یک کارشناس مسائل بین الملل گفت: «اینکه گفته شود ما فقط با آمریکا مشکل داریم و با دیگر کشورها مشکل نداریم جنبه واقع بینانه به خود نمی گیرد و یک نگرش سطحی و تقلیل گرایانه را در ارتباط با مسائل بین المللی به نمایش می گذارد.»
یکی از موضوعاتی که از سوی کاندیداهای ریاست جمهوری در صحبت ها و تبلیغات بدان پرداخته می شود بحث سیاست خارجی و مسائل پیرامونی آن همچون پرونده هسته ای است.
سعید جلیلی کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شب گذشته در برنامه انتخاب ایرانی شبکه جامجم با بیان اینکه ملت ایران تهدیدزدایی را در برنامه خود قرار داده است، تاکید کرد: ما نیازی به تنشزدایی نداریم. برخی کشورها هستند که باید کاری کنند تا با ملت ایران تنش نداشته باشند.
پیش از این علی اکبر ولایتی دیگر کاندیدای ریاست جمهوری یازدهم در برنامه با دوربین شبکه یک با بیان اینکه ما با آمریکا مشکل داریم ولی با بقیه کشورها مشکل نداریم، گفت: نباید دیپلماسی خارجی کشور در ارتباط با این کشورها قفل شود.
دکتر مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه، کارشناس و آینده پژوه سیاسی در گفتگو با فرارو گفت: «نکته نخستی که باید در نظر گرفت جایگاه ریاست جمهوری در بافت سیاست خارجی کشور است. سیاست خارجی اساسا در چارچوب حاکمیت و حکومت و نه دولت مشخص می شود و متاسفانه روسای جمهور به جایگاه خود در تنظیم و تصمیم سیاست خارجی توجه چندانی نمی کنند.»
وی ادامه داد: «رئیس جمهور به عنوان فرد دوم کشور در قانون اساسی شناخته شده و مدیر اجرایی دیپلماسی است و در واقع وزیر خارجه تحت نظر رئیس جمهور اجرای دیپلماسی را تکفل و دنبال می کند.»
وی افزود: «لذا رئیس جمهور نمی تواند خود را مبدا و منبع سیاست خارجی و ایجاد پارادایم ها و دکترین هایی که در حوزه سیاست خارجی مطرح می شود بداند؛ بلکه رئیس جمهور تنها می تواند پارادایم ها و دکترین های دیپلماسی کشور را مشخص و جهت اجرا به وزیر خارجه ابلاغ کند.»
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: «اگرچه دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور توسط رئیس جمهور مشخص می شود اما آنچه در واقع موجب اقتدار دبیر شورای عالی امنیت ملی می شود اجرای فرامین مقام معظم رهبری به عنوان اولین قطب تصمیم گیرنده در باب سیاست خارجی است که قطب ها و نهادهای دیگر تحت نظارت ایشان تنها به تصمیم سازی در چارچوب سیاست خارجی می پردازند.»
وی تصریح کرد: «لذا در نهایت ساخت و پرداخت رویکردها و رهیافت های متفاوت و گوناگون در حوزه سیاست خارجی با توجه به تصمیم گیری رهبری نظام جمهوری اسلامی به عنوان هماهنگ کننده قوا و مرکز ثقل بیان رهیافت ها و استراتژی های سیاست خارجی مشخص می شود.»
مطهرنیا اظهار کرد: «ما نمی توانیم نظام بین الملل را مملو از تهدید ببینیم. تکیه بر دانش واژه تهدید یعنی قبول اینکه نظام بین الملل دارای مراکز و کنش گرانی است که در ارتباط با ایران از دریچه تهدید و دشمنی به ما می نگرند.»
وی خاطرنشان کرد: «در نظام بین الملل با وجود کنشگران متفاوت با رهیافت های گوناگون و اهداف مختلف همواره تنش به عنوان یک امر پذیرفته شده و طبیعی مورد توجه قرار می گیرد؛ در حالی که تهدید دانش واژه ای وابسته به دشمن است و وجود دشمن در نظام بین الملل یعنی فضای گفتمانی ناامنی برای حرکت یک کشور در نظام بین الملل وجود دارد.»
این کارشناس مسائل بین الملل گفت: «هیچ مرجع رسمی با بیان وجود تهدید نسبت به خود، زمینه های نگرش های منفی به کشور خود را فراهم نمی کند؛ بلکه تهدیدات را نیز تبدیل به تنش کرده و تلاش می کند با ادبیات تنش زدایی رویکرد مدیریت تهدیدات را جامه عمل بپوشاند.»
وی ادامه داد: «لذا کاربرد دانش واژه تهدید در ارتباط با خود از سوی مراکز رسمی یک کشور موجب ایجاد فضای گفتمانی منفی علیه آن کشور در روابط بین الملل می شود؛ به گونه ای که این پیام را به شنونده القاء می کند که این کشور در نظام بین الملل دارای دشمنان فراوانی است که زوایای تهدیدات خود را متوجه آن کشور کردند و تنش های موجود در روابط بین الملل که به واسطه کنش گران متعدد و اصطکاک منافع و منابع این کنشگران در روابط بین الملل بوجود آمده در زمینه تهدید خود را بروز داده است.»
وی تصریح کرد: «لذا بنده بر این باورم که همواره باید در کاربرد دانش واژگان موجود در ادبیات سیاسی در جهت مدیریت دیپلماسی کشور و سیاست خارجی پشتوانه آن، مراقبت ها و محافظت های ویژه ای به عمل آید.»
مطهرنیا گفت: «از سوی دیگر ما باید دانش واژه “مشکل” را از ادبیات سیاسی و محاوره ای خود حذف کنیم. ما باید به جای “مشکل”، “مسئله” را مدنظر قرار دهیم و همواره سعی کنیم مسائل را حل کنیم و حل مسائل در گروی حل مسئله اصلی است که باید مورد توجه مدیران اجرایی کشور قرار بگیرد.»
وی ادامه داد: «مسئله ایران و آمریکا مسئله میان دو کشور نیست؛ بلکه مسئله ایران با قدرت مسلط بر نظام بین الملل و روابط ناشی از این نظم موجود حاکم در نظام بین الملل تحت عنوان روابط بین الملل است.»
وی افزود: «ما نمی توانیم مسئله ایران و آمریکا را مانند مسئله ایران و کشوری مانند بورکینافاسو بدانیم؛ چرا که آمریکا یک کنشگر اصلی در نظام بین الملل است که در حال حاضر ابرقدرت به جای مانده از صحنه سه جنگ جهانی پیچیده در قرن بیستم میلادی می باشد و لذا نمی توانیم وزنی که برای آمریکا در جهت حل مسئله ایران و آمریکا قائل می شویم با وزنی که برای کشورهای دیگر قائل هستیم یکسان بدانیم.»
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بی تردید مسئله ایران و آمریکا پیامدها و پژواک های تعریف شده ای بر روابط ایران با دیگر کشورها بر جای می گذارد که نمی توان آن را نادیده گرفت گفت: «لذا اینکه گفته شود ما فقط با آمریکا مشکل داریم و با دیگر کشورها مشکل نداریم جنبه واقع بینانه به خود نمی گیرد و یک نگرش سطحی و تقلیل گرایانه را در ارتباط با مسائل بین المللی به نمایش می گذارد.»