عوامل فرهنگی
عوامل فرهنگی ابعاد مختلفی دارد که مهمترین آنها عبارتند از :
الف) دین و مذهب :
دختر و پسری که با اعتقادات دینی متفاوت ازدواج می کنند ، پس از فروکش کردن احساسات پُرشور اولیه با مشکل مواجه می شوند .به عنوان مثال ازدواج یک پسر شیعه مذهب با یک دختر اهل تسنن ، مشکل اختلافات دینی را در پی خواهد داشت . هر چه تعصبات دینی بیشتر باشد این درگیری بیشتر می شود .
زن و شوهری که دارای دو مذهب متفاوت اند مسلماً در چگونگی تربیت فرزندان خود با مشکلات و مسائل زیادی مواجه خواهند شد و فرزندشان هم در آموزش و تربیت دچار سردرگمی می شود . دختر مسیحی روز یکشنبه به کلیسا می رود و پسر مسلمان در شب عاشورا به عزاداری امام حسین (ع) و مراسم دعا در شبهای جمعه روی می آورد . این عدم هماهنگی در فرایض و مراسم دینی می تواند زمینه ای برای ناسازگاری خانوادگی باشد .
مرد مسلمان مسافرت های زیارتی و حج را دوست دارد ، در حالی که زن مسیحی رغبت به چنین برنامه هایی ندارد و یا در مورد حج ، اجازه انجام اعمال را ندارد .
ب) آداب و رسوم :
در جوامع مختلف آداب و رسوم متفاوتی رایج است و گاه عقاید یک جامعه با عقاید جامعه دیگر در تضاد می باشد. این موضوع به خصوص در مسئله ازدواج قابل توجه است . آداب و رسوم دِه با شهر ، اصناف و طبقات اجتماعی مختلف با یکدیگرمتفاوت است . خانواده هایی که از فرهنگ غرب تقلید می کنند با خانواده های سنتی نمی جوشند . پس باید در این زمینهنیزدقت لازم انجامشود .
ج) لباس پوشیدن و آراستن ظاهر :
هر فردی تفکرات ، اعتقادات و باورهای مخصوص به خودرا دارد که نمودهایی از این طرز تفکر در چگونگی نوع پوشش و آرایش ظاهری هر فرد نمایان می شود .
برخی از جوانان ممکن است از لباس های مُد روز استفاده نمایند . از این رو پسر و دختری که می خواهند با هم ازدواج کنند ، حتی الامکان نباید طرز لباس پوشیدن و آرایش ظاهری آنها با هم متفاوت باشد .
د) سنتهای غیر معمول :
دربعضی از خانواده ها ، سنتهای خرافی و نامعقول وجود دارد مثلاً :
۱- مرد در خانه تصمیم گیرنده است و زن باید از او اطاعت کند ، به طوری که مرد سالاری در خانواده حکمفرما می شود .
۲-زن حاکم است و به اصطلاح زن سالاریوجود دارد.
۳-به دختر اهمیت نمی دهند و داشتندختریک نوع بدشانسی محسوب می شود.
۴- تحصیل دختران را ضروری نمی دانند و معتقدند که کار زنها جز بچه داری و خانه داری نیست .
۵- زنها را به صورتهای مختلف تحقیر می کنند و آنها را به اسامی بد صدا می زنند .
۶- مردها از گرفتن چند زن ابا ندارند .
۷- انجام ازدواج موقت ( صیغه کردن )را عیب نمی دانند.
۸- بی بند و باری و دیر آمدن شوهران به خانه چندان مهم نیست ، ولی کوچکترین خطا از جانب زن مصیبتی بزرگ است و به شدت با آن برخورد می شود .
۹- زنها را به عنوان موجوداتی که باید کار کنند و سهم نبرند می شناسند .
۱۰- مرد در ثروت زن و مصرف آن دخالت می کند و هیچ استقلال و شخصیتی برای او قائل نیست .
و موارد دیگری از این قبیلکه لازم استدختر و پسری کهمی خواهند ازدواج کنند باید در مورد خانواده مورد نظر خود تحقیق نمایند و در صورت مشاهده چنین سنتهایی ، از وصلت با آنها خودداری نمایند.
ر) اعتقادات و باورها :
دختری که تمام هم و غمش توجه به لباس و تجملات است ، تحمل مردی که تمام اوقات خود را به مطالعه می گذراند ، ندارد. در زندگی هر فردی ارزشها و ضد ارزشهای فرهنگی نقش مهمی دارد. باید توجه داشت که کدام ارزش و عقیده ، خوب یا بد است . این موضوع باید قبل از ازدواج مورد توجه قرار گیرد و فرد ، همسری را انتخاب کند که اعتقادات و باورهایش به اعتقادات و باورهای او نزدیک باشد .
عوامل جسمانی و ژنتیکی
با این که زیبایی ظاهری ممکن است دوام نداشته باشد و خیلی زود جای خود را به وضع جدیدی بدهد ، دو نفری که می خواهند یک عمر با هم زندگی کنند ، باید از قیافه یکدیگر خوششان بیاید . بعضی از دختران و پسران شیفته ظاهر می شوند و سایر عوامل را نادیده می گیرند . عده ای از پسران که خود دارای قیافه زیبایی نیستند ، توجه خاص به دختران زیبا دارند ،
عکس این حالت نیز ممکن است . البته زیبایی و زشتی قراردادی است و از دیدگاه های مختلف فرق می کند ، ولی آنچه مطلوب جامعه است معمولاً به صورت مُد مطرح می شود . علاوه بر این ، مسئله ژنتیک از نظر داشتن فرزندان سالم و باهوش از اهمیّت بسیاری برخوردار است . بعضی از مردان کوتاه قد ، زنان بلند قد را انتخاب می نمایند تا فرزندان آنان کوتاه قد نشوند و گاهی عکس این مسئله نیز صادق است . از طرف دیگر ازدواج های فامیلی که در آنها احتمال تولد بچه های معلول و ناسالم و یا کودن و عقب مانده ذهنی زیادتر است ، مسئله ای است که باید با انجام آزمایش های لازم و قبل از ازدواج مورد توجه قرار گیرد .
سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمیِ مختلف متفاوت است . معمولاً در مناطق گرم ، سن بلوغ و ازدواج پائین تر و در مناطق سرد و کوهستانی بالاتر است . مهم نیست که در چه سنی فرد ، بالغ می شود. مهم این است که دختر و پسر به بلوغ فکری ، عاطفی و روحی لازم برای ازدواج رسیده باشند و بتوانند مسئولیت زندگی مشترک را بپذیرند .
اختلاف سن دختر و پسر با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی متفاوت است . گاه تفاوت سن تادهسال هم مشکلی ایجاد نمی کند . ولی باید بینسن زوجین تناسب منطقی و معمولی وجود داشته باشد
شغل
نوع شغل نیز در انتخاب همسر از اهمیت ویژه ای برخوردار است و برخی دختران به سطح شغل همسرشان اهمیت می دهند و از نظر آنها نوع شغل مهماست . برای گروهی دیگر سطح شغل مهم نیست ، آنان همسری می خواهند که امکانات رفاهی آنها را فراهم سازد و درآمد زیادی داشته باشد . دختران شاغلی هم هستند که مایلند همسرشان در حوزه شغلی آنان کار نماید . بنابراین نوعشغل، سطحشغل ، محل شغل و میزان درآمد در انتخاب همسر مؤثر است .
نقش زناشویی
اگر چه زناشویی تنها قسمتی از یک زندگی خانوادگی موفق است ، ولی نقش و تأثیر مهمی در موفقیت و یا عدم موفقیت آن دارد . به دور از تعصبات باید گفت که ارضاء نشدن در امور زناشویی ممکن است سبب بسیاری از اختلافات ، عدم احساس امنیت ، احساس محرومیت ها ، ناکامی ها و غیره شود. زن و شوهرهایی که به علل مختلف مانند نداشتن اطلاعات کافی ، تعصبات ، ترسها ، انحرافات و … در این زمینه قادر به ارضاء یکدیگر نیستند ، زندگی مشترک شان با مشکل مواجه می شود. اطلاعات صحیح و کافی در این مورد باید به وسیله والدین ، سازمانهای صالح و رسانه های گروهی در اختیار نوجوانان و زن و شوهرهای جوان قرار گیرد.
تبیان