امروز بیش از دو دهه از رحلت جانگداز این رحیل حق میگذرد وزمان فراغ یار چندان فراخ نیست که پژواک غریو پیامبر گونه اش فراموش و یا دچار کژتابی شود. در این روزها که به سالگرد عروج ملکوتی امام بزرگوارمان نزدیک میشویم به موازات تلاش برای بزرگداشت مقام و منزلت ایشان، باید خطوط و اصول آن بزرگوار به عنوان شاخصها و مناطهای هویت انقلاب اسلامی مورد بازخوانی قرارگیرد. خط امامی بودن تابلویی برای پایبندی به مبانی انقلاب اسلامی است. خط امامی یعنی کسی که عارف به معرفت اصول نظام اسلامی است. خط امامی یعنی جریانی که از زلال اندیشههای ناب بنیانگذار انقلاب سرچشمه میگیرد.اگر چه هنوز ابعاد و جنبههای زیادی از شخصیت منحصر به فرد حضرت امام خمینی(ره) هنوز روشن نشده است اما جامعه پذیری هویت منحصر به فرد انقلاب اسلامی در بین مردم ایران به حدی است که پس از گذشت سه دهه از عمر پر برکت نظام جمهوری اسلامی، سطوح آوانگارد و جریانات سیاسی فعال در کشور رمز ماندگاری و اقبال عمومی به خود را حرکت کردن در خط امام (ره) و زیر پرچم هویتی انقلاب اسلامی میدانند. ولایت داهیانه و مدبرانه مقام معظم رهبری در ۲۰ سال گذشته خطوط بنیانگذار انقلاب را در افکار عمومی پررنگتر نموده و امکان تشخیص درست را برای مردم فراهم کرده است. در این فضا جریاناتی که تابلو خط امام(ره) را بلند میکنند باید از عیار بالایی در پایبندی به ارزشهای انقلاب اسلامی و مبانی حضرت امام(ره) برخوردار باشند. سنگ محک افکارعمومی هر گونه ناخالصی را عیان میکند. در حقیقت خط امام (ره)، خطکش مدرج مهندسی حکومت ولایی است که زوایای پایبندی جریانات سیاسی به شعارها و ارزشهای انقلاب را در همه عرصهها اندازه میزند.مرزبندی با دشمن اولین گام خط امامی بودن جریانات سیاسی است. تابلو خط امام خمینی(ره) برای گروهها و احزاب سیاسی غیریتزا است. بدین معنا که گروهها باید بدانند که در زیر این پرچم حول یک دال برتر و هویت ممتاز فعالیت میکنند و باید غیریت خود را با سایر مکاتب فکری و سیاسی حفظ کنند. مرزبندی با دشمن مقدمه ایستادگی در برابر مستکبرین و دفاع از مستضعفین است.ژست دفاع از اندیشههای امام راحل بدون التزام عملی به مرزهای اعتقادی و حدود جغرافیای سیاسی نظام اسلامی ذائقه سیاسی مردم را تلخ میکند و نمیتواند اقبال عمومی را به یک جریان جلب کند. متاسفانه برخی از گروهها در دورهای با سهلانگاری درمرزبندیها باعث شدند که دشمن در عقبه فکری و عقیدتی این جریانات نفوذکند و یا برخی نیروهای ارزشمند سیاسی آنها بیمحابا وارد جبهه دشمن شوند. انگشت اتهام این ریزشهای سیاسی در درجه اول متوجه فحول و بزرگان این گروهها است که میتوانستند با تبیین مبانی فکری حضرت امام(ره) و خطوط عقیدتی نظام اسلامی مانع از اتفاقات دهه گذشته شوند. این پرسش هنوز در افکار عمومی بیپاسخ مانده است که چرا وقتی در دهه گذشته در برخی جراید و محافل دوم خردادی به صراحت اندیشههای امام خمینی(ره) زیر سوال میرفت عدهای که امروز پیشانی بند سبز دفاع از خط امام را بستهاند سکوت کردند و کوچکترین موضع گیری در قبال انبوهی از اهانتها از خود نشان ندادند. چرا وقتی یکی از حامیان نامزدهای جبهه دوم خرداد در مصاحبه با نشریه آلمانی «تاگس اشپیگل» با بیشرمی گفت «افکار امام خمینی (ره) باید به موزه تاریخ سپرده شود»؟! برخی آقایان هیچ واکنشی نشان ندادند؟… عبدالکریم سروش در همین دوران ادعا کرد: «حکومت دینی جلوی رشد علمی مردم را میگیرد»، سعید حجاریان نوشت:«قدرت با دین در آمیخته و نقد قدرت نیز از معبر نقد دین رسمی میگذرد». اکبر گنجی بیشرمانه مدعی شد: «خشونتهای روز عاشورا معلول تعارضهای قومی و بالاخص نتیجه خشونت پیامبر در جنگ بدر، احد، خندق و… بود»، روزنامه ایران ارگان دولت گذشته به نقل از مراد ثقفی نوشت:«سکولاریسم مقدمه، مبنا و زیرساخت دموکراسی است. ما حکومت غیر سکولار دموکراتیک نداریم.حمیدرضا جلاییپور هدف از انقلاب اسلامی را تنها در تحقق «جمهوریت» منحصر نمود و… کجای این اظهارات و نوشتهها با خط امام سازگار است که برخی به خود اجازه دادند سکوت کنند و هیچ حرفی در دفاع از امام(ره) به زبان نیاورند.مگر در برخی نشریات وابسته به دوم خرداد شهادت امام حسین(ع) را نتیجه خشونت جدش رسول خدا(ص) در جنگهای بدر و احد نمیدانستند؟! مگر نمینوشتند «قوانین اسلامی متعلق به ۱۴قرن پیش بوده و جوابگوی مشکلات جوامع کنونی نیست»؟! و یا «تفکر شیعه موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است»؟! و یا …ای کاش در این دوران مدعیان امروز، زبان به دفاع از خط و منطق امام خمینی(ره) میگشودند و از یک مصاحبه کوتاه دریغ نمیکردند. نیروی درونی و ظرفیت سرشار انقلاب اسلامی، درایت رهبر فرزانه انقلاب، و کشش درونی مردم به آرمانها و افکار امام خمینی(ره) در چند سال گذشته بار دیگر ضمن ترمیم و احیای گفتمان امام بسترهای لازم را برای پیگیری اهداف و آرمانهای رهبر کبیر انقلاب در عرصههای داخلی و خارجی فراهم کرده است.به هر حال انتخابات میدان بزرگی برای نشان دادن بصیرت ملت ایران است. صیانت از نظام اسلامی و در عین حال کارآمدی آن در حل مشکلات کشور بسته به اعتقاد و ایمان مسئولین به محتوا و اصول انقلاب اسلامی است. امروز قطار انقلاب اسلامی با قدرت و شتاب مطلوبی در حال حرکت رو به جلو است و ملت ایران اجازه نخواهند داد که عدهای با شعارهای توخالی خود ترمزهای این قطار را بکشند و بهسان دوم خرداد ۸ سال کشور را در ورطه بیثباتی سیاسی، رکود اقتصادی، آشفتگی فرهنگی و مخاطرات اجتماعی سوق دهند.
صالح اسکندری