خود با وضعیت خانوادگی و اقتصادی اطرافیان نشات میگیرد و چون در این بین شکاف عمیقی را شاهد است، از گفتن واقعیت به وی سرباز میزند و فرد با اعمال غیرقانونی خود سعی دارد تا تمامی کمبودهای عاطفی و اقتصادی و نیازهای برآورده نشده خود را جبران کند و تلاش مداوم و تعارضات موجود، وی را مضطرب و در نهایت اسیر وسوسههای درونی و بیرونی و اعتیاد کرده است.
وی افزود: متهم پدر و مادر خود را در۷ سالگی از دست داده و سپس در فضایی کاملا ناامن از نظر جسمانی و روانی در خانواده عمو زندگی کرده و از محبت و تربیت کافی برخوردار نبوده است.
وی گفت: یکی از نیازهای اساسی انسان، نیاز عاطفی است. بدین معنا که میخواهد مورد مهر، محبت و علاقه دیگران واقع شود. از این رو وجود رابطه عاطفی بین والدین و فرزندان مورد تأکید روانشناسان قرار گرفته است. مهر و محبت در تکوین شخصیت افراد نقش قابل توجهی دارد. در مقابل، محرومیت عاطفی موجب بروز اختلال منش و انواع انحرافات میشود، یعنی در صورتی که فرد از سوی والدین خود احساس بیمحبتی کند، چه بسا ممکن است برای جبران آن درصدد انتقامجویی برآمده و اعمال خطرناکی را بر خلاف قانون و هنجارهای اجتماعی مرتکب شود.
مهدی نژاد افزود: مجرم در مقابل وسوسههای درونی و بیرونی قاطعیت لازم را نداشته و به راحتی در اثر دوستی با فروشندههای مواد برای فرار از مشکلات و افکار منفی، مصرف مواد را شروع کرده است. شروع مصرف مواد از سنین جوانی و ادامه آن نشان از ضعف نامبرده در استفاده از مهارت نه گفتن و روبرو شدن با درخواستهای منفی اطرافیان است.
سارا آهنگری”، کارشناس ارشد جامعه شناسی اداره مطالعات معاونت اجتماعی استان تحلیل خود را در بعد فرهنگی و اجتماعی مورد چنین بیان کرد: در نگاه اول تکدیگری مسئلهای اقتصادی است، ولی باید این را در نظر داشت که هیچ پدیدهی اجتماعی تک عاملی نیست.
وی گفت: بنابراین چالشهای اجتماعی و فرهنگی مهمی که منتج از تکدیگری هستند، عبارتند از گسترش هزینههای تحمیل شده به جامعه، بر هم خوردن چهره جامعه و خیابانهای شهر، گسترش آسیبهای اجتماعی متعدد، تغییر ارزشها و هنجارها در طول زمان و بر هم خوردن نظم و امنیت عمومی در جامعه.
به نظر میرسد بالا بردن آگاهی مردم از روند افزایش تکدیگری کودکان از طریق رسانههای ارتباط جمعی و عدم کمک مالی مستقیم به کودکان متکدی، شناسایی خانوادههای آسیب دیده و در معرض آسیب و حمایت از آنها توسط سازمانهای ذیربط مانند کمیته امداد، بهزیستی و استانداری و آموزش و پرورش میتوانند در شناسایی و کمک رسانی به این خانوادهها مفید باشند.
شناسایی و جذب کودکان فراری و بازگشت هر چه سریعتر آنها به خانوادهها یا نهادهای حمایتی از جمله مرکز نگهداری از کودکان بدسرپرست یا بیسرپرست به منظور پیشگیری از احتمال تامین نیازهایشان از طریق تکدیگری، پیشگیری از حضور اتباع بیگانهایی که در کشور که کودکانشان از طریق تکدیگری روزگار سپری میکنند، ایجاد سازمانهای مردم نهاد در راستای حمایت از کودکان با تکیه بر ضرورت ریشه کنی پدیده تکدیگری کودکان، برخورد قضایی با والدین و افراد شیادی که کودکان را مورد بهرهکشی قرار میدهند، آموزش و اطلاع رسانی به عموم جامعه در خصوص خودداری از ارائه کمکهای مالی مستقیم به کودکان متکدی و قانونی کردن مقابله و مبارزه با تکدی و معرفی قضایی و حقوقی رفتار تکدیگری به عنوان عملی که نقض قانون میشود، میتواند از راهکارهای مقابله با تکدیگری در جامعه باشد.
ایسنا