اردیبهشت ماه سال ۶۵ گردان حضرت زینب (س) تیپ ده سیدالشهداء در پادگان سفینه النجاه سد دز مشغول آموزش غواصی بود . عراق سلسله عملیات دفاع متحرک خود را آغاز کرد و در منطقه فکه پیشروی زیادی داشت. سریعا به نیروهای مستقر در منطقه ماموریت مقابله داده شد. برخی گردانهای تیپ مستقل ۱۰ سید الشهدا در حال اعزام به مرخصی بودند که مرخصی آنها لغو شد. گردان حضرت زینب (س) سریعا به دزفول باز گشت و تجهیز شد. آن زمان گردان حضرت زینب (س) تازه تشکیل شده بود و این اولین عملیات گردان محسوب می شد. البته کار گردان غواصی بود ولی بنا به ضروت بایستی این عملیات را در منطقه فکه به انجام می رساند.
غروب روز ۱۳ اردیبهشت بود که به منطقه عملیاتی فکه رسیدند. عملیات در شب آغاز شد و به خاطر اینکه در اواخر ماه شعبان بود رمز عملیات یا سیدالشهداء(ع) شد و همان شب خیلی از رزمندگان از دنیا مرخص شدند و بر بال ملائک به دیدن معشوق رفتند.
دشمن مدتها – حتی قبل از انجام عملیات والفجر هشت- به تقویت سراسری منطقه در محورهای فکه، شرهانی و زبیدات مبادرت می ورزید.
از جمله اقدامات دشمن افزایش موضع توپخانه، تجمع بیش از حد نیرو و تانک و همچنین ورود یگانهای جدید بود.
چنین به نظر میرسید که تحرکات دشمن در منطقه فکه، اجرای طرح فریب برای محور شرهانی است تا بدین وسیله بتواند جبال حمرین را که در عملیات محرم به تصرف نیروهای خودی درآمد، دور زده، آنجا را اشغال نماید. چنان که فرمانده سپاه چهارم عراق، طی جلسه ای با فرماندهان لشگرها در قرارگاه لشگر۰ ۱ در فکه ، تصرف جبال حمرین را به عنوان دستور کار سپاه چهارم ابلاغ کرده بود.
بر این اساس ارتفاعات جبال حمرین مورد نظر رژیم بعثی بود. از این رو نیروهای عراقی – طی تلاشهایی که انجام دادند- در نظر داشتند ارتفاعات چم سری و چم هندی را بگیرند: به این صورت که هفت تیپ در مرحله اول، تا چم سری را تامین کنند و سپس لشگر ۱۰ عبور کرده بر روی ارتفاعات جبال حمرین مستقر گردد.
بدین ترتیب در تاریخ ۱۰/۲/۶۵ پس از یک روز سکوت رادیویی (بی سیم) دشمن، نیروهای عراقی، به استعداد ۲ لشگر پیاده مکانیزه و زرهی با پشتیبانی آتش توپخانه در محور فکه، تعرض خود را به مواضع پدافندی نیروهای خودی آغاز کردند.
به دنبال این حمله، تیپ سیدالشهداء(ع) در مدتی کوتاه پس از کسب اطلاع از وضعیت موجود، در بعد از ظهر روز
۱۰/۲/۶۵ به منظور مقابله با تهاجم دشمن- عازم منطقه شد.
از آنجا که غافلگیری رعایت شده بود و سرعت عمل نیز با آن همراه گردید، مواجهه با حرکت یاد شده برای دشمن غیر منتظره تلقی میشد.
پس از عملیات، از منابع مختلف و اسرا کسب اطلاع شد که در منطقه فوق ، مجموعا شش تیپ از نیروهای دشمن مستقر بوده، که سه تیپ آن نیروهای مستقر در خط بودند. در این فاصله نیروهای خودی به دشمن مجال نداده، تنها با استعداد یک تیپ به مصاف شش تیپ آنها میروند.
در این تهاجم مجموعا بیش از ۷۶ تانک و ۱۰۰ دستگاه نفربر و ۱۲ دستگاه خودرو و ۱۵۵ قبضه خمپاره و تیربار دشمن منهدم شده، تعداد کثیری از مزدوران بعثی کشته و زخمی شدند.
*تعرض دشمن به بجلیه
بر اساس دریافت و استنباطی که نسبت به ادامه تک دشمن در منطقه عمومی فکه وجود داشت، چنین تدبیر شد که تیپ سیدالشهداء (ع) و یک یگان دیگراز نیروهای سپاه، به عنوان احتیاط و تقویت نیروهای پدافند کننده ارتش، در منطقه حضور داشته باشند.
دشمن یک روز پس از تک اصلی خود در (۱۸/۲/۶۵ ) به وسیله تک تیپ زرهی در محور فکه تظاهر به تک نمود و سپس در تاریخ ۱۹/۲/۶۵ تک اصلی خود را در بجلیه آغاز کرد.
علیرغم محدودیت زمان و وضعیت خاصی که بر منطقه و نیروها حاکم شده بود، یگانهای مزبور به دشمن زده، در مجموع آنها را بیش از دو کیلومتر عقب زدند و ضمن دور زدن دشمن از رودخانه دویرج، موفق به الحاق شده، بدین وسیله از پیش روی دشمن ممانعت به عمل آوردند.
از طریق اطلاعات واصله از دشمن و اظهارات اسرا، معلوم شد که پیش آمدن وضعیت فوق و مقاومت نیروهای خودی و در نتیجه، عقب راندن دشمن از سوی مزدوران بعثی نامحتمل تلقی می شده است.
در هر حال، دشمن پس از این واقعه ، نیروهای مختلفی را وارد منطقه کرد تا شاید با تقویت آنها اهداف مورد نظر خود را تامین نماید ؛ لیکن با آسیب پذیری آنها، عملا مجبور به تعویض و انتقالشان به عقب جبهه می شد.
آمار فوق و موفقیت اندک دشمن، بخوبی فقدان روحیه نیروهای عراقی را در موضع آفندی و یا آنچه را که بغداد دفاع متحرکش نامید، خاطرنشان می سازد.
در هر صورت ، طبق آنچه که بعدها از اظهارات اسرا و شواهد و قرائن موجود بدست آمده، دشمن قصد داشته است ضمن گرفتن جناح از نیروهای خودی در محور فکه، عملیات اصلی خود را در محور بجلیه شروع کرده، با تصرف پل های چم سری و چم هندی ادامه تک داده، ضمن تصرف سه راهی شرهانی از طریق جاده نهر عنبر سلسله جبال حمرین را دور زده ، در نهایت به رودخانه میمه جناح دهد.