وب سایت رادیوفرانسه (rfi) خلاصه یادداشتی منتشر شده در روزنامه فرامنطقه ای “الشرق الأوسط” را روی خروجی خود قرار داده و نوشته است: «موضع ایران در مورد مسائل خاورمیانه، همواره بین کشورهای عربی بحث برانگیز بوده است. این رویکرد بعد از بالا گرفتن بحران در سوریه و متهم شدن ایران به دخالت در امور این کشور و نیز حمایت از بشاراسد افزایش یافته است. به جز این، همکاری مستقیم ایران و حزب الله لبنان و نیز رابطه نوری المالکی، نخست وزیر شیعه عراق، با جمهوری اسلامی همواره مورد توجه و گاه انتقاد اعراب منطقه قرار گرفته است. الشرق الأوسط به تازگی در مطلبی با عنوان “ایران و ویران سازی مشرق عربی”همین انتقادات را مطرح کرده که به عقیده نگارنده آن، این کشور با سیاست های ضدعربی خود در نهایت موجب آسیب به کشورهای مشرق عربی و حتی از بین رفتن آن ها خواهد شد.»
این منبع توضیح می دهد: «مشرق عربی، در واقع اصطلاحی جغرافیایی است و به بخشی از منطقه خاورمیانه گفته می شود که از دریای مدیترانه تا فلات ایران ادامه دارد. این اصطلاح بیشتر برای تفکیک کشورهای عربی این منطقه از مغرب عربی، یعنی الجزایر و تونس و مراکش و لیبی و موریتانی به کار می رود و شامل کشورهای عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، اردن و شبه جزیره عرب و مصر و سودان است.»
به عقیده نویسنده الشرق الأوسط، «ایران می خواهد چیزی به نام ناسیونالیسم عربی در این کشورها وجود نداشته باشد و در همه بحران های کشورهای عربی می توان ردپای حضور ایران را دید؛ اموری چون ماجرای غزه در کرانه غربی فلسطین، اشغال بیروت توسط نیروهای حزب الله، گسترش فعالیت های فرقه گرایانه و نیز فتنه در عراق و در نهایت سهم مستمر ایران در سوریه برای حفظ نظام بشاراسد.»
نویسنده مقاله، به سازماندهی نیروهای تیپ حضرت ابوالفضل العباس(ع) در عراق و نیز قوای حزب الله لبنان از سوی ایران اشاره کرده و از قول یک مبارز عراقی در دوران حکومت صدام حسین نوشته است: «ایران در سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ با دو ماجرای بزرگ در همسایگی خود روبرو شد؛ یکی سقوط طالبان در افغانستان و دیگری از بین رفتن صدام حسین در عراق. اما در نهایت ایران توانست با دخالت در عراق، نیروهای امریکایی را مجاب کند و بترساند که در صورت ماندن در عراق به “مصیبت ویتنام” دچار خواهند شد و بالاخره امریکایی ها در سال ۲۰۰۸ این کشور را ترک کردند.»
به نوشته این روزنامه، «ایران برای مقابله با امریکا، مشابه درگیری های عراق را در دیگر کشورهای مشرق عربی هم برپا کرده و در چند سال گذشته به جز شانس خروج امریکایی ها از عراق، فرصت یافت تا قدرت خود را در غزه و لبنان با پیروزی بر اسرائیل گسترش دهد و همچنین با تشویق بشاراسد به خروج از مذاکرات صلح، اسرائیل را مغلوب کند… ایران بلعیدن مشرق عربی را از آن زمان آغاز کرده و آنچه از این امر برای ایران حاصل شد، ویران کردن مشرق عربی بود؛ نه به دلیل خشونت هایی که در منطقه آغاز شده، بلکه به دلیل ناتوانی کشورها در جلوگیری از گسترش آن.»
مقاله نویس الشرق الأوسط در ادامه ادعاهای ایران ستیزانه خود می افزاید: «هرچند ایران در عراق حضوری واضح و قدرتمند دارد -که با انتخاب نوری المالکی، نخست وزیر شیعه عراق، بیشتر شده است- اما شاید آنچه ایران در عراق انجام می دهد، نتیجه ای بسیار کم خطرتر از آن چیزی داشته باشد که این کشور با لبنان میکند. در واقع حمایت ایران از حزب الله، به از بین رفتن کیان لبنان خواهد انجامید[!] در نتیجه، خطر ناشی از سیاست های ایران برای شیعیان لبنان بسیار بیشتر از شیعیان عراق است. چون در عراق، ایران تلاش دارد دولتی با اکثریت شیعه بر سر کار آید و این موجودیت شیعیان را تهدید نمیکند، اما حضور حزبالله در سوریه، لبنان را به لقمهای گوارا برای سوریه و اسرائیل تبدیل خواهد کرد.»
در انتهای یادداشت الشرق الأوسط آمده است: «اکنون ایران به تهدیدی برای کشورهای عرب تبدیل شده و سعی دارد موضوعی به نام ناسیونالیسم عربی را در این کشورها براندازد؛ اما فی الواقع شاید تهدیداتی که متوجه ایران است، به ویژه با سیاست های مداراجویانه امریکا، بسیار کمتر باشد.»
شایان یادآوری است که روزنامه الشرق الأوسط، تحت مدیریت و حمایت مالی خاندان سلطنتی عربستان اداره می شود و منویات آل سعود و همپیمانان غربی شان را نشر می دهد. بنابراین تکرار اتهامات حکومت های مرتجع عربی و دولت های غربی علیه جمهوری اسلامی ایران، از سوی این روزنامه وابسته، چندان غریب به نظر نمی رسد.