دیپلماسی ایرانی به نقل از المانیتور نوشت:
در روز شنبه، آخرین مهلت نام نویسی کاندیداهای ریاست جمهوری، به دنبال انتشار اخباری مبنی به احتمال نام نویسی علی اکیر هاشمی رفسنجانی، بازار ارز برای چند ساعت به حالت انجماد فرو رفت. برخی فعالان بازار ارز اعلام کردند تا زمانی که آمدن یا نیامدن هاشمی مشخص نشود، نرخ ارز را اعلام نمی کنند.
جالب تر از نوع واکنش بازار، انتشار اخباری مبنی بر حمایت موتلفه از رقابت رفسنجانی در انتخابات بود. این در حالی است که این حزب به طور سنتی از نامزد محافظه کاران در انتخابات حمایت می کند. این نشان می دهد که حتی بازاری ها نیز امیدوارند هاشمی نقش مثبت تری در مدیریت اقتصادی ایران ایفا کند.
البته دلایل متعددی برای واکنش مثبت بازار به اعلام کاندیداتوری هاشمی وجود دارد. به لحاظ احساسی، هاشمی همچنان سیاستمداری شناخته می شود که به جنگ هشت ساله ایران و عراق خاتمه داد. او یکی از افرادی بود که امام خمینی را به پذیرش آتش بس ترغیب کرد. رفسنجانی چهره ای است که بسیاری به توانایی او برای بازگرداندن شرایط عادی به اقتصاد کشور، اعتقاد دارند.
علاوه بر این ، رفسنجانی در دوران بازسازی پس از جنگ ایران و عراق، رئیس جمهور بود. در دوره ۸ ساله ریاست جمهوری او صنایع احیا شد و سرمایه گذاری های کلانی برای ایجاد ظرفیت داخلی انجام گرفت. اما همان واحدهای صنعتی که در دوره رفسنجانی و سپس خاتمی آغاز به کار کرد، در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، آسیب دید. بنابراین بسیاری از صاحبان صنایع و بازاری ها به سیاست های اقتصادی متوازن تر دولت رفسنجانی امید بسته اند.
در نهایت، رفسنجانی همواره یک« مدیر بحران پراگماتیک » در سیاست های ایران بوده است. نه تنها برای نخبگان سیاسی، بلکه برای بسیاری از ایرانیان در قشر متوسط نیز رفسنجانی یک چهره سیاسی با اعتبار برای حل بحران های جاری در اقتصاد، سیاست خارجی و امور داخلی به شمار می رود. او که در آستانه ۸۰ سالگی قرار دارد، سیاستمداری باتجربه است که اجازه تکرار اشتباهات احمدی نژاد در ۸ سال گذشته را نخواهد داد.
با این حال پرسش اینجاست که آیا هاشمی می تواند اقتصاد ایران را به سوی شرایط عادی سوق دهد؟ بدون تردید در مقایسه با سال های ۱۹۹۰ – زمانی که اقتصاد ایران به تازگی جنگ را پشت سرگذاشته بود و به سوی اقتصاد بازاری کنترل شده حرکت می کرد – رفسنجانی با چالش های بیشتری برای مدیریت اقتصادی مواجه خواهد بود.
هاشمی باید برخی روندهای شکست خورده ای که در دولت احمدی نژاد دنبال شده را متوقف کرده یا مسیر آن را تغییر دهد. برای مثال او باید راه پراگماتیکی برای هدفمندی یارانه ها پیدا کند ، بدون اینکه به صنایع آسیب وارد شود یا اینکه نرخ تورم بیش از این بالا برود. برای احیای اعتماد در بین فعالان اقتصادی کلیدی، هاشمی باید حس ثبات را به فضای تجارت تزریق کند.
علاوه بر این دولت جدید باید با صحنه اقتصادی متفاوتی در مقایسه با آنچه در سال های ۱۹۹۰ پیش روی رفسنجانی بود، مواجه شود. نه تنها حجم فعالیت های اقتصادی، بلکه تنوع سهامداران نیز چالش ها و پیچیدگی های جدیدی ایجاد کرده است. در سال های ۱۹۹۰، دولت هاشمی نقش موثری در اقتصاد داشت اما اکنون نقش بنیادهای ارتشی، سپاهی و مذهبی بسیار قابل توجه است.
یکی دیگر از چالش های پیش رو، پیامد تحریم های خارجی و این مساله است که هاشمی چگونه می تواند این پارامتر را در سیاستگذاری ایران دخالت دهد. او به رویکردهای مصالحه جویانه شهرت دارد اما در عین حال هاشمی می تواند در محدودیت های سیاست داخلی مانور دهد و نمی تواند از سمت و سوی سیاست ها در واشینگتن و بروکسل اطمینان داشته باشد.
به طور کلی، در صورتی که هاشمی در انتخابات پیروز شود، با چالش های عظیمی در راه بازگرداندن اقتصاد ایران به سوی دوران رشد، مواجه خواهد بود. یکی از وجه های تشابه دوران پس از جنگ و امروز این است که هاشمی به ایجاد سرمایه و موقعیت های شغلی نیاز دارد که در نتیجه سیاست های غلط دولت در ۸ سال گذشته، در شرایط اسفباری به سر می برد. رفسنجانی باید اقتصادی را احیا کند که به سرمایه گذاری های هنگفت دولتی نیاز دارد و این در حالی است که دولت آینده به منابع داخلی و مالی نظیر آنچه ایران در سال های ۱۹۹۰، در اختیار داشت، دیگر دسترسی ندارد.
یکی از عوامل تسهیل کننده در صورت پیروزی هاشمی، بازگشت تکنوکرات ها و وزرای سابقی است که سابقه کار با دولت های هاشمی و خاتمی را دارند. آنها تجربه ادغام و فعالیت اقتصادی در بخش خصوصی را دارند و می توانند درس هایی که در سالیان گذشته فرا گرفته اند، استفاده کنند.
البته هنوز برای پیش بینی پیروزی هاشمی خیلی زود است چرا که هنوز مانورهای انتخاباتی و اتحاد ها و ائتلاف ها و همچنین انصراف ها پیش رو است. با این حال، احتمال پیروزی او و بر عهده گرفتن مدیریت اقتصادی ایران که امری بسیار پیچیده است، وجود دارد. او این بار از حمایت اصلاح طلبان برخوردار است. محمد خاتمی از هاشمی پشتیبانی می کند. به بیان دیگر بر خلاف انتخابات ۸۴ که هاشمی مورد اعتماد اصلاح طلبان نبود، امروز او جایگاه خوبی در بین این گروه دارد.